خبرگزاری کار ایران

آثاری که ما را به دهه شصت و سال‌های «موشک و بمباران» پرتاب می‌کنند+صوت

asdasd
کد خبر : ۱۴۰۰۹۵۹

در دوران جنگ که نسل اولی‌ها و دومی‌ها آن را به یاد دارند، اتفاقات دراماتیک بسیاری رخ داد. جوانان بسیاری در عملیات‌های مهم شهید یا مجروح شدند و تعدادی نیز به اسارت نیروهای بحث درآمدند. در این میان دو هنر بیش از باقی هنرها برای انعکاس اتفاقات و نشان دادن اهمیت آن‌ها ایفای نقش کردند؛ یکی سینمای مستند و دیگری موسیقی.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «حماسه» همواره یکی از مضامین مهم در سراسر تاریخ بوده است. زمانی که از «حماسه» صحبت می‌کنیم منظور اتفاقاتی دراماتیک اما واقعی است که در دنیای واقعی توسط آدم‌های واقعی رخ می‌دهد.

به زبان بهتر اگر «حماسه» را عبارتی کلی در نظر گیریم شاید بیراه نباشد اگر بگوییم به نوعی در تمام زبان‌ها یکی تعریف دارد. حماسه را می‌توان بر اساس موقعیت و اتفاقات اجتماعی تعریف کرد؛ که اگر اینگونه بنگریم «میهن‌پرستی»، «آزادی‌خواهی»، «حق طلبی» و در ابعاد کوچکتر فداکاری، ایثار و از خودگذشتگی‌های فردی، همگی در همین چهارچوب قرار می‌گیرند.

ادبیات ما و البته اغلب کشورهای با هویت و با قدمت مملو از حماسه‌هایی هستند که بر اساس فرهنگ و وقایع تاریخی هر مملکت رقم خورده‌اند. شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی مهمترین آثار ما ایرانیان و پارسی‌زبانان است که مملو از حماسه‌های دراماتیک و زیباست. اما این حماسه و حماسه‌سرایی صرفا محدود به ادبیات نیست.

اهمیت اتفاقات معاصر در لباس «حماسه»

آنچه حماسه‌های ملموس را رقم می‌زنند اتفاقات تاریخی هستند که در این میان باید جنگ را مثال زد. به هرحال همه کشورها در مقطعی از تاریخ جنگ را تجربه کرده‌اند. کشوری چون ایران نیز در طول تاریخ همواره درگیر جنگ‌های کوتاه و طولانی بوده است. حال هنر در این میان چه نقشی دارد؟ بدون شک هنر همواره در شرایط بحرانی کارآمد بوده است. چه هنرهای کلاسیک و قدیمی‌تر و چه هنرهای معاصر و البته مدرن و امروزی. اما حال که صحبت از هنر معاصر شد بهتر آن است در راستای موضوع، حماسه یا حماسه‌های معاصر را مدنظر قرار دهیم. بدون شک حماسه‌های معاصر برای مخاطبان و هنرمندان امروزی اهمیت بیشتری دارند چراکه ملموس‌تر هستند. و در این میان یکی از مهمترین اتفاقات که باید به هرصورت آن را واقعه‌ای حماسی قلمداد کرد؛ جنگ هشت‌ساله ایران و عراق است که به واقع درست به «دوران دفاع مقدس» تشبیه شده است.

هشت سال دفاع مقدسی حماسه‌ای معاصر و ماندگار

در دوران جنگ که نسل اولی‌ها و دومی‌ها آن را به یاد دارند، اتفاقات دراماتیک بسیاری رخ داد. جوانان بسیاری در عملیات‌های مهم شهید یا مجروح شدند و تعدادی نیز به اسارت نیروهای بحث درآمدند. در این میان دو هنر بیش از باقی هنرها برای انعکاس اتفاقات و نشان دادن اهمیت آن‌ها ایفای نقش کردند؛ یکی سینمای مستند و دیگری موسیقی. نمی‌توان از جنگ گفت و از شهید مرتضی آوینی و تصاویر و راش‌های به جا مانده از او که حاصل حضور مستقیمش در جبهه‌هاست، یاد نکرد. و البته باز هم نمی‌توان از جنگ گفت و نام کاوه گلستان را به یاد نیاورد و این یعنی اینکه عکاسی هم سهم عمده‌ای در ماندگاری وقایع و حماسه‌ای چون جنگ تحمیلی داشته است. 

 موسیقی هم در این میان نقش مهمی ایفا کرده است که البته باید در این میان مدح‌های حماسی را هم زیر مجموعه موسیقی به حساب آورد. افرادی چون صادق آهنگران، کویتی‌پور و دیگران به طور کم و بیش یا در جبهه حضور داشتند یا آثاری را برای قوت قلب بخشیدن به رزمندگان و خانواده‌های آن‌ها تولید می‌کردند. اما این همه ماجرا نیست موسیقی‌های با کلام هم در دوران جنگ مورد توجه بوده‌اند؛ آنهم در مقطعی که این هنر هنوز به دلیل‌ عدم وجود قوانین مشخص در محاق بوده است؛ ماجرا این است که موسیقی در سال‌های پس از انقلاب تا اواخر دهه شصت امری بلاتکلیف بود. موسیقی پاپ که کلا در هنر جایگاهی نداشت و موسیقی سنتی هم دچار بلاتکلیفی بود. در چنین شرایطی بوده که برخی موزیسین‌ها با همکاری خوانندگان و ترانه‌سرایان و نوازندگان دست به تولید آثار حماسی زدند تا سهم خود را به جنگ و وفاداری و فداکاری مردان جنگ ادا کرده باشند. 

شهرام ناظری، محمدرضا لطفی، محمد ذکایی، شهرداد روحانی، حشمت سنجری، هوشنگ کامکار، حسام‌الدین سراج و رضا سقایی برخی از هنرمندان فعال در دوره جنگ بوده‌اند. تلاش آن‌ها و دیگر هنرمندان عرصه موسیقی حال آثاری را در تاریخ فرهنگ و هنر کشور ماندگار کرده جزو بهترین قطعات تاریخ معاصر ما محسوب می‌شوند. البته در آن دوران آثار فراوان دیگری هم در آن دوران تولید شدند.

تصنیف «کاروان شهید» 

ایده‌ای که با شهید شدن بستگان شهرام ناظری به مرحله اجرا رسید؛

کاروان شهید را باید یکی از آثار ماندگار دوران دفاع مقدس بدانیم. اثری با فضا و سازهای ایرانی و صدای حماسی شهرام ناظری که در آن دوران جوانی پرشور بوده است. این اثر در قالب تصانیف قرار می‌گیرد و شعر آن را محمد ذکایی سروده است. اما مولفه مهم دیگری که به زیبایی و ماندگار تصنیف «کاروان شهید» منجر شده آهنگسازی درست محمدرضا لطفی است. لطفی نوازنده تار و سه‌تار هنرمندی صاحب سبک است که در اواخر دهه پنجاه و اوائل دهه شصت گروه «شیدا» را تاسیس کرده بود. در این مقطع هم شهرام ناظری و هم لطفی از اعضای اصلی کانون یا گروه «چاووش» بوده‌اند که سهم مهمی به گردن موسیقی ایرانی و معاصر دارد. گفتنی است هوشنگ ابتهاج، حسین علیزاده و برخی اعضای گروه «کامکارها» از اعضای اصلی کانون «چاوش بوده‌اند. 

ماجرا این است که در روزهای ابتدایی جنگ یکی از دوستان و بستگان شهرام ناظری در جنگ کشته می‌شود. شهرام ناظری برای شرکت در مراسم ترحیم در اولین فرصت خودش را به کرمانشاه می‌رساند و در همان مقطع است که ملودی «کاروان شهید» در ذهنش شکل می‌گیرد. شهرام ناظری پس از بازگشت به تهران موضوع را با محمدرضا لطفی در میان می‌گذارد و پس از آن است که تصنیف «کاروان» ساخته می‌شود. 

تصنیف «کاروان شهید» با صدای شهرام ناظری و آهنگسازی زنده‌یاد لطفی؛

 

در ادامه محمدرضا لطفی مقدمه‌ای را در آواز شوشتری می‌نویسد و این اثر با صدای شهرام ناظری و همراهی اعضای گروه «شیدا» ضبط می‌شود و همراه با قطعات دیگر در آلبوم «چاووش ۸» جای می‌گیرد. 

محمد ذکایی شاعر قطعه «کاروان شهید» هم از این اثر خاطره‌ای دارد که آن را روایت کرده است. او گفته است: «آقای لطفی با من صحبت کردند و نوار آهنگی را در اختیارم قرار دادند تا روی ملودی آن ترانه‌ای بگویم. بارهای بار آن نوار را گوش دادم و با خود زمزمه کردم تا به قول معروف شعر خودش بیاید. روزی از روزها که از میدان هفت تیر می‌گذشتم، جماعت بسیاری را دیدم که شهیدان وطن را که در جنگ کشته شده بودند، تشییع می‌کردند. احساس عجیبی به من دست داد و همان جا این شعر از خاطرم گذشت که: می‌گذرد کاروان/ روی گل ارغوان/ قافله سالار آن/ سرو شهید جوان. آن را روی تکه کاغذی نوشتم که شد سرآغاز ترانه «کاروان شهید» و چند روزی طول کشید تا شعر را تمام کردم. پس از مرور و اصلاحات نهایی آقای لطفی این شعر و آهنگ را خودشان برای تصویب به اداره رادیو بردند که تصویب هم شد. پس از آن هم نوارش به بازار آمد. 

باید گفت محمدرضا لطفی در سال‌های پس ازجنگ (سال ۱۳۸۷) یک بار دیگر «کاروان شهید» را با صدای علیرضا شاه‌محمدی و همراهی گروه شیدا در بیستمین جشنواره موسیقی فجر اجرا کرده است. قطعه «کاروان شهید» پس از پایان جنگ دیگر اجرا نشد تا اینکه محمدرضا لطفی با گروه همنوازان «شیدا» و صدای علیرضا شاه‌محمدی در بیستمین جشنواره موسیقی فجر (سال ۱۳۸۷) آن را به همراه چند اثر دیگر اجرا کرد. 

محمدرضا لطفی و شهرام ناظری البته در همکاری‌های دیگر آثاری را در دوران جنگ و الهام از آن مقطع خوانده‌اند. «سرمست»، «دیده بگشا‌ای برادر» آثاری هستند که در آلبوم «چاووش چهار» هم منتشر شده‌اند. 

«شهر خون» 

اثری که آن را در ابتدا به یاد نمی‌آورید..

«شهر خون» یکی از قطعاتی است که احتمالا شنوندگان، حتی مخاطبان جدی موسیقی هم شاید آن را در ابتدا نشناسند. اما زمانی که این اثر را می‌شنوند حال و هوای دهه شصت و جنگ را به یاد می‌آورند و آن را به یاد خواهند آورد؛ چراکه از رادیو و تلویزیون آن روزها و کم و بیش سال‌های اخیر شنیده‌اند. باید گفت، اگر این صدای خواننده برایتان آشناست باید بدانید که او حسام‌الدین سراج است. به هرحال در آن سال‌ها سراج خواننده‌ای ناشناخته بوده و به سبب سن و سال صدایی به پختگی امروز نداشته است. با این حال قطعه شهر خون اثری قابل قبول و همچنان زیباست. شعر این اثر سروده شاعر آثار آن دوران ناصر پلنگی است و آهنگسازی اثر هم به عهده حسام‌الدین سراج بوده است. این اثر را هم باید اثری در دسته کارهای ارکسترال دانست. 

این اثر، قطعه‌ای از آلبوم «نینوا» است که در سال‌های ابتدایی جنگ تولید شد و اولین اثر تولید شده بخش موسیقی و شعر حوزه هنری به حساب می‌آید. می‌توان گفت جز قطعه «شهر خون»، قطعات دیگر این آلبوم از محبوبیت کمتری برخوردار هستند. البته این مجموعه با آلبوم «نینوا» ساخته حسین علیزاده، تولید شده در سال ۱۳۶۲ و منتشر شده توسط موسسه فرهنگی هنری ماهور متفاوت است.

«شهر خون» با صدا و آهنگسازی حسام‌الدین سراج از آلبوم «نینوا» اولین اثر در حوزه موسیقی و شعر در حوزه هنری؛

 

«کجایید‌ ای شهیدان خدایی» 

هوشنگ کامکار: این اثر را با هزینه هدیه‌های ازدواجم ساختم! 

«کجایید‌ای شهیدان خدایی» اثر دیگری است که با الهام از حال و هوای جنگ در چهارچوب موسیقی ارکسترال ساخته شده و ماهیتی حماسی ایرانی دارد. آهنگسازی این اثر به عهده هوشنگ کامکار بوده و شهرام ناظری خواننده آن است. 

یکی از امتیازات این اثر بهره‌گیری از ابیات ناب شاعر ایرانی مولانا جلال‌الدین بلخی است. این اثر در سال پنجاه و هشت ساخته شده و توسط ارکستر سمفونیک تهران با رهبری حشمت سنجری نواخته شده است. این اثر در ابتدا با صدای هوشنگ کامکار در استودیو بل تهران ضبط شده و در سال ۱۳۶۰ پس از آغاز جنگ ایران و عراق توسط شهرام ناظری خوانده شده است. 

هوشنگ کامکار درباره این اثر اینگونه گفته است: شعری از مولانا را برای این کار انتخاب کردم که اتفاق ویژه‌ای بود. این کار را برای دل خودم و به خرج خودم ساختم. آن موقع تازه ازدواج کرده بودم و این کار را با هزینه هدیه‌های ازدواجم با ارکستر سمفونیک ضبط کردم.»

 هوشنگ کامکار پس از گذشت سی سال از جنگ، در جلسه نقد و بررسی اثر «پوئم سمفونی خرمشهر و حلبچه» که آذرماه سال ۱۳۹۰ در تهران برگزار شد، از صداوسیما بابت پخش بی‌اجازه قطعه «کجایید‌ای شهیدان خدایی» انتقاد کرد. 

قطعه «کجایید‌ای شهیدان خدایی» در سال‌های پس از جنگ یک بار توسط ارکستری به رهبری نادر مشایخی این اثر را باز اجرا شده. ارکستر سمفونیک تهران نیز یکبار با رهبری شهرداد روحانی این اثر را به مرحله اجرا رسانده است. همچنین شهرداد روحانی در سال ۱۳۹۶ با همراهی ارکستر جوانان جهان به رهبری «دامیانا جورانا» قطعه کجایید‌ای شهیدان خدایی را در کلیسای «سانتا ماریا اراچلی» در شهر رم ایتالیا روی صحنه برده است. 

«کجایید‌ ای شهیدان خدایی» با صدای بیژن کامکار؛ 

 

اجرای متفاوت «کجایید‌ای شهیدان خدایی» با صدای شهرام نظری و آهنگسازی جلیل عندلیبی تولید شده در سال ۱۳۶۰؛ 

 

«دایه دایه» 

اثری در دستگاه ماهور که قدمت آن به جنگ جهانی اول می‌رسد

بدون شک نمی‌توان ازحماسه گفت و سهم موسیقی فولکوریک و آثار آیینی و سنتی نواحی مختلف کشور را نادیده گرفت. هم در دوران جنگ و هم در شرایط عادی همواره آثاری با حال و هوای موسیقی فولکوریک و محلی مناطق مختلف ایران تولید و اجرا شده‌اند. ترک‌ها، ترکمن‌ها، خراسانی‌ها، کردها، لرها، مازنی‌ها و اهالی تمام مناطق مختلف ایران بدون شک آثاری در رابطه با جنگ و حماسه در پرونده هنری و تاریخی خود دارند. اما در این گزارش آثاری مدنظر هستند که علاوه بر کیفیت جنبه عامیانه نیز داشته باشند. با این تفاسیر باید قطعه «دایه دایه» با صدای خواننده‌ی لر «رضا سقایی» را مثال بزنیم. این اثر با تنظیم مجتبی میرزاده (آهنگساز و نوازنده ویلون) و خوانندگی رضا سقایی در سال‌های پیش از انقلاب ضبط شده بود که به دلیل مضمون و محتوای حماسی به یکی از آثار ماندگار عرصه جنگ تبدیل شد. 

مورد دیگر قدمت بسیار این قطعه و اهمیتش در دهه‌ها پیش از جنگ است. آنطور که در اسناد و مدارک موجود آمده این قطعه در دوران جنگ جهانی اول ساخته شده است. بخشی از شعر این اثر در نسخه قدیمی‌تر به این قرار است:  «نازی تو سی بکو جومه ورته» منظور نازی بیرانوند، مادر اسدخان است که هر دو فرزندش از مردان شجاع منطقه لرستان به حساب می‌آمده‌اند. 

قطعه فولک «دایه دایه» با صدای زنده‌یاد سقایی و تنظیم زنده‌یاد میرزاده؛

 

لازم به یادآوری است که رضا سقایی در ماه‌های پایانی جنگ مورد اصابت ترکش بمباران‌های هوایی قرار گرفت و حنجره‌اش دچار آسیب شد و تا به آخرین روز زندگی با این مشکل و تبعات آن دست و پنجه نرم کرد. او در نهایت به تاریخ ۲۷ تیرماه سال ۱۳۸۹ به دلیل نارسایی تنفسی در پی سکته مغزی دار فانی را وداع گفت. 

سخن پایانی

در پایان باید گفت جدا از تکنیک و تخصص و داشته‌های آکادمیک و علمی، آنچه در وهله اول در ماندگاری اثر هنرمند اهمیت دارد، باور و اعتقادات او نسبت به کاری است که انجام می‌دهد.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز