خبرگزاری کار ایران

رحیم عدنانی در گفت‌وگو با ایلنا:

بهترین مقطع زندگی‌ام همین دوران کروناست/ چیزی به اسم «پاپ بختیاری» نداریم/ حق نداریم با عناوین فریب‌دهنده مردم را گول بزنیم

asdasd
کد خبر : ۹۵۲۶۶۵

موسیقیدان و آهنگساز بختیاری می‌گوید: بیشتر آنهایی که در زمینه موسیقی مقامی به تولید آثار تلفیقی می‌پردازند با تکرار کردن جملاتی که معنای آن را نمی‌دانند، ملودی‌های پاپ را با کلام بختیاری و لری می‌آمیزند و ادعای‌شان این است که می‌خواهند موسیقی مقامی را حفظ کنند و با تلفیق آنها با دیگر سبک‌ها، به ذائقه مردم احترام بگذارند.

ادامه تیترها: نود درصد خوانندگانی موسیقی مقامی از دانش موسیقایی بی‌بهره‌اند/ با تلفیق غلط ذات و اصالت موسیقی مقامی را خدشه‌ دار نکنیم/همه لرها از یک قوم هستند/ ایل بزرگ بختیاری زیر مجموعه قوم لر است

 

به گزارش خبرنگار ایلنا، مردم بختیاری در جنوب غربی ایران و در استان‌های چهارمحال بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد و در بخش‌هایی از خوزستان، لرستان و اصفهان ساکن هستند. بر اساس کاوش‌های باستانی انجام شده، قدمت سکونت انسان در منطقه چهارمحال بختیاری به چهل هزارسال قبل می‌رسد و بر اساس شواهد موجود می‌توان گفت این سرزمین باستانی ده‌هزارسال پیش مسکونی بوده است. از آنجا که موسیقی مقامی و آداب و رسوم موسیقی محور، بخشی از زندگی تمام اقوام ایران به حساب می‌آید، موسیقی بختیاری نیز دارای قدمت بسیار است. رحیم عدنانی (موسیقیدان، خواننده و مدرس) یکی از هنرمندان قوم بختیاری است که در گفتگوی پیش‌رو از سال‌ها فعالیت برای بقا و ارتقا موسیقی مقامی منطقه‌اش سخن گفت.

آیا قرار نیست به زودی اثری جدید از شما بشنویم؟

اتفاقا آلبومی جدید دارم که به موسیقی بختیاری می‌پردازد و «دینشت» نام دارد. «دینشت» در گویش بختیاری به معنای اسپندی است که روی آتش می‌ریزند و آن را دود می‌کنند. این آلبوم که توسط استاد کیوان ساکت تنظیم شده، قرار بود پیش از عید نوروز منتشر شود اما متاسفانه بحران بیماری کرونا این اتفاق را به تعویق انداخت که به لطف خدا در آینده‌ای نزدیک آن را روانه بازار خواهیم کرد.

 از قدمت و پیشینه موسیقی قوم بختیاری بگویید.

پیش از آنکه به موسیقی بختیاری بپردازم، باید درباره تاریخ و پیشینه این قوم توضیحاتی دهم؛ زیرا قدمت موسیقی بختیاری با تاریخ یکی است. در مقطعی از تاریخ، زمانی که کشور ما مورد حمله و تهاجم مغول‌ها قرار گرفت، چهارمحال بختیاری یکی از معدود مناطقی بود که آسیب ندید و از تعرض و گزند مغول‌ها در امان ماند. این در امان ماندن چندین دلیل داشت. یکی از دلایل مهم این بود که منطقه محل سکونت بختیاری‌ها کوهستانی و بسیار صعب‌العبور بوده است. در ادامه آن حملات، مغول‌ها تا اصفهان می‌آیند و پس از آن، قصدشان این است به خطه بختیاری حمله کنند اما از آنجایی که به فصل زمستان و سرما شدید برخورد کردند و با مقاومت جانانه بختیاری‌ها مواجه شدند، از تصمیمشان صرف نظر کردند. اینگونه بوده که تاریخ و فرهنگ و آداب و رسوم ایل بزرگ بختیاری بکر و دست نخورده باقی مانده که موسیقی نیز از این روند مستثنی نبوده است. به همین دلیل است که می‌گویم قدمت موسیقی بختیاری با تاریخ یکی است. به طور واضح و بر اساس اسناد و مدارک موجود می‌توان گفت، موسیقی بختیاری دقیقا همراه با تاریخ دیرینه این قوم پیش رفته و به همان اندازه قدمت دارد. به طور کلی اگر بخواهم موسیقی بختیاری را در یک جمله خلاصه کنم، باید بگویم موسیقی بختیاری عین زندگی بختیاری هاست. بر همین اساس می‌توان گفت بختیاری‌ها از بدو تولد تا زمان مرگ برای تمام رخدادها، اعم از اتفاقات حماسی، جشن‌ها، عزاها، کار و زندگی و مسائل و آداب و رسوم مربوط به آن، مقام‌ها و اشعار خاصی دارند که به اقتضای مناسبت‌ها آنها را اجرا می‌کنند.

از قرار معلوم کارآواهای قوم بختیاری بسیار متنوع است؟

بله همینطور است. اگر بخواهیم موسیقی بختیاری را دسته‌بندی کنیم به چند بخش تقسیم خواهد شد که موسیقی کار یکی از آنهاست. موسیقی کار ما نیز مانند دیگر بخش‌ها دارای مقام‌های متعددی است که آن مقام‌ها به وضوح از درد و رنج کار و دوری یار به دلیل درگیری افراد با مشغله و کار می‌گویند. از دیگر بخش‌های موسیقی بختیاری نیز می‌توان به موسیقی حماسی، موسیقی جشن و سرور و شادی و موسیقی عزا که به آن «گاه گریو» می‌گویند، اشاره کرد. 

منطقه چهارمحال بختیاری در همسایگی شهرهای لر و لک‌نشین قرار دارد. این مجاورت چقدر بر فرهنگ منطقه تاثیر گذاشته است؟

همین الان که با شما صحبت می‌کنم، معتقدم چیزی به عنوان لر بختیاری، لر لرستان و لر بویراحمد وجود  ندارد؛ بلکه همه ما از یک ریشه و تبار هستیم و به قوم اصیل لر تعلق داریم. واقعیت این است که سیاست‌های غلط پادشاهان گذشته باعث این دسته‌بندی‌ها شده است. آنها برای ایجاد تفرقه‌افکنی میان مردمان منطقه، قوم لر را به لر بزرگ، لر کوچک، لر بختیاری، لر بویراحمدی و چهار لنگ و هفت لنگ تقسیم‌بندی کرده‌اند که من به هیچ‌وجه با این نگرش موافق نیستم. حتی در اولین آلبومم که در سال 1383 تولید شد نیز واضح به این مسئله پرداختیم و گفتیم چنین موضوعی نداریم و ما همه از یک قومیم. واقعا برای افرادی که نسبت به این موضوع تعصب دارند و حتما می‌خواهند بختیاری بودن یا لرستانی بودن خود را نشان دهند، متاسفم؛ زیرا همانطور که گفتم همه ما یکی هستیم و به یک قوم تعلق داریم. 

این یکی بودن و تشابهات قومی و فرهنگی تا چه حد بر موسیقی مناطق لرنشین تاثیر گذاشته است؟

اگر به ریشه‌یابی دقیق‌تر موسیقی بپردازیم، متوجه خواهیم شد که بسیاری از مقام‌ها و ملودی‌های مناطق لرنشین اعم از، استان‌های چهارمحال بختیاری، لرستان، خوزستان، کهکیلویه و بویراحمد، قسمت‌هایی از استان فارس و بوشهر و بخش‌های زیادی از استان اصفهان و حتی برخی از شهرهای استان همدان (مانند ملایر و توابع آن)، تشابه بسیاری با یکدیگر دارند، اما  گذر زمان و اتفاقات تاریخی و شرایط اقلیمی باعث شده که مثلا دستگاه «ماهور» در موسیقی لرستان بیش از دیگر مناطق خودش را نشان دهد. البته این بدان معنا نیست که ما در موسیقی بختیاری «ماهور» نداریم. اما مقام‌ها و ترانه‌هایی که بختیاری‌ها در دستگاه «ماهور» دارند کمتر از آن چیزی است که در لرستان وجود دارد. نظر کلی من این است که ما یک موسیقی مشترک داریم و آن موسیقی لر است. 

 این نوع تقسیم‌بندی‌ها در مناطق مختلف وجود دارد و قاعدتا آسیب‌هایی را در پی داشته است.

بله متاسفانه همینطور است. به طور مثال دوستان بسیار فرهیخته‌ای دارم که از اساتید دانشگاه هستند، اما با این حال تعصبات ناسیونالیستی دارند و بر بختیاری یا لرستانی بودن خود اصرار می‌ورزند و تاکید دارند. در صورتی که همه ما لر هستیم و بختیاری نیز یک ایل است. درست است که بختیاری بزرگترین ایل ایران است، اما زیر مجموعه‌ای از قوم لر به حساب می‌آید. همانطور که خودتان نیز اشاره کردید این تفکرات و دسته‌بندی‌ها، آسیب زننده است. موسیقی ما نیز یکی است، حال اگر نوع گویش‌ها تا حدودی متفاوت است دلیلش شرایط اقلیمی و اتفاقات دیگر است. در مقام‌ها و ملودی‌ها و ترانه‌ها نیز اگر تفاوت‌هایی وجود دارد دلیلش همان شرایط جغرافیایی و اقلیمی و آداب و رسوم است. به طور مثال سختی‌ها و مشکلاتی که ایل در گذر زمان برای کوچ و ییلاق و قشلاق با آنها مواجه بوده، باعث شده حزن و اندوه در موسیقی بختیاری پررنگ‌تر باشد و پرده‌های «شوشتری» و «دشتی» و «شور» بیشتر خودشان را نشان دهند. بخصوص «شوشتری» و «دشتی». اما در استان لرستان به نسبت منطقه بختیاری‌نشین، قطعا سختی‌ها در گذر زمان کمتر بوده و به همین دلیل دستگاه شادی چون «ماهور»، بیشتر مورد توجه و استفاده بوده است. البته همه این موضوعات فلسفه تاریخی دارند. مثلا اینکه ریشه دستگاهی چون «ماهور» شاد است، اما ریشه «شوشتری» و «دشتی» غم و اندوه است. 

بختیاری‌های ساکن دیگر شهرهای لرنشین کدام دستگاه‌ها و مقام‌ها را مدنظردارند و به آنها می‌پردازند؟

بختیاری‌هایی که در لرستان و در شهرهایی چون درود، ازنا و الیگودرز زندگی می‌کنند، مقام‌های بسیار متعددی در «شور» و «دشتی» و «شوشتری» و دیگر دستگاه ها دارند.

طی سال‌های اخیر تنوع سبک‌ها و زرق و برق کاذب موسیقی ظاهرا پاپ باعث شده نسل‌های جدید کمتر از گذشته به موسیقی فولکوریک و محلی منطقه‌شان بپردازند. استان چهارمحال بختیاری و توابع آن در این زمینه چه وضعیتی دارد؟

در پاسخ به این سوال باید به ضعف فرهنگ در کشور اشاره‌ای کلی داشته باشم که البته این ضعف فرهنگی صرفا به موسیقی منحصر نمی‌شود. متاسفانه طی چند دهه گذشته فرهنگمان در همه زمینه‌ها و عرصه‌ها به سمت مصرفی بودن و یک‌بار مصرف بودن پیش رفته است، مانند غذای فست فود. فرهنگِ تفکر و تغذیه و حتی شیوه زندگی ما تحت تاثیر این روند بوده و فرهنگ موسیقایی ما نیز بخشی از این تغییر و تحول است. حتی اگر توجه کنید، خواهید دید که در انتخاب اسباب و وسائل زندگی و نوع چیدمان خانه‌هایمان نیز فست فودی عمل می‌کنیم. خواه ناخواه همه این موارد بر موسیقی ما نیز تاثیر گذاشته، زیرا مردم ما نیز به این نوع زندگی مصرفی و اتفاقات لحظه‌ای عادت کرده‌اند. در چنین شرایطی هنرمندان و فعالان برای آنکه از جامعه عقب نمانند و مخاطبان را از دست ندهند به سمتی می‌روند که مردم دوست دارند. من با این تفکر و نگرش به شدت مخالفم. به نظرم مقصر ما هنرمندان هستیم که مردم را به این سمت و سو هدایت کرده‌ایم. مثلا فلان شخص به داشتن دو، سه میلیون فالوور افتخار می‌کند و در کمال تاسف باید بگویم چنین فردی نه تنها سه میلیون فالوور ندارد، بلکه خودش فالوور همان تعداد کاربر است؛ زیرا صرفا آثاری را تولید و اجرا می‌کند که آن دو سه میلیون نفر می‌خواهند؛ در صورتی‌که یک هنرمند باید تا آن حد تاثیرگذار باشد که سلیقه مردم و مخاطبانش را ارتقا دهد. واقعا می‌توان به جای خوراندن موسیقی‌های سطحی و یک‌بار مصرف، آثاری را به مردم ارائه کرد که ریشه در تاریخ و فرهنگشان دارد و آنها را به تفکر وا می‌دارد. البته همه اینها به آن معنا نیست که من مخالف موسیقی پاپ هستم. اصلا منظورم این نیست زیرا خودم را در جایگاه قضاوت نمی‌بینم، اما آنچه که مبرهن و مسلم است، این است که موسیقی فاخر ایرانی ریشه در آداب، رسوم، عرفان و خودشناسی و متعاقب با آن خداشناسی دارد و به همین دلیل هنرمندان ما از آنجایی که زمانه‌مان سمت و سوی دیگری را رفته در نحوه فعالیت ها و تولیدات و اجراهای‌شان (چه در موسیقی مقامی و چه در موسیقی سنتی) تغییر رویه داده‌اند.

برخی  دوستان از گونه‌ای به اسم پاپ بختیاری می‌گویند، در صورت‌ که اصلا چنین چیزی نداریم.  ما اجازه نداریم با عناوین فریب دهنده مردم را گول بزنیم و ذائقه آنها را تنزل دهیم. از این موارد و اتفاقات در موسیقی بختیاری بسیار زیاد است و حتی می‌توان گفت در حال حاضر حدود نود درصد هنرمندان خطه بختیاری به همین سمت و سوی غلط رفته‌اند.

 این تغییر رویه تا آنجاست که برخی از خوانندگان موسیقی فاخر را رها کرده‌اند و آثار عامه‌پسند تولید می‌کنند!

درست است. شخصا دوستان و همکارانی دارم که در زمینه موسیقی سنتی سال‌ها کلاس رفته‌اند و تمرین و تلاش و ممارست کرده‌اند و می‌توانستند از طلایه‌داران باشند، اما متاسفانه به همان سمت و سویی رفته‌اند که درباره‌اش توضیح دادم. تعداد چنین افرادی بسیار زیاد است و آنهایی که اصالت‌ها را حفظ کرده‌اند، انگشت شمارند. به هرحال موسیقی بختیاری نیز از این گزند و آسیب در امان نبوده است. کما اینکه زمانی با برخی از دوستان صحبت می‌کنم از گونه ای به اسم پاپ بختیاری می‌گویند، در صورتی که اصلا چنین چیزی نداریم. البته موسیقی پاپ نیز مانند موسیقی بختیاری قابل احترام است، اما ما اجازه نداریم با عناوین فریب دهنده مردم را گول بزنیم و ذائقه آنها را تنزل دهیم. از این موارد و اتفاقات در موسیقی بختیاری بسیار زیاد است و حتی می‌توان گفت در حال حاضر حدود نود درصد هنرمندان خطه بختیاری به همین سمت و سوی غلط رفته‌اند.

یکی از اتفاقاتی که طی سال‌های اخیر به وفور شاهدش بوده‌ایم تولید و ارائه آثار تلفیقی است. به طور کلی فعالان عرصه موسیقی تا چه حد این اجازه را دارند که در مقام‌های محلی هر منطقه دست ببرند و آنها را با دیگر سبک‌ها بیامیزند؟

ببینید هر کاری به دانش و پشتوانه علمی نیاز دارد و این ضرورت در همه گونه‌ها از جمله موسیقی مقامی وجود دارد. تصورم این است که بسیاری از خوانندگانی که در عرصه موسیقی مقامی فعالیت می‌کنند، متاسفانه از دانش موسیقایی بی‌بهره‌اند. بارها گفته‌ام که این دوستان حتما باید ردیف‌های آوازی را بشناسند و علم صداسازی را بیاموزند و تئوری، سولفژ، طراحی آواز و تکنیک‌ها را بلد باشند و با یک ساز آشنا شوند. زمانی که بر دانش موسیقایی این افراد افزوده شد و به جایگاهی رسیدند که به ذات و اصالت موسیقی مقامی خدشه‌ای وارد نکنند، می‌توانند به تولید آثار تلفیقی بپردازند. در این صورت است که تلفیق اشکالی ندارد. در این میان آنچه اهمیت دارد این است که گونه‌های مورد استفاده در تولید یک اثر، مکمل یکدیگر باشند. متاسفانه اغلب آنهایی که به تولید آثار تلفیقی می‌پردازند با جهل و بی‌سوادی فقط می‌خواهند از رقابت عقب نمانند و آنچه برایشان اهمیت دارد همین است. آنها با تکرار کردن جملاتی که معنای آن را نمی‌دانند، ملودی‌های پاپ را با کلام بختیاری و لری می‌آمیزند و ادعای‌شان این است که می‌خواهند موسیقی مقامی را حفظ کنند و با تلفیق آنها با دیگر سبک‌ها، به ذائقه مردم احترام بگذارند. در صورتی که مردم چنین آثاری را نمی‌خواهند، بلکه این ما هستیم که آنها را به خوردشان می‌دهیم! معتقدم و ایمان دارم که اگر مردم ما موسیقی ناب ایرانی و موسیقی اصیل بختیاری بشنوند، قطعا می‌پذیرند و لذت می‌برند. 

البته آن آثار ظاهرا تلفیقی در مدت زمانی کوتاه از یاد می‌روند.

مسئله همان عدم وجود پشتوانه‌های علمی است. قاعدتا زمانی که دانش و پشتوانه علمی نباشد، آثار مانند موج به سرعت بالا می‌آیند و سریع محو می‌شوند. هر اثری که پشتوانه فکری نداشته باشد محکوم به فناست. تاریخ نیز نشان داده آثاری جاودان و ماندگار شده‌اند که در پس آنها اندیشه وجود داشته و برای طراحی‌ها، انتخاب ملودی‌ها، کلام و دیگر مقولات مربوطه، ساعت‌ها، روزها، ماه‌ها و حتی سال‌ها فکر و زمان و تمرین  مستمر صرف شده است. آثاری که طی این روند ساخته شده‌اند، همواره برای مخاطبان لذت‌بخش هستند و می‌توان تا ابد آنها را شنید. این در حالی است که آثار تلفیقی امروز یک شبه ساخته می‌شوند و یک شبه شنیده می‌شوند و یک شبه محو خواهند شد.

بهترین مقطع زندگی من از آن زمان که متولد شده‌ام تاکنون، همین دوران بحران کرونا بوده است. من در این دوران خدا را بیشتر شناختم و بهتر باورش کردم. 

طی چند ماه گذشته که درگیر بحران کرونا هستیم به چه فعالیت‌هایی مشغول بوده‌اید؟

بهترین مقطع زندگی من از آن زمان که متولد شده‌ام تاکنون، همین دوران بحران کرونا بوده است. با وجود همه معضلات و دشواری‌ها و گرفتاریی‌هایی که کرونا بر مردم تمام کشورهای دنیا تحمیل کرده، اما برای من مزایایی داشته است. من در این دوران خدا را بیشتر شناختم و بهتر باورش کردم. طی این مدت در دوره‌های آموزشی خودشناسی برای موفقیت حضور یافته‌ام و در این زمینه مطالعاتی داشته‌ام. تلاشم این است که مطالعه‌ام با تفکر عمیق همراه باشد، نه به صورت سطحی و گذرا.البته به جز مطالعه و خواندن کتاب‌های متعدد، طی این مدت برای آلبوم «دینشت» که ابتدای صحبتم درباره‌اش گفتم به طراحی آوازها مشغولم.

در زمینه تدریس و آموزش چه فعالیت‌هایی دارید؟

در این بخش نیز فعال هستم و برای برگزاری کلاس‌های آموزشی به شهرهای مختلف می‌روم و در خدمت هنرجویان هستم. البته کلاس‌هایم را قبلا به صورت آنلاین برگزار می‌کردم و حال حدود سه هفته است که با رعایت پروتکل‌های بهداشتی و حفظ فاصله‌گذاری اجتماعی هنرجویانم را حضوری و به صورت انفرادی آموزش می‌دهم. 

چرا کلاس‌هایتان را به شیوه آنلاین برگزار نمی‌کنید؟

راستش با این شیوه موافق نیستم. البته آن اوائل که بحران بیماری شدت بیشتری داشت، چند صباحی کلاس‌هایم را آنلاین برگزار کردم، اما تاثیر آنچنانی ندیدم. نه اینکه این شیوه بی‌تاثیر و بی‌نتیجه باشد اما قطعا کلاس حضوری بهتر است و چیز دیگری است. به نظرم تا معلم رو در روی هنرجو قرار نگیرد نمی‌تواند او را به درستی آموزش دهد.

گفتگو: وحید خانه‌ساز

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز