خبرگزاری کار ایران

دموکراسی در عصر دیجیتال/ آیا فناوری می‌تواند تهدیدی برای دموکراسی باشد؟

asdasd
کد خبر : ۱۰۷۷۲۴۲

حفظ ارزش‌های دموکراسی هم نیاز به آگاهی و هم اراده سیاسی دارد تا توانایی رویارویی با چالش‌های پیش‌رو را داشته باشد. بسیاری از این چالش‌های عصر حال حاضر از فناوری‌های دیجیتال نشات می‌گیرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا به نقل از پروجکت سیندیکیت، کشورهای بلوک غرب و ایالات متحده در دهه‌های گذشته به عنوان نمونه‌ای درخشان از سطح رفاه همگانی معرفی می‌شدند. این موضوع سبب شده بود تا مردمان دیگر ملت‌ها نیز خواهان پیروی از الگوهای این دولت‌ها باشند. ۶ ژانویه ۲۰۲۱، طرفداران دونالد ترامپ به ساختمان کنگره ملی آمریکا هجوم آوردند. این رخداد سبب شد تا شکاف‌هایی که در عرصه سیاسی غرب وجود دارد، رخ نشان دهد و مورد توجه قرار گیرد. 

افول قدرت غرب اجتناب‌ناپذیر است. کشورهای غربی باید نشان دهند که برای حفظ دموکراسی و بازیابی جایگاه جهانی خود از آگاهی کافی برخوردار هستند و اراده سیاسی لازم برای مبارزه با نقاط ضعف خود به صورت مستقیم را دارند. 

امروزه مواردی مثل نحوه حکومت‌داری و انتخابات بیشتر در کانون توجه‌ها قرار گرفته‌اند. پس از شکست رئیس‌جمهور سابق آمریکا در انتخابات ۲۰۲۰ ایالات متحده، کمپین‌هایی درباره ادعای تقلب در انتخابات با عنوان «دزدیدن را متوقف کنید» تشکیل شد. این کمپین‌ها با استفاده از رسانه‌های اجتماعی به سرعت ریشه دواندند، ابزاری که به مثابه زمین حاصلخیزی بود و فرصت رشد مهیا بود. 

کشورهایی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ظهور کردند، می‌توانند عواقب جدی بلندمدت و کوتاه‌مدت تردیدهای انتخاباتی را تصدیق کنند. بی‌توجهی به تمامی فرآیندهای انتخاباتی، آثار کوتاه و بلند مدت فراوانی به همراه خواهد داشت اما نظریه‌پردازان سرسخت درباره این موضوع متقاعد نخواهند. بسیاری از افرادی که به نتایج نهایی انتخابات ۲۰۲۰ شک کردند، متوجه نگرانی‌های مقامات آمریکایی و تاکید آن‌ها بر تفاوات‌ها شدند. پرسش‌های آنان درباره برخی روند انتخابات مثل رای‌گیری از طریق پست باید پیش از انتخابات سراسری بعدی مورد بحث و حل قرار گیرد. پرداختن به چنین موضوعاتی می‌تواند گامی موثر در جهت ارتقای اعتبار انتخابات آینده باشد و از زیر سوال رفتن آن، جلوگیری کند. 

یکی دیگر از چالش‌هایی که این کشورها با آن روبرو هستند، رسیدگی به قطب‌های سیاسی ناکارآمد است. واضح و آشکار است که تفاوت بزرگی میان اپوزیسیون سیاسی و کارشکنی سیاسی وجود دارد. سیاستمدارانی که به فکر منافع خود هستند، تنها در جهت خواسته افرادی گام برمی‌دارند که آن‌ها را برگزیده‌اند. تلاش برای از بین بردن مخالفان، توهین به دموکراسی محسوب می‌شود. اینطور باید گفت، حتی تلاش برای خنثی کردن کلیه ابتکارات یا پیشنهادهای قانونی مخالفان، اقدامی است که امور دموکراتیک را دچار روند فرسایشی می‌کند. 

مواجهه با قطب‌بندی سیاسی باعث می‌شود تا کشورهای غربی با چالش سوم روبرو شوند: محدودیت‌های آزادی بیان. برخی تحمل شیوه‌های آزدی بیان را ندارند و آن را خطرناک می‌دانند. محدودیت‌های ایجاد شده سبب می‌شود تا بسیاری شرایط را تحمل نکنند. هنگامی که اجماع گسترده بدون خواسته روشن شکل بگیرد، درگیری‌های اجتناب ناپذیری به وجود خواهد آمد که توانایی تضعیف نتایج مطلوب را دارد. 

رهبران کشورهای غربی باید برای حفاظت خود در برابر تهدیدهای جدید یا فزاینده مثل مسائل مربوط به حوزه فناوری دیجیتال، تغییرات اساسی‌تری در سیستم‌های سیاسی خود در نظر بگیرند. کشورهای غربی گرفتار موج عظیمی از پوپولیست شده‌اند، این شرایط باعث می‌شود تا ضرورت تغییرات اساسی مورد توجه قرار گیرد. عوام‌گرایی موضوعی جدید و تازه نیست اما اینترنت و شبکه‌های اجتماعی امکان انتشار اطلاعات نادرست و وعده‌های بی‌پروا را در اختیار سیاستمداران قرار می‌دهد و کارایی بیشتری نسبت به گذشته دارد. 

انتقاد عمومی، بررسی واقعیت و حتی تغییرات مداوم نتوانسته است توانایی سیاستمداران پوپولیست در تسخیر قلب و ذهن رای دهندگان را مهار کند. کمیسیون یا کارگروه دائمی اطلاعات عمومی ممکن است موفقیت بیشتری داشته باشد و هدف آن شکل دادن روایت‌های مربوط به هر گونه منفعت یا جهان‌بینی خاص نیست. هدف، حفظ حقیقت به همان شیوه‌ای است که دولت‌ها سلامت عمومی را در پرتو آن حفظ کنند. 

ممکن است کشورهای غربی نیاز به بازنگری در سیستم‌های خود برای نمایندگی منافع رأی دهندگان داشته باشند. برای دهه‌ها - حتی قرن‌ها - احزاب سیاسی، همراه با گروه‌های رسمی و غیر رسمی لابی، این عملکرد را انجام داده‌اند. مطبوعات آزاد و مورد اعتماد، رسانه‌های پخش مسئول، گروه‌های متخصص و انجمن‌های حرفه‌ای نقش مهمی را در رای دادن مردم ایفا کرده‌اند. اما به نظر می‌رسد این سیستم دیگر با تمام ظرفیت کار نمی‌کند. رسانه‌های آنلاین جدید نقش عوامل سنتی را از بین برده‌اند. و کانال‌های جدید می‌تواند موجب شکل‌گیری هویت، قدرت و اهمیت نسبی گروه‌های مختلف شوند. گاهی اوقات، دیدگاه‌های سیاسیون از سوی این کانال‌ها به صورت نادرست تعریف می‌شود. 

چگونه نهادهای سیاسی دموکراسی را اصلاح کنیم تا تمامی گروه‌های ذی‌نفع در تصمیم‌گیری دخیل باشند؟ هر دو نهاد سیاسی و اجتماعی ادعا دارند که انعکاس دهنده جامعه و صدای اقلیت‌های هستند که صدایشان شنیده نمی‌شود. سیستم‌های فعلی نیاز به تغییر دارند و در هر صورت تغییرات صورت خواهد گرفت اما بعید به نظر می‌رسد ک اکثریت جامعه بتوانند از مزایای بیشتر برخوردار شوند. 

همانطور که در سال‌های اخیر مشاهده کردیم، کنترل و توازن دموکراسی در سال‌های اخیر ضعیف‌تر شده و این موضوع نسبت به سال‌های گذشته سهل‌تر شده است. در شرایط فعلی، هوشیاری دموکراتیک بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارند: همچنین مردم موظف هستند از دموکراسی‌ها در برابر جاه طلبی‌های اقتدارگرایانه رهبران محافظت کنند و به بهبود راه‌هایی که از دموکراسی دفاع می‌کند، کمک کنند همان‌طور که برخی از سازمان‌های مردمی توانسته‌اند در برابر طوفان حامیان ترامپ ایستادگی و ارزش دموکراسی را حفظ کنند. 

موضع گیری عمومی در مورد یک مسئله سیاسی به معنای دفاع از مبانی نهادی دموکراسی است که شامل انکار اطلاعات نادرست و «اخبار جعلی» از هر نوع است. تعریف مرزهای جدید دموکراسی و تاثیرگذاری تمامی افراد جامعه در آن، سخت است زیرا نها گروه محدودی قابلیت جمع‌آوری و تجزیه داده‌های رفتاری به دست آمده را دارند. حضور افراد قدرتمند با رویکردهای خاص سبب می‌شود تا دموکراسی با تهدیدهای متفاوتی روبرو باشد و جوانب مختلف آن کاهش یابد.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز