سادهگویی مسائل پیچیده؛ اشتراک آثار بیضاییست
کتاب «بیضایی از نگاهی دیگر» به قلم سهیلا نجم که به تازگی نشر و پژوهش «رسم» آن را منتشر کرده است به بررسی چهار اثر «مرگ یزدگر»، «باشو غریبهای کوچک»، «دیباچه نوین شاخنامه» و «مسافران» پرداخته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ در ابتدا این را باید گفت که راه تفاهم با آثار بیضایی این است که از ابتدا این جدل را با خود حل کرده باشیم که حساب منطقهای معمول را تسویه کرده و همیشه در انتظار یک واقعه، کنش و واکنش غیرمنتظره و تکاندهنده با آنها رودررو شویم.
در فصل اول کتاب؛ با عنوان "گذراز آیینه تاریخ در مرگ یزدگرد" اهمیت فیلم از دیدگاه نگارنده نگاه به متن یعنی نوشته اثر و اجرای نمایش آن است که تبدیل فیلم به نمایش؛ بیضایی را پس از 11 سال به صحنه تئاتر بازگرداند.
راه برقرار کردن ارتباط با فیلمی چون "مرگ یزدگرد" پیوستن به منطق اثر و کنار گذاشتن هرگونه منطق معمول و متعارفی است که واقعیت دارد. فیلم از همان ابتدا؛ آنسوی سیماچههای واقعیت نما را جستجو میکند. و این روشنترین نکته در کارهای ظاهرا مبهم و پیچیده بیضاییست.
نکته اینجاست؛ که کارگردان در این اثر پی آن نیست تا انتظار مواجهه با نوعی تحقیق علمی یا نمایش مستند را بر ما تحقق بخشد. نمایشنامه سراسر موضوعی آشنا برای مخاطب است که در برابر چشمانش جان میگیرد.
جسد مجهول و تمثیلی پادشاه در نخستین پلان فیلم؛ گویی ما را به نعش گنگ تاریخ و ظاهر ساختگی پادشاهان رودررو میکند. و سراسر فیلم تمثیل نقش در نقش، بازی در بازی و خواب در خواب است. و زندگی برای آسیابان سراسر خوابی آشفته است. و لبِ کلام در کمال سادگی از زبان دختر آسیابان شنیده میشود: " هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد. هرکس واقعیت را از دریچه نگاه خود میبیند و خیال خود در سر میپروراند."
طی دو ساعت فیلم گویی همهچیز و همهکس به بازی گرفته میشوند ، شبیه همان آیین آشنایی که ما را به یاد نمایش بازیهای کودکیمان میاندازد با این تفاوت که با همه ظاهر نمایشوارشان، روایتی ساده از حقایق محض بود که بر ذهن زلال ما اثر میگذاشت و اراممان میکرد. اما این بار در پی بازی سیماچهها و در آن سوی دریچه واقعیتی تلخ جاریست که دلهرهای اندیشهآور را در ما میانگیزد" نکند ما هم به بازی گرفته شدهایم؟"
بیضایی در "مرگ یزدگر" یکی از پیچیدهترین آثار خود را با ترکیب چند عامل ساده، در گویاترین و سادهترین شکلِ ممکن خلق کرده است.
فصل دوم کتاب؛ با نام "تصویر زن و زیرساخت اسطورهای در باشو غریبهای کوچک" نگاشته شده است. به اعتقاد نجم؛ نیاز بشر برای دریافت معنای هستی اطرافش اسطوره را به وجود آورده که در نفس خود هم سئوال و هم جواباند. و زیرساز اسطوره ای فیلم "باشو غریبهای کوچک" بر این نکته تاکید دارد. زیرساز اسطورهای که به ازلیترین پرسشها، هراسها و نیازهای بشری مربوط است.
در "باشو غریبهای کوچک" حادثهای باعث رانده شدگی آدمی از جای اصلی و امن خود به بیرون میشود؛ به جایی که نمیشناسد و در پی این آشفتگی، تلاش بیحدی برای رهایی از آن شناخت و انطباق با محیط تازه و بازگشت به سامان صورت میگیرد که خود موجب ایجاد تغییرات و تحولات عمیقی در او میشود. این بیرون شدن از چرخه سامان یافتگی با عمل و مضمون اسطورهای دیگر یعنی "سفر" یکی میشود؛ سفر نه فقط به معنای گذر از یک منطقه جغرافیایی به منطقهی جغرافیایی دیگر، بلکه مفهموم گذر کردن از خطرات، تجربه اندوختن و رسیدن به مرحله پختگی و بلوغ.
در فیلم زن به عنوان یک قدرت بزرگ و تحولگر تصویر شده و "نایی" ضمن بهرهگیری از امتیاز مادری و زیرساز پروتوتیپ اسطوره آن بسیاری امکانات بالقوه او به فعل درآمده است. در سراسر فیلم؛ خلاقیت، باروری، زندگی، و کردار حیاتبخشاش تصویر شده و بسیاری از نشانههای موجود در خانه نایی مثل لباسهای پاکِ آویخته بر طناب، چاه آب و دلو، تاکید بر آتش تندر و آب و چراغ و آیینه فیلمساز را در پررنگ کردن این تصویر و خلق شخصیت نایی یاری کردهاند.
"زیستن و خلق کردن از یکدیگر جدایی ناپذیرند" «ماکسیم گورکی»
نگاهی به فیلمنامه «دیباچه نوین شاهنامه» عنوان بخش سوم کتاب است. "من آن مینویسم که خوابزدگان را چشم بینا شود بر خویشن در آیینه". این جانِ کلام این فکرِ زیربنایی فیلمنامه، کل اثر را به شکل نمایشی از یک کشمکش عمومی درمیآورد تا براساس آن بنیان باورهای غبار گرفتهی ما را ویران کند و نظام ساکن اجتماعی را که در معرض تهدید آشفتگی هراسانگیزی قرار دارد، هرچه تکاندهندهتر به تصویر کشد و نویسنده برای پرداخت چنین مهمی از هولناکترین تمثیل آشفتگی یعنی "مرگ" بهره میگیرد.
اما مگر نه اینکه تولد، شکستِ مرگ است و هر مرگی تولدی را در پی دارد؛ همیشه با مرگ چیزی است که چیز دیگری زنده میشود؛ چنانکه همیشه "با گم کردن است که چیزی پیدا میکنیم." و چنین است که فیلمنامه از پایان به آغاز و از مرگ به زندگی میرسد.
در نهایت جامعهای که بیضایی در "دیباچهی نوین شاهنامه" به آن میرسد، جامعهای در حال زوال نیست، بلکه جامعهای است که در حال سربلند کردن و برپای خویش ایستادن است.
در قسمت پایانی کتاب؛ نویسنده فیلم "مسافران" را با نگاهی دیگر بررسی میکند. فیلمی که به طور کل بیان یک مسئله واقعی و اجتماعی به زبان اسطوره است. و در اینجا مرگ که نقش بنیادی دارد به صورت یک مرگ اسطورهای نمایش داده میشود. با همان ابهام و پیچیدگی غافلگیرکنندهای که معمولا در همه تولدها، "مرگ"ها و رستاخیزهای اسطورهای وجود دارد. در "مسافران" مشخص نیست چه کسانی چهطور میمیرند و چگونه آینه میآورند؟ در حالی که از همان ابتدا مهتاب از چیزی مطلع است و از مردن و به عروسی نرسیدن سخن میگوید. فیلم با روایت "مرگ" شروع میشود و از طریق روایت آینه به زندگی میرسد. مسافرانی در راهند، در راه رسیدن به جشن عروسی، به زندگی، به باروری، با آیینهای که پشتوانه حیات و هویت نسل در نسل آنهاست. آیینهای که در شکلهای مختلف، پیوندها و زایشها به بار آورده است.
مفهوم آیینه؛ از مفهوم کلی فیلم و حضور عناصر و اشیا دیگر آن جدا نیست. در زندگی عادی زمانی که با آیینه روبه رو میشویم، به طور طبیعی هیچگاه سئوال نمیکنیم منظور از این آیینه چیست؟ یا چه معنایی دارد؟ و چه میخواهد بگوید؟ مفهوم آیینه در مفهوم سادهاش و در نظام نشانههای طبیعی و اجتماعی، یعنی شیئی صیقل خورده که قابلیت انعکاس نور و بازتاب تصویر مقابل خود را دارد. و "آینه" در آثار بیضایی به لحاظ بار تصویری و معنوی خاص خود پررنگتر از دیگر اشیاست.
یکی از ویژگیهای مهم آثار بیضایی طرح مسایل پیچیده در قالبی ساده است. او مسائل پیچیده را ساده میگوید درست برعکس بسیاری که سعی در پیچیده نشان دادن مسائل ساده هستند. این مسئله در گفتگوهای روان و واژههای ساده اما چند وجهی نمایان است. در فیلم مسافران هم اگر پیچیدگی وجود دارد به پیچیدگی موجود در زندگی بازمیگردد.
به نظر نویسنده کتاب؛ در "مسافران" هم با یک پیچخوردگی تصنعی روبرو نیستیم، چراکه تماشاگر قصه را میفهمد و با آن ارتباط برقرار میکند و این نفس موضوع است که از یک ابهام ذاتی برخوردار است. آنچه در مسافران رخ میدهد؛ هر چند غیرواقعی یا فراواقعی است که مردگان آیینه را بیاورند، اما زمانیکه در روایت بیان میشود و رخ میدهد، واقعی جلوه میکند. در این فیلم هرآنچه رخ میدهد، برای رسیدن به مرجع حقیقی و گمشده در آثار بیضایی، مضمونی آشناست. بهطوریکه تقریبا در تمام کارهای او همیشه گم شدهای برای جستجو وجود دارد و رسیدن به نوعی دانایی و آگاهی سرنوشت محتوم آثار او را تشکیل میدهد.