خبرگزاری کار ایران

در گفتگو میهن بهرامی با ایلنا مطرح شد:

صدای خفه‌ی زن ایرانی در داستان‌های سیمین

هشتم اردیبهشت سالروز تولد سیمین دانشور، اولین زن داستان‌نویس ایرانی و خالق رمان سووشون است که به این بهانه با مهین بهرامی گفتگو کردیم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «تو اگر می‌خواهی برو شهرها را فتح کن، اما من آدم‌ها را فتح می‌کنم و از جمله تو را ، اسمش را بگذار مکر زنانه» این جمله سیمین دانشور، اولین زن داستان‌نویس ایران است. کسی که حسین پاینده از او با نام شهرزاد قصه‌گو یاد می‌کند. او نویسنده‌ای واقع‌‌گرا و منتقد خرافه‌های آمیخته با جامعه بود که از شیوه ادبی رئالیسم جادویی در خلق آثارش بهره برده است.

 سیمین در هشتم اردیبهشت 1300 در شهر شاعرپرور شیراز از پدر و مادری فرهنگی زاده شد. پدرش، دکتر محمدعلی دانشور (احیاالسلطنه) مردی با فرهنگ و ادب بود. همان کسی که سیمین در رمان سووشون به نام دکتر عبدالله خان از او یاد می‌کند. مادرش قمرالسلطنه حکمت، بانویی شاعر و هنرمند که نقاشی را به فرزندانش می‌آموخت، مدتی مدیر هنرستان دخترانه هنرهای شیراز بود. او در دوره‌ای داستان‌نویسی را آغاز می‌کند که حضور زن به عنوان نویسنده امری خرق عادت به شمار می‌آمد. کاری را که فروغ در شعر انجام می‌دهد؛ سیمین در داستان ترسیم می‌کند.

به مناسبت سالروز تولد سیمین دانشور گفتگویی داشتیم با مهین بهرامی(نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و مجسمه‌ساز) در رابطه با زندگی، تفکر و آثار اولین بانوی داستان‌نویس ایرانی.

نقش زن در آثار سیمین

مهین بهرامی در اشاره به نقش زن در آثار سیمین دانشور گفت: سیمین از سنی نزدیک به 24 سالگی یا کمتر شروع به نوشتن کرد. کتاب «شهری چون بهشت» پایه‌های تفکر او را نشان می‌دهد. سیمین نویسنده‌ای است که به احوال زن‌های قوم خود حساسیت دارد.

او با اشاره به قصه «شهری چون بهشت» ادامه داد: در این داستان با یک خدمتکار روبه‌رو هستیم که از خانواده‌ای مرفه آمده و به خاطر ضعیف بودن و زیردست بودنش کنار افتاده است و در این شرایط  مورد توجه آقای خانه قرار می‌گیرد. مرد هرگز یادی از او نمی‌کند و این زن باید گذشته‌اش را تا آخر عمر دنبال خود بکشد. این موضوع در زمان‌های گذشته به کرات اتفاق می‌افتاده است که ارباب نسبت به خدمتکار خود سوءنظر داشته است. این زمینه ظلم و عدم ترحم و عدالت را نسبت به موجود زن، سیمین به خوبی در داستان‌هایش نشان داده است. در مجموعه «شهری چون بهشت» این قصه‌ها تکرار می‌شوند.

شوربختی زن در آثار سیمین

این نویسنده ادامه داد: بعضی از زاده‌های انسان، کسانی که از انسان به وجود می‌آیند، می‌توانند بسیار خطرناک باشند. انسان همانطور که به آن‌ها حس مادرانگی دارد، به نوعی گزندگی و خطرناک بودن این موجودات را هم حس می‌کند. گاه انسان از جانب اولاد خود صدمه می‌بیند و این درحالی است که نمی‌تواند آن‌ها را ترک کند. این اولین قدمی است که سیمین در زمینه توجه به زنان برمی‌دارد.

او افزود: مردی که از زن سوءاستفاده می‌کند و زن سکوت می‌کند، این‌بار زاده‌ای مثل خودش به‌وجود می‌آید که سرنوشتی مشابه با خود او دارد. زن نفرین شده است. این مسئله در نوشته‌های سیمین ادامه پیدا می‌کند تا می‌رسد به شاهکار سووشون. با وجود عشقی که بین زری و یوسف وجود دارد اما یوسف زمانی که ارباب می‌شود مدام زری را تنها گذاشته و به ملک و املاکش سرکشی می‌کند. در قسمت مرگ یوسف با این جمله مواجه می‌شویم. "با یک تاریکی بزرگ که بر زری سایه می‌افکند." این تاریکی بدون اراده انسان در زندگی بسیاری از زنان عاشق اتفاق می‌افتد. زن عاشق تمام دارایی خود را به مرد می‌سپارد. زن‌ها به دلیل وجود عاطفه مادری دلبستگی‌‌شان بسیار جدی است. در پایان رمان سووشون که زری از درد به حالت نیمه دیوانه درمی‌آید، شاید خود نوعی پیام باشد که اجبار زن را در بذل عشق و محبت نشان می‌دهد.

بهرامی با بیان اینکه زن همیشه آسیب‌پذیر است؛ اظهار داشت: گاهی مرد آن اندازه که می‌نماید در زندگی تأثیرگذار نیست. یوسف به راحتی خانواده را رها می‌کند و برای سرکشی به زمین‌هایش می‌رود و زن را در یک گمان تضادآمیز با خودش؛ تنها رها می‌کند. این کار سیمین دانشور است که شوربختی زن را در یک رده خاص قرار می‌دهد. این محبتی ذاتی است که به خاطر وجود حس مادرانه در زن نهادینه شده است. اما رویارویی مرد با عشق از این جنس نیست و به کلی با احساس زن متفاوت است. در آثار سیمین این اساس را شاهد هستیم. این موضوع را در یک داستان که دختر بچه‌ای در بازار وکیل گم می‌شود، به خوبی نشان داده است. گمگشتی این دختر که به دنبال مادر خود می‌گردد؛ نمادی است از زن، که همیشه به دنبال پناهگاه می‌گردد و تمام این پناهگاه را در مرد جستجو می‌کند. این موضوع در چند قصه‌نویس ایرانی چون گلی ترقی هم وجود دارد.

آل‌احمد مشوق سیمین نبود

بهرامی با بیان اینکه جلال‌آل احمد با نوشتن سیمین موافق نبود؛ گفت: خود سیمین تعریف می‌کرد که جلال تا پایان عمر خود همیشه از نوشتن من گله می‌کرد و می‌گفت «سیمین ننویس، ترجمه کن». در واقع جلال تشویق کننده سیمین نبود. جلال در اواخر عمرش به سوییس سفر می‌کند و در آنجا با یک زن فرنگی آشنا می‌شود. سیمین از این آشنایی به تلخی یاد می‌کند.

او در رابطه با دکتر فروزانفر که استاد دانشور بود؛ بیان کرد: زنده‌یاد فروزانفر آدم خیلی سختگیر و خشنی بود و کار مهمش تسلط داشتن به مولانا بود. طوری‌که درکلاس‌های درس هم همان حالت جدی و خشک مولانا را داشت. کسی نمی‌توانست به سادگی از دکتر نمره قبولی بگیرد. سیمین جزء خوشنام‌ترین شاگردان او بود و جزء معدود کسانی که توانسته بودند از او نمره قبولی بگیرند.

جلال سیاست‌زده بود

بهرامی در پاسخ به این سوال که آیا سیمین از نویسنده دیگری هم تأثیر پذیرفته بود یا خیر گفت: به نظر من اینطور نبود. آثار سیمین بی‌شباهت به هر نویسنده دیگری است. یادم است زمانی که شیفیته «مارکز» بودم و با شور و اشتیاق خاصی با سیمین درباره آن صحبت می‌کردم؛ خیلی علاقه نشان نمی‌داد و توجه چندانی نداشت. ازجمله نویسندگان ایرانی که او دوست می‌داشت گلی ترقی، هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی بود.

این نویسنده همچنین در پاسخ به این سوال که مرگ جلال چه تأثیری بر سیمین گذاشت؛ بیان کرد: فکر می‌کنم نویسنده‌ای چون سیمین که در سن 40 سالگی سووشون را می‌نویسد، سیر فکری و قوام و دوام فکری‌اش را پیدا کرده. کسی که سووشون را نوشته مطمئناً مرگ جلال نتوانسته در روند کار ادبی او تأثیرگذار باشد. مرگ جلال به صورت نمادین یا به شکل عشقی گم شده بر سیمین تأثیر گذاشت نه چیزی فراتر از این.

او با اشاره به اینکه خط سیر فکری جلال بسیار سیاست‌زده بود؛ ادامه داد: این سیاست‌زدگی ممکن از تأثیر پذیری از غرب باشد. مهمترین اصل کتاب‌هایی که جلال نوشته حتی کتاب «خسی در میقات»، تأثیرپذیری از غرب بوده است. در «غرب‌زدگی» جلال نشان می‌دهد ایران کشوری به کلی عقب افتاده است اما مردم از آثار او؛ بتی برای پرستش ساخته بودند. این کتاب توانست ایران را تکان دهد. بسیاری از مسائلی که در غرب‌زدگی مطرح شده اصلا در ایران وجود نداشته است. جلال توانست تفکر جامعه ایران و همینطور سرنوشت کشور را تغییر دهد.

رمانی که در ارشاد گم شد!

ازجمله آثار سیمین:

مجموعه داستان

 آتش خاموش، اردیبهشت ۱۳۲۷

شهری چون بهشت، دی ۱۳۴۰

به کی سلام کنم؟، خرداد ۱۳۵۹

از پرنده‌های مهاجر بپرس، ۱۳۷۶

رمان‌ها:

 سَووشون معروف‌ترین اثر دانشور در تیر ۱۳۴۸ از سوی انتشارات خوارزمی و مدت کوتاهی پیش از مرگ جلال آل‌احمد منتشر شد. دربارهٔ این رمان نقدهای بسیاری منتشر شده‌است. این رمان به وقایع پس از پادشاهی رضاشاه می‌پردازد.

 جزیرهٔ سرگردانی، ۱۳۷۲

 ساربانْ سرگردان، ۱۳۸۰

 کوه سرگردان (سیمین دانشور نگارش این رمان را قبل از تیر ۱۳۸۶ یعنی قبل از بیماری تمام کرده‌است. اما بعد از بهبود نسبی دانشور در پاییز همان سال، ناشر پی می‌برد که رمان کوه سرگردان ناپدید شده‌است. انتشارات خوارزمی دو سال تلاش کرده بود خبر مفقود شدن این رمان در رسانه‌ها درز نکند. مجله ادبی ـ هنری نافه در گزارش خود گفته‌است این رمان می‌توانست قبل از مرگ علیرضا حیدری، مدیر انتشارات خوارزمی منتشر شود. اما موضوع رمان و حساسیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به آن و همچنین محافظه‌کاری مدیران انتشارات خوارزمی از علل تأخیر در انتشار آن بوده‌است.»

ترجمه‌ها:

    سرباز شکلاتی، نوشتهٔ برنارد شاو ۱۳۲۸

    دشمنان، نوشتهٔ آنتون چخوف ۱۳۲۸

    بنال وطن، نوشتهٔ آلن پیتون ۱۳۵۱

    داغ ننگ، نوشتهٔ ناتانیل هاثورن

    باغ آلبالو نوشتهٔ آنتوان چخوف، ۱۳۸۱

    ماه عسل آفتابی (مجموعه داستان)، نوشتهٔ ریونوسوکه آکوتاگاوا

 آثار دیگر:

    غروب جلال۱۳۶۰

    شاهکارهای فرش ایران

    راهنمای صنایع ایران

    ذن بودیسم

    مبانی استتیک

این نویسنده در روز 16 اسفند ماه سال 1390 درگذشت.

کد خبر : ۲۷۲۳۱۲