خبرگزاری کار ایران

رویکردهای نظری مقاومت بررسی شد:

قوانین و پروتکل‌های اخلاقی جهان برای ما عدالت و امنیت همراه نمی‌آورند/ عرفان بدون توجه به مسائل اجتماعی، حقیقی نیست/ به دنبال آن هستند که افراد ارزشی و عمل‌گرا در نقطه مناسب نباشند

asdasd
کد خبر : ۱۰۲۵۹۱۶

همایش مجازی گرامیداشت شهادت حاج قاسم سلیمانی و محسن فخری‌زاده با عنوان «رویکردهای نظری مقاومت» دوشنبه بیست و نهم دی از سوی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، در همایش مجازی گرامیداشت شهادت حاج قاسم سلیمانی و محسن فخری‌زاده که با عنوان «رویکردهای نظری مقاومت» دوشنبه بیست و نهم دی از سوی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، غلامرضا زکیانی، احمد عابدی، سیدمحمود یوسف‌ثانی، مهدی فخری‌زاده، سیدحسن شهرستانی، ابراهیم اصولی‌هریس، مسعود آذربایجانی، محمدجواد رودگر، عبدالله محمدی، محمد محمدرضایی و سیداحمد غفاری‌قره‌باغ سخنرانی کردند.

«غلامرضا زکیانی» رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نخستین سخنران این همایش بود که با موضوع «از مقاومت مکی تا مقاومت مدنی» صحبت کرد.

زکیانی در ابتدای صحبت‌هایش با ذکر چند مقدمه و با بیان اینکه «در سالگرد شهادت سردار دل‌ها، همکارانم در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه تصمیم گرفتند گامی هرچند کوچک برای پاسداشت این اسطوره ایرانی و قهرمان اسلامی بردارند.» گفت: اولین سالگرد شهادت سردار سلیمانی مصادف شد با ارائه نظریه دین و قدرت از سوی دکتر سروش که باب خوبی برای اندیشمندان باز شد تا از این منظر، تاریخ، فرهنگ و معارف اصیل ما را مورد بازشناسی قرار دهند.

او با اشاره به اینکه در همین زمینه به مقاومت پیامبر(ص) در دو دوره مکی و مدنی پرداخته است، با ذکر ۱۲ مقدمه، بحث مقاومت را در عصر پیامبر(ص) تحلیل کرد و بعد پلی به مقاومت در دنیای معاصر زد.

رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران خاطرنشان کرد: وقتی انبیا ظهور و مردم را به سوی توحید و عدالت دعوت کردند، مسلما از سوی قدرت‌های موجود مورد مخالفت‌های گوناگون قرار گرفتند و تکلیف انبیا و همراهان ایشان در این شرایط، مقاومت است اما مقاومت پیامبر اکرم(ص) و همراهان ایشان در مکه با مدینه تفاوت داشت.

زکیانی تشریح کرد: بنیاد دعوت در مکه روی اصول دین استوار بود. پیروان پیامبر(ص) این حقایق را که با عقاید مرسوم آن عصر مغایرت داشت، ابراز می‌کردند و در برابر مخالفت‌ها مقاومت نشان می‌دادند و شکنجه شده و آزار هم می‌دیدند ولی از حرف حق خود کوتاه نمی‌آمدند.

او ادامه داد: پیامبر خاتم(ص) تا زمانی که در مکه بودند از ناحیه قریش آزار می‌دیدند اما ایشان و همراهان‌شان ایستادگی کرده و از سخن حق خود کوتاه نیامدند. هنگامی که فشارها از حد گذشت و قصد جان پیامبر(ص) را کردند ایشان از مکه گریخت و به یثربی که قول حمایت از ایشان را داده بودند، رفتند. پیامبر(ص) در یثرب به سرعت دارای شوکت و قدرت سیاسی می‌شود و شکل ایستادگی ایشان تغییر می‌کند. وقتی قدرت نبود، ایستادگی به صورت تحمل شدائد بود اما در وجود قدرت، ایستادگی به شکل جنگ و آرایش سپاه و مقابله به مثل رخ می‌دهد.

زکیانی با اشاره به اینکه جنگ‌های پیامبر(ص) ویژگی جنگ‌های جاه‌طلبانه را نداشت، گفت: اگر مکیان دعوت پیامبر(ص) را می‌پذیرفتند آن حضرت به یثرب مهاجرت نمی‌کرد و آن همه جنگ پیش نمی‌آمد اما قریش این دعوت را نپذیرفتند و حتی حاضر شدند قدرت اداره مکه را به «محمد امین» بسپارند به شرطی که از مبارزه با بت‌پرستی دست بردارند. اما ایشان گفت اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذارند از تبلیغ آیین و تعقیب هدف خود دست برنمی‌دارم. خب، آیا می‌توان چنین شخصیتی را به قدرت طلبی متهم کرد؟

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه با اشاره به نظریه قبض و بسط شریعت دکتر سروش گفت: به شرایط کنونی دنیا که این نظریه صادر شده نگاه کنید؛ وقتی در این شرایط درباره 1400 سال قبل قضاوت و داوری می‌کنیم، می‌بینیم که قرآن موجود هرچند آیات عرفانی و سلوکی هم دارد اما اغلب آیاتش به تعبیر صاحب نظریه بیشتر معیشت‌اندیش است تا تجربه‌اندیش. اما طبق همان نظریه، آیا ما تحت گفتمان امروز نیستیم؟ آیا قرآن را با انجیل مقایسه نکرده‌ایم؟ پیش‌فرض چنین نگاهی این بوده که قرآن خشیت‌نامه است، گویا انتظار این بوده که قرآن عرفان‌نامه باشد و این خودش پیش‌فرض دیگری دارد که تفکیک عقل از وحی است که هر کدام رسالتی دارند. اگر وحی با این دنیا کاری ندارد، بنابراین باید به امور غیر دنیوی بپردازد، یعنی همان چیزی که دکتر سروش می‌خواهند به آن برسند و جزو دلایل خود مطرح می‌کنند درحالیکه خالق هستی، به نحود دیگری برخورد کرده.

زکیانی در ادامه صحبت‌هایش در موضوع مقاومت معاصر با اشاره به دو عنصر اسرائیل و داعش گفت: اسرائیل همواره مملو از خشونت، زورگویی و کشورگشایی بوده و همواره آرمان نیل تا فرات را در سر می‌پروراند اما ایستادگی جنگ سی و سه روزه او را از آرمان خود دور کرد. داعش هم جنایت‌هایی کرد که اگر در مقابل آنها مقاومت نمی‌شد آن‌همه خیانت و خونریزی و تجاوز و اموری که در قرن بیست و یکم بی‌سابقه بود در انتظار ایران هم بود. امریکایی‌ها به اعتراف خودشان داعش را ایجاد کردند تا ایران را محدود کنند اما سردار سلیمانی در سوریه و عراق مقابل این وحشی‌ها مقائومت کرد و پیروز شد و به همین دلیل با آن طرز فجیع با ایشان مقابله کردند.

او در پایان صحبت‌هایش با بیان اینکه «شخصیت سردار سلیمانی اندکی با سرداران دیگر ما متفاوت است.» گفت: سردار سلیمانی از منافع دنیوی و قدرت‌های سیاسی جناحی فراتر رفته و تبدیل به اسطوره‌ای ملی و ایرانی شد که جوان‌های ما به شدت به این اسطوره نیاز دارند. لذا خواهش می‌کنیم این اسطوره را هیچ‌کس به نفع خود مصادره نکند و او را جناحی نکنیم. متاسفانه در جاهای دیگر این کار را کرده و اسطوره‌های ملی را به جناحی فروکاسته‌ایم و ضرری که این کار برای منافع ملی ما داشته به هیچ‌وجه قابل جبران نیست.

«سیدمحمود یوسف‌ثانی» معاون پژوهشی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران سخنران بعدی این همایش بود که در موضوع «شهید سلیمانی؛ الگوی شجاعت و صداقت» صحبت‌های خود را ارائه کرد.

او با بیان اینکه برای هر صنف و پیشه‌ای می‌توان یک الگو و شاخص را شناسایی و معرفی کرد، گفت: به‌طور مثال در روحانیت، الگو و شاخص و نمونه یک روحانی آگاه و متفکر و دلسوز «شهید مطهری» بود و برای همه کسانی که در این لباس هستند، می‌تواند بسیار راهنمای راهگشا و روشنگری باشد. شاخص‌ها و بزرگان در هر فن و پیشه‌ای که هستند سمت و سوی راه را به ما نشان می‌دهند و انگشت نشانه‌ای هستند که وقتی می‌خواهیم شاخص را نشان دهیم مستقیما روی آنها قرار می‌دهیم و این برای هر صنف و پیشه‌ای قابل معرفی شدن است.

یوسف‌ثانی با اشاره به این الگو در گروه لشگری و نظامی که شغل و سمت بسیار حساسی هم هست، گفت: کسانی را که در یک حکومت مشغول‌اند به دو صنف کشوری و لشگری تقسیم می‌کنند. اگر در میان صنف لشگری یک شاخص و نمونه را بخواهیم معرفی کنیم که همه بتوانند به او نگاه و تاسی کنند شاید بی‌هیچ شائبه و شک و تردیدی، انگشت‌مان مستقیم به سمت شهید سلیمانی معطوف شود و او را نمونه و شاخص یک نیروی نظامی وفادار پاک و مخلص بتوانیم معرفی کنیم.

او با بیان اینکه «ایشان ویژگی‌هایی داشته که بسیار می‌تواند برای همه کسانی که در این شغل و پیشه هستند روشنگر و هدایت‌کننده باشد.» گفت: یکی از مهم‌ترین شاخصه‌هایی که برای یک فرد نظامی در نظر گرفته می‌شود، این است که نسبت به وظایف ذاتی سمت خود آگاه و مسلط باشد. این قضیه در روحیات و فعالیت شهید سلیمانی بسیار آشکار است؛ ایشان از برجسته‌ترین فرماندهان نظامی نه فقط در ایران و منطقه خاورمیانه و جهان اسلام، بلکه به اقرار مخالفان و دشمنانش از عالی‌ترین فرماندهان نظامی جهان بوده است.

معاون پژوهشی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ویژگی دوم پیشه‌های نظامی را داشتن شجاعت و شهامت خواند و گفت: این چیزی است که در عملیات‌ها و فعالیت‌های نظامی سردار سلیمانی چه در دوران دفاع مقدس و چه ادوار اخیر و خصوصا مبارزه با داعش مشخص و روشن و مورد اعتراف دوست و دشمن است و شهامت و شجاعتی که ایشان در حضور در صحنه‌های نبرد از خود نشان داده، موید این امر است و می‌دانیم که پیوسته رفتار و روش او ترغیب‌کننده سایر نیروهای نظامی بوده است.  

یوسف‌ثانی با بیان اینکه عمل به وظایف ذاتی، از شاخصه‌های این شهید بزرگوار بوده است، گفت: ایشان از ابتدای ورودشان به این عرصه تا آخرین روز، از توجه به این وظایف غفلت نکردند و مسئولیتی را که برعهده داشتند به بهترین نحو ممکن به انجام رساندند و در تمام عمر شریف خود در این وادی قدم زدند.

او از خصوصیات دیگر شهید سلیمانی به نگاه فراملی او اشاره کرد که فقط به منافع و مصالح کشور ایران متوجه نبود و تمام جهان اسلام در محل توجه و ملاحظه‌اش بود و گفت: یکی از خصوصیت‌های بارز ایشان این بوده که هر کجا حضور داشته دشمن از وجودش مرعوب بوده است؛ مهم است فرماندهانی داشته باشیم که نه فقط با اسلحه بر دشمن غلبه کنیم بلکه فرمانده شخصیت و خصوصیاتی داشته باشد که دشمن از حضورش در هر صحنه‌ای احساس ترس کند و این خصوصیت والایی است که در کمتر فرماندهی پیدا می‌شود. اما شهید سلیمانی این ویژگی را داشت که حضورش در صحنه‌های نبرد علاوه بر اینکه سبب دلگرمی نیروهای خودی بود، دشمن را به لحاظ روحی تضعیف می‌کرده و اثر این خصوصیات روحی اگر از سلاح بیشتر نباشد، کمتر نیست.

یوسف‌ثانی در ادامه صحبت‌هایش با اشاره به خصوصیات غیر نظامی شهید سلیمانی که جنبه عمومی‌تری دارد و توجه به آنها برای همه صنوف و اقشار می‌تواند راهگشا باشد، تواضع و فروتنی و بی‌اعتنایی به نام و اشتهار، صمیمیت و اخلاص و روحیه شهادت‌طلبی را از جمله این خصوصیات اخلاقی سردار سلیمانی خواند.

«مهدی فخری‌زاده» فرزند شهید فخری‌زاده، سخنران بعدی این نشست بود که صحبت‌های خود را در موضوع «نقش مقاومت علمی و روش دشمن برای مقابله با آن» ارائه کرد.

فخری‌زاده تشریح کرد: با توجه به شرایط حاکم بر جهان و به‌طور خاص شرایطی که بر ایران حاکم است، با مساله مقاومت در بخش‌های مختلف و تاثیر چشم‌گیر این موضوع مواجهیم. مقاومت یکی از اصلی‌ترین رویکردهای ماست که اگر درست پیاده‌سازی و پیگیری شود، شرایط ما را به سوی بهبود خواهد برد. چنانچه تاکنون هم به موفقیت‌های بزرگی در این زمینه رسیده‌ایم. البته دشمن در این حین بیکار نمی‌ماند و سعی می‌کند با روش‌های گوناگون این مقاومت را بشکند و تضعیف کند و به اهداف خود برسد.

فرزند شهید فخری‌زاده در ادامه به جنبه‌های مختلف مقاومت نظامی و سیاسی و... به مقاومت علمی اشاره کرد که به اعتقاد او در راس است و به همه محورهای مقاومت کمک می‌کند و گفت: ما باید هم‌زمان خودکفایی علمی و عملیاتی کردن علوم را انجام دهیم و شاید در جاهایی نیاز داشته باشیم که نگاه علمی‌مان را عوض کنیم. یکی از اهداف پدر و فلسفه علمی که پیگیری می‌کرد تغییر نگرش علوم بر مبنای فرهنگ ایرانی اسلامی ما بود و به عنوان یک جهادگر علمی به آن اهتمام می‌ورزید و دشمن هم با روش‌های مختلف سعی در شکستن مقاومت داشت که تا حد زیادی هم موفق شد. همانطور که در ادامه به ترور پدر روی آورد در مقاومت نظامی هم دیدیم که دست به ترور و شهادت سردار سلیمانی زد.

او با بیان اینکه «تنها هدفی که دشمن دارد این است که افراد ارزشی و کارا و عمل‌گرا در نقطه مناسب نباشند و نتوانند خدمت کنند و تاثیر حداکثری خود را بگذارند.» گفت: دشمن در این راه و برای تحقق هدفش دست به ترور شخصیت نخبگان و مغزهای متفکر، جذب آنها برای منافع خود، ترور اقتصادی، ترور سیاسی و ترور فیزیکی می‌زند.

فخری‌زاده در پایان صحبت‌هایش با بیان اینکه «مساله مقاومت یکی از اساسی‌ترین راه‌های نجات ما از این شرایط است و باید به مقاومت علمی به عنوان اصلی‌ترین پایه مقاومت که به همه محورها کمک می‌کند نگاه کنیم و خطرات را بشناسیم و برای آنها راهکار پیدا کنیم.» گفت: باید برای رفتن نخبگان و فرار مغزها راهکار پیدا کنیم، برای شایسته‌سالاری و ترورهای سیاسی و اقتصادی و... راهکاری بیابیم و بدانیم تا جریان نفوذ در این کشور هست و ریشه آن را شناسایی و حذف نکرده‌ایم موفق نخواهیم شد جریان مقاومت را به بهترین نحو پیاده کنیم.

«سیدحسن شهرستانی» استاد دانشگاه هنر سخنران بعدی این همایش بود که درباره موضوع «پیشینه ادبیات مقاومت در فرهنگ ایرانی و اسلامی» صحبت کرد و در ابتدای سخنانش گفت: ایران سرزمین استواری، پایمردی و در عین حال حکمت، معرفت و اندیشه‌ورزی است. از گذشته‌های دور، خرد به همراه شجاعت و عدالت اساس اداره کشور بوده است. نگاهی اجمالی به پیشینه این فرهنگ در آثار فاخر گذشته به ما نشان می‌دهد که چگونه به این عناصر مهم و تشکیل دهنده یک جامعه سالم و بالنده توجه می‌شده است.

شهرستانی ادامه داد: اگر به آثاری مثل شاهنامه فردوسی که حماسی‌ترین مجموعه حکمت و معرفت و حکمی‌ترین مجموعه حماسی است، نگاهی بیفکنیم می‌بینیم که اساس و پایه کشورداری و پهلوانی و قهرمانی را در سه عنصر خداشناسی، خردورزی و عدالت می‌داند. در جای‌جای شاهنامه به این مطالب اشاره شده است تا بعدها که از سوی حکیم ملاصدرا به این سه عنصر، عفت و شجاعت هم اضافه می‌شود.

او یادآور شد: «قهرمان» از نظر حکیم توس کسی است که خداشناس باشد، خردمند و خردورز باشد و بر اساس عقل عمل کند و دادگستر و در مبارزه با ظلم مقاوم باشد. چنانچه که نقطه مقابل قهرمان در فرهنگ اساطیری و پهلوانی ما که نمود بارزش را در شاهنامه می‌بینیم، ضد قهرمان یا به تعبیر فردوسی «دیو»، است؛ موجودی که نه‌تنها این سه عنصر را ندارد بلکه عکس آن عمل می‌کند. دیو تنها یک هیولای خیالی نیست، دیو می‌تواند شخصیت منفی با صورت ظاهر آراسته و زیبا هم باشد.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: نماد شیطان در فرهنگ ما کسی است که مقابل خداوند سجده نمی‌کند و تواضعی در برابر خدا ندارد و چنین کسی به بندگان خدا هم لطف و تواضعی نخواهد داشت و با طبیعت و مردم خوب رفتار نمی‌کند؛ دیو ستمگر و بی‌خرد و بی‌خداست و قهرمان نقطه مقابل اوست. همواره این تقابل در فرهنگ انسانی ما حضور دارد و داستان کاوه و قیام علیه حکومت ستمگر و فاسد و متجاوز ضحاک یکی از نمودهای آن است که فردوسی به خوبی روایتش می‌کند. کاوه یک آهنگر ساده در مقابل قدرت ستمگر جبار ضحاک می‌ایستد و می‌خروشد و مردم را دعوت به عدالت می‌کند. دعوت به عدالت کاری است که اندیشمندان و خردمردان ما انجام می‌دهند و ما و نسل‌های پس از ما را به آینده روشن امیدوار می‌کنند و در این راه از هیچ سختی و مرارت و شهادتی هراس ندارند.

شهرستانی با اشاره به اینکه مثال‌های کهنی همچون در دوره فارسی دری وجود دارد که نشان‌دهنده مقاومت شاعران و حکیمان و ادبیان ما از حدود 1200 سال پیش و دوران خفقان حکومت‌های دست‌نشانده بنی‌عباس در ایران است، گفت: می‌بینیم که آنها در این دوره خفقان با چه روشن‌بینی و استواری و استقامتی فعالیت می‌کنند و آنچه را که درست می‌دانند و راه حقیقت می‌شناسند دنبال می‌کنند. شاعری مانند «کسایی» حتی پیش از فردوسی و در اوج شرارت حکومت‌های غاصب و جنایتکار که تفکر اسلام ناب را نمی‌پسندیدند، استوار می‌ایستد و در مرو خراسان در فضل امیرالمومنین(ع) شعر می‌گوید و ستمگران را مورد حمله قرار داده و هیچ نمی‌هراسد.

او با بیان اینکه «ادبیات مقاومت پس از حماسه بزرگ و واقعی عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و اولاد و یاران باوفایش اتفاق افتاده است و این شاعران استوار و عدالت‌خواه و خردمند هیچ واهمه‌ای از هیچ قدرتی ندارند.» گفت: اینها در حوزه ادبیات مقاومت و شعر قهرمان‌اند و با اسلحه خودشان که ادبیات است و اتفاقا ماندگاری بالایی دارد، به مقابله با ستم و دولت‌های غاصب می‌روند و مقاومت می‌کنند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: این ادبیات دوره صفوی به بعد نیست که مجالس تعزیه برقرار و فرهنگ عاشورایی قدرت می‌گیرد، بلکه اینها همه به پیش از آن و به دوران خفقان برمی‌گردد. حتی در رمان‌های عاشقانه و زیبا و فاخر و لطیف ما مثل «خمسه» نظامی، «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» بحث‌های حکیمانه‌ای از شاعر می‌بینیم چون یک شاعر فقط داستان‌سرا نیست، حکیم است و می‌بینیم که چطور نظامی با زبان شعر و با آن بیان لطیف و زیبا به‌نوعی دعوت به حرکت مسلحانه می‌کند. این مبارزه با هر وسیله‌ای می‌تواند باشد؛ هرچه که ملت را از ذلت نجات بدهد چراکه خداوند عاشق ذلیل نمی‌خواهد. در ادبیات ما، ظلم و ریا ذلت برای انسان می‌آورد و خدا این را نمی‌خواهد، چون عاشق حقیر لازم ندارد. مومن باید عزیز، استوار باشد و تن به حقارت و ذلت و نوکری اجنبی و بیگانه ندهد.

شهرستانی در ادامه با اشاره به اینکه «ادبیات عرفانی ما که برخی به غلط تصور می‌کنند عرفان گوشه‌گیر و منزوی و افسرده و منفعل است، یک عرفان پویا، ‌بانشاط و فعال است و حکمای عرفانی ما انسان‌هایی اجتماعی‌اند که توان تحمل ذلت و حقارت ملتش و سکوت در برابر آن را ندارد.» گفت: بنابراین، عرفان بدون توجه به مسائل اجتماعی، عرفان حقیقی نیست.

او در پایان تصریح کرد: نمونه‌های والای چنین قهرمانانی را در شهید سلیمانی و فخری‌زاده می‌بینیم. شهید سلیمانی عزیز، قهرمان ملی و رستم ما فردی خردمند است همانگونه که فردوسی در توصیف رستم، ضمن تمجید از شجاعت خصوصیات والای انسانی او را بیان می‌کند که مرد سنگ یعنی صبور و با استقامت و دارای بینش است. اینها خصوصیات همه قهرمان‌های ماست از جمله شهید سلیمانی و شهید فخری‌زاده که امروز در سوگ و بزرگداشت آنها سخن می‌گوییم. اینها کسانی هستند که به تعبیر حافظ برایشان فرقی نمی‌کند در زیر پای یار و معشوق و فرمانده قلوب‌شان دستار بیاندازند یا سر.

«ابراهیم اصولی‌هریس» (پژوهشگر) هم سخنران بعدی این مراسم بود که درباره موضوع «شهید فخری‌زاده؛ کنشگری در عرصة تقویت مولفه‌های اقتدار ملی» صحبت می‌کرد.

این پژوهشگر با بیان اینکه «در جهان امروز با صلح و عدالت و اخلاق به معنای واقعی و آرمانی آن فاصله داریم.» گفت: آنچه در عمل دیدیم مانند ترور سردار شهید سلیمانی و شهید فخری‌زاده نمونه‌های بارزی در یک سال اخیر که دولت یا گروهی به خود اجازه دادند که دست به ترور و حذف فیزیکی یک دانشمند و فردی دیپلمات بدهند نشان می‌دهد که جهان واقعی با جهانی آرمانی که انتظار فیلسوفان و مصلحان بوده، فاصله زیادی دارد.

اصولی‌هریس با اشاره به اینکه کشورهایی در منطقه به خود اجازه می‌دهند دست به تجاوز و جنگ‌افروزی بدهند، گفت: این موارد به ما گوشزد و یادآوری می‌کند که ما نمی‌توانیم در شرایط فعلی دست از مولفه‌های قدرت و اقتدار ملی‌مان برداریم و به امید این باشیم که قوانین و پروتکل‌های اخلاقی جهانی برای ما عدالت و امنیت را به همراه بیاورند. در جامعه آرمانی جهانی شاید چنین چیزی اتفاق بیفتد که عدالت و اخلاق برای تمام بشریت صلح و امنیت به بار بیاورد اما در جهان فعلی، این امید از ما سلب شده که انتظار داشته باشیم بدون تقویت مولفه‌های قدرت‌مان، شاهد صلح و امنیت و رفاه قابل قبولی در سطح ملی باشیم.

او خاطرنشان کرد: مساله دیگری که به شکل نظری‌تری مطرح می‌شود، این است که کشورهایی که خود دارای این امنیت و مولفه‌های رفاه و توسعه هستند آیا بدون استثمار و دست‌درازی به منافع و منابع دیگر ملت‌ها و با تقسیم عادلانه زمین همچنان این رفاه را خواهند داشت؟ آیا در جهان آرمانی با تقسیم عادلانه منابع زمین، همه افراد بشر به این رفاه و عدالت و امنیت دست پیدا خواهند کرد؟ به نظر می‌رسد دست‌کم کشورهایی که اکنون از امنیت و رفاه برخوردارند بدون تکیه بر دست‌رنج دیگر ملت‌ها شاید نتوانند به این میزان از پیشرفت و توسعه دست پیدا کنند.

این پژوهشگر تصریح کرد: بنابراین ما همچنان در جهانی زندگی می‌کنیم که محتاج تقویت ابعاد اقتدار و قدرت ملی در ابعاد نرم و سخت هستیم.

اصولی‌هریس یادآور شد: اگر بخواهیم شهید محسن فخری‌زاده را به عنوان نمادی در اندیشه مقاومت نشان دهیم می‌بینیم که ایشان تلاش می‌کردند به مقاومت ملی در ابعاد سخت و نرم آن بپردازند و نسبت به تقویت آن اقدام کنند.

او در ادامه به ویژگی‌های شهید فخری‌زاده در دوره فعالیتش در ابعاد مختلف نرم و سخت مقاومت پرداخت و تعدادی از اقدامات و دیدگاه‌های این شهید را برشمرد.

اصولی‌هریس در پایان با تاکید بر اینکه «تقریبا همه فلاسفه و اندیشمندان صالح به دنبال جامعه‌ای توام با عدالت و امنیت و اخلاق بودند اما جامعه کنونی با این آرمان‌ها فاصله دارند.» گفت: همه امیدواریم روزی به سطحی از پایدار و امنیت در جهان برسیم اما تا آن موقع، ملزم به این هستیم که به بحث‌های دفاعی و اقتدار ملی خود به شکل جدی بپردازیم و از آن مراقبت کنیم که شاید فرهنگ و اندیشه مقاومت را بتوان از منظر فلسفی تبیین کرد. شهید فخری‌زاده هم مولفه‌های نرمی را برای تقویت اقتدار و قدرت ملی و در راستای فرهنگ مقاومت مصلحانه‌ای که به دنبالش هستیم انجام می‌داد.

«مسعود آذرباریجانی» عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه هم در ادامه این نشست درباره «فرهنگ مقاومتی و مقاومت فرهنگی» صحبت کرد.

او تشریح کرد: فرهنگ مقاومتی مانند اقتصاد مقاومتی اضلاع پازلی را تکمیل می‌کند که بر اساس آن، با مقاومت به اهداف خود نائل می‌شود. فرهنگ مقاومتی، فرهنگی است که بر اساس استعدادهای درون‌زای خود مقابل سایر فرهنگ‌ها مقاومت و آنها را حفظ می‌کند و بر اساس همین‌ها می‌تواند بالندگی داشته باشد. وقتی بر فرهنگ‌های دیگر تاثیرگذار شود، اینجاست که مقاومت فرهنگی سر برمی‌آورد.

آذربایجانی در ادامه ویژگی‌های فرهنگ مقاومتی را برشمرد و گفت: اسناد کامیابی‌ها و ناکامی‌ها به درون، واکسیناسیون فرهنگی، خودباوری ملی و فرهنگی، جلب اعتماد عمومی و ملی، گسترش نگرش و تفکر انتقادی، پنج ویژگی فرهنگ مقاومتی هستند.

«محمدجواد رودگر» عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی هم در ادامه این نشست درباره موضوع «مقاومت معیار» (مقاومت درون و برون) صحبت کرد.

رودگر در این بحث تشریح کرد: مقاومت قبل از آنکه در عرصه‌های برونی نمود و ظهور داشته باشد باید در نهاد و نهان انسان تعین و تشخص پیدا کند و در حقیقت مقاومت درونی است که مقاومت برونی را می‌سازد. به بیان دیگر، مقاومت برونی چه در عرصه جهاد اصغر و چه جهاد کبیر و چه در عرصه جهاد علمی و تولید دانش، متقدم مقاومت درونی است.

او ادامه داد: جهاد برون را معمولا به جهاد اصغر می‌شناسیم و جهاد درونی را عمدتا تحت عنوان جهاد با نفس. به بیان دیگر، جهاد درونی جهاد در جبهه جنگ نرم هم خواهد بود همانطور که جهاد برونی جهاد در جبهه جنگ سرد است.

عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در جهاد با نفس، دو منظر وجود دارد؛ منظر اول، جهاد نفس در ساحت اخلاق و جنگ بین فضائل و رذائل است که انسان باید مقاومت کند که عقلش بر جهلش غلبه کند. جهاد نرم دیگر جهاد عرفانی و سلوکی است که جنگ در آن بین عقل استدلالی و عقل معاشی و حسابگر با عشق است. تا انسان در این دو جبهه موفق نشود در جهاد اصغر، کاری از پیش نخواهد برد.

رودگر با تاکید بر اینکه «اگر انسان در درون خود را مقاوم و محکم کند در برون و مقابل دشمن هم محکم خواهد شد.» یادآور شد: مقاومت معیار، ساخته و پرداخته مجاهدت در درون است و بزرگانی مثل سردار سلیمانی عزیز و شهید فخری‌زاده در جبهه اخلاقی و عرفانی به فتح و نصرت رسیده‌اند. اینها در درون محکم شدند و مقاومت داشتند تا توانستند در برون مقاومت کنند. چنین انسان‌هایی از شجاعت خاصی برخوردارند چون شجاعت درونی آنها را به شجاعت برونی مقابل استکبار و نظام سلطه تامین و تضمین کرده است.

او در ادامه با اشاره به ویژگی‌های مقاومت معیار گفت: کسی که در عرصه مقاومت معیار است باید التزام عملی به شریعه محمدیه داشته باشد؛ چه در نماز و روزه و... و چه تامین حق‌الناس. در کنار این، باید از هوشمندی، درایت در عرصه جهاد متناظر با خود برخوردار باشد و از تمام منیت‌ها و خودخواهی‌ها رها شدن، تقوا داشتن، اخلاص در مدیریت و ولایت‌مداری را پیشه کند.

رودگر با تاکید بر اینکه «هر دو شهید عزیز در هر دو جبهه بر اساس اتصال به ولایت عمل می‌کردند یعنی جهاد ولایی داشتند.» در پایان تصریح کرد: مقاومت معیار، مقاومت تمدن‌ساز، اجتماعی، انقلابی و حماسی است و تا در درون شکل و شاکله پیدا نکند و حرکت جوهری اجتهادی را در انسان به وجود نیاورد ما نمی‌توانیم در جبهه بیرونی اهل مقاومت باشیم.

«عبدالله محمدی» عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران هم در ادامه این نشست در موضوع «مبانی نظری جهاد در اندیشه علامه طباطبایی» به بیان مبانی معرفتی نظریه مقاومت پرداخت.

محمدی در ابتدای این بحث تشریح کرد: علامه طباطبایی در مساله مقاومت معتقدند که جهادهای ابتدایی هم به نوعی جهادهای دفاعی هستند که انسان از حقوق خود دفاع می‌کند. ایشان می‌فرمایند هر موجودی حُب ذات دارد و این شکل‌های متفاوتی دارد که نتیجه‌اش شوق به کمال و فرار از نقص است. خلقت هم بر همین اساس استوار شده است.

عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران درباره مساله دفاع از خود و وطن، گفت: از دیدگاه علامه طباطبایی تمام دفاع‌ها، دفاع انسان‌ها از حقوق خود است و تمام تلاش‌هایش برای این است که مرز وجودی خود را متاسب با آنچه که می‌داند حفظ کند.

محمدی با طرح این پرسش‌ها که «حقیقت انسان چیست؟ انسان به کدام یک از این حوزه‌ها باید توسعه پیدا کند؟ مرز وجودی خود را کجا باید قرار دهد؟» گفت: مهم‌ترین حق انسان، حق هدایت و تعالی است. اگر کسی را از این حق محروم کردیم، بزرگترین ظلم را به او روا داشته‌ایم و این محرومیت بسیار ناگوارتر از محرومیت از حقوق زیستی افراد است.

او تشریح کرد: اگر کسی موحد شد،‌ مرزهای وجود خود را محدود به بدنش، خانواده و خویشان و سرزمین خود نمی‌داند بلکه مرز آن را باورهای توحیدی قرار می‌دهد به همین دلیل نسبت به اقامه از بین بردن شِرک در عالم اهتمام دارد و اگر جایی، موحدی باشد و در استضعاف قرار گرفته باشد به همان اندازه نگران است که خودش از این حقوق محروم شود.

عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران یادآور شد: چنین کسی، دفاع از عقایدش را دفاع از ذات خود می‌داند و لازمه حُب خود برای او، دفاع از باورهای الهی‌اش است و علاوه بر اینها، نسبت به اقامه توحید در هستی هم دغدغه پیدا می‌کند.

محمدی با اشاره به اینکه این باورها از سلیمانی یک مکتب می‌سازد، گفت: نگاه ما به او فقط یک فرد شجاع و جنگجو نبود. اصلا ماهیت شجاعت در او با دیگر سرداران در دیگر کشورها متفاوت است. شجاعت سردار سلیمانی برخواسته از نگاه توحیدی اوست.

«سیّداحمد غفاری‌قره‌باغ» عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران سخنران پایانی این نشست بود که درباره موضوع «درآمدی بر تقابل نظریه مقاومت و نظریه جهانی شدن» صحبت‌های خود را ارائه کرد.

عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با اشاره به جای خالی ابعاد نظری ادبیات مقاومت، گفت: در حوزه اندیشه‌ای مربوط به ادبیات مقاومت مثل سایر حوزه‌های اندیشه‌ای مربوط به قلمرو فرهنگ و اجتماع ما دچار یک خلاء اندیشه‌ای و کمبود داده‌های علمی هستیم و پژوهشگران موظف‌اند به تولید داده در این زمینه بپردازند.

او در ادامه به ارائه پژوهش خود در پنج مقدمه و یک نتیجه‌گیری پرداخت که به تبیین این فرضیه اختصاص داشت که نظریه مقاومت بر اساس گفتمان اسلامی در تقابل بنیادین با نظریه مشهور جهانی شدن است. روش غفاری‌قره‌باغ در این گفتار، روش تحقیقی است و از بنیادهای حکمت اسلامی برای اثبات آنچه مقصودش است، استفاده کرد.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز