خبرگزاری کار ایران

رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه آزاد:‌

اشتباه رسانه‌ها در بحران‌های گذشته برای کرونا تکرار شد/ رسانه‌ها تریبون را در اختیار دولت قرار دادند/ تعارض مسئولان سبب جدی نگرفتن کرونا توسط مردم شد/ مردم به اندازه کافی حساس نشدند

asdasd
کد خبر : ۸۹۸۷۴۳

اکبر نصراللهی با تاکید بر اینکه رسانه‌های رسمی اشتباهاتی که در بحران‌های گذشته مرتکب شدند را در بحران کرونا نیز ادامه دادند، درباره دلیل درس نگرفتن رسانه‌ها از بحران‌های مختلف برای پوشش حرفه‌ای بحران‌ها در ایران می‌گوید: متاسفانه رسانه‌های ما خیلی دغدغه مخاطب ندارند. حتی رسانه‌هایی که در ظاهر خصوصی نامیده می‌شوند، به یک حزب، گروه یا عده‌ای از کنشگران سیاسی وصل هستند و خبرهایی را منتشر می‌کنند که بیشتر خوشامد آنها باشد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نزدیک به دوماه از شروع اپیدمی کرونا در ایران می‌گذرد و مسئولان هر روز در رسانه‌های مختلف به ارائه برنامه‌های آینده و کارهایی که تاکنون انجام داده‌اند، می‌پردازند. اما به‌رغم تلاش حداکثری رسانه‌های رسمی در پوشش عملکرد، همچنان بسیاری از کارشناسان، اطلاع‌رسانی‌ها را ضعیف توصیف کرده و معتقدند بسیاری از مردم اخبار کرونا را از رسانه‌های خارج از ایران دنبال می‌کنند. پیرامون این مسئله و بررسی هرچه بهتر پوشش رسانه‌ای از بحران کرونا که تاکنون در رسانه‌ها به انجام رسیده، با اکبر نصرالهی (رئیس دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد اسلامی) که نویسنده کتاب مدیریت پوشش بحران در رسانه‌های حرفه‌ای نیز هست، به گفتگو پرداختیم.

اشتباه رسانه‌ها در بحران‌های گذشته در کرونا نیز تکرار شد

باتوجه به شیوع گسترده ویروس کرونا در جهان، کشورهای مختلف نوعی از اطلاع‌رسانی را برای آگاهی مردم از وضعیت ایجاد شده و مقابله بهتر با آن در پیش گرفته‌اند. عملکرد رسانه‌های رسمی در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

عملکرد رسانه‌های رسمی در خصوص بحران کرونا را در مجموع می‌توان همچون بحران‌های گذشته در نظر گرفت. یعنی عملا همان اشکالات و اشتباهاتی که در بحران گذشته بود را این بار نیز شاهد هستیم. به نوعی تفاوت اساسی بین اطلاع‌رسانی بحران کرونا در رسانه‌های رسمی با بحران‌های پیش از این را نمی‌بینیم. در بحران‌هایی مثل زلزله و سیل فروردین ۹۸ اطلاع‌رسانی رسانه‌های رسمی بیشتر پسینی و تحت سیاست‌های دولت، به صورت انفعالی و تاخیری بوده است. این‌بار هم ما شاهدیم که فضای مجازی در اطلاع‌رسانی موضوع کرونا زودتر از رسانه‌های رسمی حساس می‌شود و مطالبه می‌کند و در این مطالبه‌گری نمایندگی نیازهای مردم، اقدام به موقع و زودهنگام، حساس کردن مردم، اطلاع‌رسانی، آموزش و آرایش جدید رسانه‌ای برای مقابله با بحرانی را با ابعاد بسیار وسیع‌تر برعهده داشتند.

رسانه‌ها از ترس متهم شدن تریبون را در اختیار دولت قرار دادند

چون دولت می‌خواست بحران را تقلیل دهد، رسانه‌ها هم آن را تقلیل دادند

برخی از کارشناسان معتقدند بعد از اولین اطلاع‌رسانی دولت، رسانه‌های رسمی بیشتر به عنوان تریبون دولت به اطلاع‌رسانی پرداختند. چه اندازه چنین برآوردی درست است؟

اولین اطلاع‌رسانی رسمی که دولت اعلام کرد، بعد از شناسایی اولین موارد در قم بود که طی آن روابط عمومی وزارت بهداشت در تاریخ ۳۰ بهمن اعلام کرد، بر اثر ابتلا به ویروس کرونا دو نفر در قم جان خود را از دست دادند. در ادامه می‌بینیم که رسانه‌ها از اینجا به بعد هم نقص‌شان، تاکتیک میکروفون فعال بوده که در آن تریبون را در اختیار مسئولان دولتی قرار دادند و آنها هرطور که خواستند ماجرا را اطلاع‌رسانی یعنی مدیریت کردند. می‌توان گفت بر اساس تاکتیک میکروفون فعال، رسانه‌ها از ترس اینکه بعدها متهم به تشویش اذهان عمومی یا همراهی نکردن دولت در موضوع حساس کرونا نشوند، سعی می‌کنند به دولتمردها تریبون دهند تا آنها هر میزان که خواستند درباره هرچیزی صحبت کنند.

به نوعی اگر دولت اطلاعاتی را نگفت یا غفلت کرد، رسانه‌ها هم آنها را پیگیری نمی‌کنند. پس ما در شروع بحران و آن یک هفته و ۱۰ روز اول بیشتر چنین رویکردی را شاهد هستیم که رسانه‌های رسمی در نقش روابط عمومی دولت و از تاکتیک میکروفون فعال عمل می‌کنند. به این ترتیب چون دولت هم می‌خواست که مشکل را تقلیل دهد، رسانه‌ها هم آن را تقلیل دادند. بعضی از رسانه‌ها نیز در این دوره نه تنها موضوع را تقلیل دادند بلکه به شوخی گرفته و آن اهمیت و گستردگی بحران و آن هشداری که باید به مردم می‌دادند و آنها را حساس می‌کردند، نداده و بیشتر عادی‌نمایی، کوچک‌نمایی و بعضا شوخی کردن با بحران را در دستور کار خود قرار دادند.

ورود کرونا به کشور قابل پیش‌بینی بود؛ چرا به‌جای شوخی با آن، مردم را حساس نکردند؟

  بعضا شاهد تعارضاتی در صحبت‌ها و عملکرد مسئولان درباره بحران کرونا بودیم و این موضوع توسط رسانه‌های رسمی نیز پوشش داده شد که واکنش‌هایی را در برداشت. آیا می‌توان این مسئله را دلیلی برای جدی نگرفتن کرونا توسط مردم در ابتدای بحران معرفی کرد؟ 

در همان زمانی که رسانه‌های رسمی در نقش روابط عمومی دولت ظاهر شده بودند، متاسفانه شاهد پیام‌های متعارضی بودیم که از سوی رسانه‌ها تحت تاثیر سیاست‌های دولت داده می‌شد. البته نه اینکه دولت بخواهد پیام متعارضی بدهد، بلکه حرف‌ها و تصمیمات متعارض و بلاتکلیفی در این حوزه حاکم بود، که به رسانه‌های رسمی نیز تسری پیدا کرد. به عنوان مثال به صراحت گفته می‌شد که همه‌چیز تحت کنترل بوده و مشکلی خاصی نیست. فرض کنید برای عادی نشان دادن ماجرا آقای دکتر ربیعی به عنوان سخنگوی دولت و آقای حریرچی به عنوان دبیر ستاد ملی مبارزه با کرونا در کنفرانس رادیو و تلویزیونی و رسانه‌ای که در ششم اسفند برگزار می‌شد، بدون ماسک و به فاصله کمتر از نیم متر از هم قرار می‌گیرند و گفته می‌شود که همه‌چیز تحت کنترل بوده و خطری کشور را تهدید نمی‌کند. اما یک روز بعد خبر می‌رسد که آقای حریرچی مبتلا به کرونا شده‌اند.

تحت تاثیر همین دیدگاه می‌بینیم که رئیس‌جمهور به‌جای اینکه خودش رئیس ستاد ملی مبارزه با کرونا باشد، دکتر نمکی را به عنوان رئیس ستاد کرونا منصوب کرده و از او می‌خواهد که درباره اتفاقات به رئیس‌جمهور گزارش دهد. آقای دکتر نمکی هم در ۴ اسفند حکمی را به آقای دکتر حریرچی داده و از ایشان می‌خواهد که به عنوان دبیر ستاد ملی مبارزه با کرونا کار خود را شروع کند و در حکم جداگانه‌ای، آقای محمد توکلی را به عنوان نماینده تام‌الاختیار وزارت بهداشت در امور اجرایی ویروس کرونا در شهر قم منصوب می‌کند.

از مطلبی که گفتم می‌خواهم این نتیجه را بگیرم. به هر حال در بحث کرونا معلوم بود که این ویروس وارد ایران و حتی کشورهای دیگر می‌شود. حال به واسطه ارتباطات گسترده ‌و روابط استراتژیکی که ایران با چین داشت، ممکن بود زودتر وارد کشور ما شود. به نوعی این مسئله قابل پیش‌بینی بود؛ پس چرا رئیس جمهور در چهارم اسفند از آقای نمکی می‌خواهد که ستاد را تشکیل دهد؟ چرا خود او این مسئولیت را برعهده نگرفت و چرا قبل از اینکه کرونا وارد کشور شود، این آمادگی ایجاد نشد و بخش‌های درگیر را توجیه و با اطلاع‌رسانی درست مردم را حساس نکردند؟

عملا بعد از اینکه اعلام شد این ویروس در قم رویت شده، تازه کار آغاز شد. چه اشکالی دارد که قبل از اینکه وارد بحران‌هایی همچون سیل، کرونا و مواردی از این دست که قابل پیش‌بینی بوده شویم، در رسانه‌ها، بین مردم، همچنین در سازمان‌های متولی مدیریت بحران و در اعضای هیئات دولت و حتی سایر بخش‌های حاکمیتی آمادگی مقابله با آن ایجاد شود و مردم به این موضوع حساس شوند. چراکه به این صورت همراه با آموزش به مردم گفته می‌شد که اگر این موارد را رعایت کنید، این مشکل و بحران بسیار بزرگ، شما را کمتر تهدید می‌کند اما ما دیدیم که این اتفاق با تاخیر شروع و درباره آن کوچک‌نمایی صورت گرفت. بحران کرونا عادی‌سازی شده و به‌گونه‌ای با تاخیر اطلاع‌رسانی شد که آن اهمیت، حساسیت و تهدید را مردم حس نکردند.

در روزهای ابتدایی بحران یعنی از اول تا دهم ـ دوازدهم اسفند، شاهد پوشش حداکثری رسانه‌های رسمی از رویدادها بودیم که از لحاظ کمی بسیار زیاد بوده است. اما در عین حال ما شاهد تعارضات گسترده‌ای بودیم که اتفاق خوبی نیست.

زیر سوال بردن آمارهای دولت از کرونا توسط کارشناسان

این تعارضات در رسانه‌ها چه شرایطی را برای جامعه ایجاد می‌کند. می‌توانید از تاثیر چند مورد آنها نام ببرید؟

 تنها به برخی از این تعارضات که می‌تواند در بحث مربوط به آمار، شیوع ویروس کرونا در شهرهای مختلف و میزان تلفات باشد، اشاره می‌کنم. در تاریخ سه اسفند ورود ویروس کرونا در نیشابور تکذیب شد، ولی در ۵ اسفند اعلام می‌شود که در آن شهر یک نفر به دلیل ابتلا به کرونا می‌میرد. چطور می‌شود که آن مرگ در طی دو روز اتفاق افتاده باشد. در نتیجه این فرد حتما مبتلا بوده است. پس کرونا در نیشابور نباید تکذیب می‌شد. در ۲۳ اسفند نیز آقای دکتر ملک‌زاده که معاون وزیر بهداشت است، در یک برنامه تلویزیونی به صراحت اعلام می‌کند که مقام‌های ایرانی در تشخیص ورود ویروس جدید کرونا به ایران تاخیر داشتند. به نوعی درخواست‌ها به موقع برای توقف پروازها از چین نشده و ویروس کرونا به اشتباه اپیدمی آنفولانزا اچ‌وان ان‌وان تشخیص داده شده است. به همین دلیل مقداری در اعلام کرونا تاخیر داشته‌ایم. یا مثلا نماینده شهر رشت، آقای جعفرزاده ایمن‌آبادی به دفعات آمارهای اعلام شده را مورد تشکیک قرار داد یا آقای دکتر پزشکیان نائب رئیس مجلس اعداد و ارقام اعلام شده را غیرواقعی خوانده و گفت که اصلا وزارت بهداشت نمی‌تواند آمار واقعی را ارائه دهد، چون نتوانسته از همه افراد تست بگیرد تا متوجه شود که چقدر مبتلا شدند. در استان‌های مختلف نیز این اتفاق رخ داد و افراد گوناگون مثل آقای دکتر معین که رئیس شورای عالی نظام پزشکی هستند، در نامه‌ای به آقای دکتر روحانی از او می‌خواهد که تعداد مبتلایان و قربانیان را شفاف و صادقانه و به تفکیک شهر و استان اعلام کند. به هر صورت ما در این دوره شاهد تعارضات، اختلافات و تایید و تکذیب‌های زیادی هستیم.

سازمان مدیریت بحران و پدافند غیرعامل، غایبان بزرگ در کرونا

آیا می‌توان تعارضات منعکس شده در رسانه‌ها را نشان از عدم هماهنگی در سطوح مختلف مسئولان دانست که شاید منتج به همه‌گیری بیشتر بحران کرونا شد؟

در یک جمع‌بندی در خصوص این ماجرا اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم. ما شاهد تعارضات ساختاری در عملکرد متولیان رسمی شامل دولت و رسانه‌ها بودیم. یکی از این موارد، تعارضات ساختاری است. ما در کشور سازمانی به نام سازمان مدیریت بحران کشور داریم که رئیس آن هم آقای نجار است. به گفته خود آقای نجار این سازمان باید هر بحرانی را سیاست‌گذاری کند و همین‌طور بخش‌های مختلف را به موقع هماهنگ کند و شبکه ارتباطی و امکانات و ساختاری که در استان‌های مختلف دارد را به کار بگیرد. همچنین سازمان دیگری داریم که نام آن سازمان پدافند غیرعامل است و رئیس آن آقای جلالی است. این سازمان هم امکانات و اختیارات گسترده‌ای دارد. سوال من این است که در این بحران کرونا که بحران بسیار وسیع، گسترده، طولانی، دارای تبعات و صدمات بسیار زیادی بوده و خواهد بود، چرا دولت نباید از امکانات این دو سازمان استفاده کند؟ سازمان‌هایی که در شرایط عادی هزینه‌های زیادی را متوجه کشور و حاکمیت کرده و باید در شرایط بحران از آنها استفاده شود و اصلا به همین دلیل به وجود آمدند. پس چرا از این ساختار استفاده نشده است؟ اگر ناکارآمد هستند، چرا وجود دارند؟ اگر کارآمد هستند و می‌شود از آنها استفاده کرد، پس چرا کارکرد لازم را ندارند؟ به عنوان رسانه آخرین بار کی اسم این سازمان‌ها را شنیده‌اید و آنها چقدر در مدیریت بحران کرونا مشارکت داشتند؟!

 جالب آن است که آقای جلالی در تاریخ ۲۰ اسفند در گفتگوی ویژه خبری تلویزیون اعلام می‌کند که وقتی ستاد ملی مدیریت مبارزه با کرونا تشکیل شد، دیدیم که اسم سازمان پدافند غیرعامل در این ستاد وجود ندارد و من به عنوان نماینده ستاد کل در این جلسه شرکت می‌کنم نه به عنوان رئیس سازمان پدافند غیرعامل. اگر این حرف درست باشد باید از آقای رئیس‌جمهور و دولت سوال کرد که چرا در ستاد ملی مبارزه با کرونا رئیس سازمان پدافند غیرعامل شرکت ندارد؟ این مسئله بسیار مهمی است که یک تعارض به شمار می‌آید. یعنی از ساختار موجودی که حاکمیت و نظام درست پیش‌بینی و برای آن هزینه کرده در ستاد ملی مبارزه با کرونا استفاده نشده یا استفاده بسیار کمی شده است. به نوعی غایب بزرگ بحران کرونا، سازمان مدیریت بحران و سازمان پدافند غیرعامل است.

تعارض دومی که می‌توانم اعلام کنم، تعارض موضوعی است. یعنی در موضوع مهمی که به سلامت مردم مرتبط است مثل موضوع قرنطینه ما می‌بینیم که حرف‌های مختلفی زده می‌شود. همزمان با اظهارات نماینده قم که درباره تعداد فوت‌شدگان بر اثر کرونا در این شهر اعتراض کرد و گفت که تعداد فوتی‌ها ۵۰ نفر هستند که اگر قرنطینه انجام می‌شد،این اتفاق نمی‌افتاد. آقای حریرچی در مصاحبه زنده‌ای که با آقای ربیعی داشتند و از شبکه خبر پخش شد، به این صحبت‌ها واکنش نشان داده و گفت که قرنطینه برای قبل از جنگ جهانی اول بوده و مربوط به طاعون است. آقای دکتر پزشکیان نایب رئیس مجلس شورای اسلامی نیز ۲۰ اسفند در برنامه گفتگوی ویژه خبری اعلام می‌کند که از روز اول شهر قم باید قرنطینه و با بیماری کرونا با قاطعیت برخورد می‌کردیم. همچنین وقتی که بیماری در حال گسترش بوده و دیگران را مبتلا می‌کند، نباید اجازه دهیم که عامل بیماری به راحتی در جامعه بگردد. ایشان همچنین اعلام می‌کند که رئیس مجلس به مقام معظم رهبری در مورد تغییر ریاست ستاد مبارزه با کرونا نامه نوشته و باید طبق قانون، ستاد استانی، شهرستانی و منطقه‌ای وارد عمل می‌شدند و خانه به خانه نظارت می‌کردند تا آمار غلط منتشر نشود.

پس در مورد قرنطینه آقای پزشکیان به شدت معتقد به انجام قرنطینه از همان روز اول بود. آقای دکتر جهانپور سوم فروردین در کنفرانس خبری که به شکل ویدیوکنفرانس برگزار می‌شود، گفت که قرنطینه کار عجیب و غریبی نیست و سطوح مختلفی دارد. الان هم به صورت کم‌وبیش در حال انجام سه سطح است. ما به سطح سوم که شبیه به حکومت نظامی است، باور نداریم. آقای روحانی ۷ اسفند می‌گوید که ما قرنطینه محله و شهر نداریم و آنچه که بوده قرنطینه فرد است نه شهر. جالب آنکه در مورد همین بحث قرنطینه در نهایت باز آقای روحانی در ۲۱ اسفند می‌گوید که دولت مشکلات قرنطینه شهرها را بیش از فواید آن می‌داند و قصد قرنطینه هیچ شهری را ندارد. در صورتی که ما می‌بینیم این موضوع مهم و بسیار اساسی عملا در کشور اجرا شده است. به نوعی این همان تعارض در موضوعات اساسی همچون قرنطینه بوده که عملا در کشور اجرا شده، منتها به اسم طرح فاصله‌گذاری اجتماعی.

بنابراین در مسئله‌ای مثل قرنطینه، تردید و ابهام زیادی بوده و اختلاف دیدگاه‌های مختلفی وجود داشته است. یا در بحث مربوط به آمار هم اختلاف دیدگاه‌ها بسیار زیاد است.

تعارضات مسئولان و رسانه‌ها در رفتار و اظهارات سبب می‌شود تا مردم بحران را جدی نگیرند

اما بحث دیگر تعارض محتوایی است. پیش‌تر گفتم که حداقل در دهه اول اسفند موضوع کوچک و شوخی تلقی می‌شد و امید دهی کاذب انجام می‌شده است. در صورتی که ما حتما باید به امید مردم توجه داشته باشیم ولی نباید به مردم امید کاذب بدهیم. نباید باعث این شویم که مردم ماجرا را جدی نگیرند و از آن نترسند. جاذبه ترس یک تئوری و نظریه است که باید از آن استفاده شود ولی ترس و امید کاذب هم نباید باشد. بلکه مردم باید در یک حدی موضوع را فهمیده و آن را جدی می‌گرفتند و وارد عمل می‌شدند.

تعارض با واقعیت در رسانه‌های رسمی و اظهارات برخی از مسئولان حرف‌هایی بود که توسط برخی بیان می‌شد اما با واقعیت در تعارض بود. مثلا اخبار ساعت ۲۲ به نقل از سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد که ویروس کرونا ۸ ساعت در هوا باقی می‌ماند، درحالیکه چنین خبری اصلا در سایت سازمان بهداشت جهانی وجود نداشته و یک خبر غلط و کذب بود. با این حال اخبار ۲۲ هیچگاه بابت خبر اشتباهی که اعلام کرد، عذرخواهی نکرد. همچنین آقای دکتر روحانی در ۶ فروردین گفت که ما با کمبود تخت و پزشک مواجه نیستیم ولی مردم و ازجمله خود من به وضوح در بیمارستان‌ها شاهد کمبود امکانات به صورت جدی بودم که طبیعی هم هست. به نظر من اشکالی ندارد که ما بگوییم در برخی از حوزه‌ها با کمبود امکانات مواجه هستیم و مشکلاتی وجود دارد. ولی وقتی مردم خودشان می‌روند و می‌بینند که این کمبود وجود دارد، این تعارض با واقعیت بوده و اعتماد مردم به حرف‌های مسئولان و رسانه‌ها زیرسوال می‌رود.

تعارض شکلی نیز یکی دیگر از تعارضاتی بود که ما در اطلاع‌رسانی مسئولان و خبرنگاران در رسانه‌های رسمی مشاهده می‌کردیم. مثلا دو نمونه از آن این است که آیا مسئولان و خبرنگاران با ماسک باشند یا بدون ماسک، با حفظ فاصله باشند یا بدون آن. مثلا ما به وضوح به ویژه در ۱۵، ۲۰ روز اول شاهد بودیم که بر رعایت فاصله تاکید می‌شود ولی می‌دیدیم که سخنگوی دولت و دبیر ستاد ملی مبارزه با کرونا در نشست خبری که در تاریخ ۶ اسفند برگزار شد، فاصله‌ای کمتر از نیم متر دارند و یک روز بعد هم اعلام شد که آقای حریرچی مبتلا به کرونا هستند. این یک تعارض شکلی بوده که برای مردم این سوال را به وجود می‌آورد که اگر رعایت فاصله مهم بوده و شما به آن تاکید می‌کنید، چرا خودتان به رعایت آن مقید نیستید؟ همچنین در ابتدا به مردم گفته می‌شد که ماسک نزنید ولی خود مسئولان ماسک می‌زدند. یا در یک مقطعی کل هیئات دولت ماسک می‌زند ولی رئیس‌جمهور ماسک نمی‌زند که تعارض شکلی به شمار می‌آید. علاوه بر این ما در مصاحبه‌های تلویزیون می‌بینیم که خبرنگار عملا به حلق مصاحبه‌شونده می‌رود و حتی گاهی بدون ماسک است. در نهایت این موارد تعارضاتی است که سبب می‌شود مردم ماجرا را جدی نگرفته و به پیام‌هایی داده شده اعتماد نکنند.

آیا می‌توان عدم هماهنگی مسئولان مختلف که با وجود رسانه‌ها نمود پیدا می‌کند، را عاملی برای دوقطبی شدن جامعه معرفی کرد؟ به‌طوری که عده‌ای از مردم اعتماد به رسانه‌های داخلی را از دست می‌دهند و عده‌ای دیگر با توجه به نحوه اطلاع‌رسانی، ماجرا را شوخی گرفته و راهی جاده شمال می‌شوند؟

به هر صورت این موارد اثر می‌گذارد. چون مردم این عملکرد رسانه‌ای را دیده و می‌گویند خیلی جدی نیست. می‌پرسند اگر جدی است، پس چرا خودشان ماسک نمی‌زنند و فاصله را رعایت نمی‌کنند؟ چرا برخی اوقات رعایت و برخی دیگر رعایت نمی‌کنند؟ همین سبب می‌شود که مردم ماجرا را خیلی جدی نگیرند. همچنین در بحث آمار من عرض کردم در تعدد افراد در اعلام خبر رسمی و تعارض در سخن آنان را در اظهار نظر نماینده قم و آقای پزشکیان، آقای حریرچی، آقای روحانی، نماینده رشت را به ویژه در ۱۰ـ۱۵ روز اول به وضوح می‌بینیم. البته اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، به لحاظ اطلاع‌رسانی این بار نسبت به قبل تعدد سخنگویان کمتر بوده و از این نظر اشکالات نیز کمتر شده است.

فقدان و ناکافی بودن تحلیل‌های آماری یکی از مشکلات در اعلام آمار کرونا بود

یکی از مشکلاتی که در بحث اطلاع‌رسانی در زمینه آمار مطرح است، این بوده که هیچ تحلیلی درباره اینکه چرا یک روز آمار افزایشی یا کاهشی بوده، داده نمیشود. چرا رسانه‌ها تعارضات رفتاری و گفتاری مسئولان را پیگیری نمی‌کنند؟

فقدان و یا ناکافی بودن تحلیل موضوعات اساسی در رسانه‌ها نکته دیگری است که باید به آن اشاره کرد. همانطور که گفتم در بحث آمار، این‌بار نسبت به قبل عملکرد بهتری ارائه شده و تعارض کمتری وجود داشته است. ولی یک اشکالی که در خصوص آمار وجود داشت؛ فقدان و ناکافی بودن تحلیل‌های آماری بوده است. آقای جهانپور هرروز می‌آمد و تعداد فوتی‌ها و مبتلایان و بهبودیافتگان را اعلام می‌کرد اما اولا استان و شهر از یکدیگر تفکیک نشد و دوما هیچ تحلیلی در رسانه‌های رسمی و از سوی مسئولان انجام نمی‌گرفت یا بسیار کم تحلیل می‌کردند. اینکه افراد مربوط به کدام منطقه هستند، چند سال داشتند، امروز نسبت به قبل افزایش داشتند یا کاهش؟ این موارد خودش می‌تواند به مردم نگاه و تحلیل بدهد. مردم که آمار را یادداشت نمی‌کنند، باید فراز و فرودها و علت این فراز و فرودها را بگوییم، اگر مثلا آمار امروز نسبت به قبل افزایش پیدا کرده، باید ببینیم که چرا افزایش پیدا کرده است؟ این تحلیل‌ها یا وجود نداشته و یا ناکافی بودند.

چرا رسانه‌ها ادعای سازمان پدافند غیرعامل درباره اطلاع از کرونا را پیگیری نکردند؟

در همین موضوع، آقای جلالی که رئیس پدافند غیرعامل ما هستند در ۲۰ اسفند در گفتگوی ویژه خبری گفتند که ما بعد از گسترش ویروس کرونا، جلسه قرارگاه پدافند غیرعامل را تشکیل دادیم و شرایط را برای آنها تشریح کردیم. به این ترتیب اقدامات مرحله پیشگیری و مقابله با ویروس کرونا در کشور را بررسی و دستورالعمل لازم را اعلام کردیم. بعد ایشان ادامه دادند که سازمان پدافند غیرعامل کشور تمام برنامه‌ها، آموزش‌ها و ساختارسازی و رزمایش‌های مختلف و انجام داده و آمادگی لازم را دارد. چراکه در سال گذشته سناریو مشابه کرونا که امروز وجود دارد را تمرین کرده است. اما وقتی در شب عملیات و آغاز موضوع، شما ساختار را به هم می‌زنید؛ در واقع آن آمادگی‌ها را از بین می‌برید. زیرا کسی یاد نگرفته که از پزشک دستور بگیرد و در دستگاهی مانند دستگاه اجرایی، پلیس در یک بخش صنعتی از پزشک دستور نمی‌گیرد.

از نظر من این نکته فوق‌العاده مهمی است. بحث این بوده که چرا خبرنگاران و رسانه‌های رسمی این را رصد نکردند که آیا پدافند غیرعامل این کارها را انجام داده است؟ اگر انجام داده، کی و چه زمانی و در کجا بوده است؟ و چرا به این ماجرا توجه نشده است؟ شخصی حرفی می‌زند، این حرف یا درست بوده یا نادرست، اگر نادرست بوده، باید پرسید که چرا این حرف را می‌زنید، اگر درست بوده باید دیگران جواب دهند که چرا باتوجه به آمادگی این سازمان، از آن استفاده نشده است و حتی در ستاد ملی مبارزه با کرونا به کار گرفته نشده است؟

جمع‌بندی می‌کنم که در مرحله قبل از بحران،‌ مسئولان و رسانه‌های رسمی در شروع تاخیر داشتند. به همین دلیل به مردم آموزش لازم ندادند و اطلاع‌رسانی لازم انجام نشد. همچنین حساس‌کردن مردم و ایجاد آمادگی در بخش‌های دیگر پیگیری نشد. در مرحله شروع بحران در حدود یک هفته، ۱۰ روز اول کوچک‌نمایی و عادی‌سازی انجام شده و به جای اینکه آقای رئیس‌جمهور شخصا و حتی قبل از وقوع بحران رئیس ستاد شود و آمادگی لازم را ایجاد کند، حتی وقتی بحران شروع هم می‌شود، به آقای دکتر نمکی حکم می‌دهد که جلسه را اداره کند و آقای ربیعی را مسئول سیاست‌گذاری می‌کند. در صورتی که ما دستگاه سیاست‌گذاری مثل مدیریت بحران و پدافند غیرعامل را داریم.

بعد از ۱۵ اسفند ماه نیز به دلیل اینکه اقدامات دیر شروع شده و کوچک‌نمایی صورت گرفته، از ساختارهای موجود استفاده نشده است، ما یک دوره غافلگیری نسبی و پیام‌های متعارض را شاهد هستیم و از ظرفیت‌های بخش‌های رسانه‌ای و غیررسانه‌ای استفاده نشده و ما همچنان درگیر برخی از موضوعات همچون قرنطینه انجام بشود یا خیر و برخی موضوعات این چنینی هستیم. ولی بعد از این ماجرا انصافا رسانه‌های رسمی بیشتر پای کار آمدند و با آماده کردن بسته‌های آموزشی اقدام به اطلاع‌رسانی کردند و پوشش حداکثری دادند. به نوعی تا جایی که توان داشتند، در حال کار کردن هستند.

وابسته بودن رسانه‌ها به دولت سبب شد استراتژی آنها در بحران‌های مختلف ثابت باشد

باتوجه به حجم گسترده‌ای از اتفاقات همچون سیل یا سقوط هواپیما که کشور ما همواره بستری برای رخ دادن آنها بوده است؛ چرا استراتژی رسانه‌ها برای پوشش رسانه‌ای این حوادث تغییر نمی‌کند؟

تقریبا استراتژی رسانه‌ها در بحران‌های مختلف، رویکرد انفعالی و سنتی بوده که متاسفانه کارکرد خوبی نیست. حداقل قبل و بعد از بحران شاهد چنین استراتژی هستیم. در زمان بحران نیز تمرکز بر مدیریت بحران دارند و زحمت هم کشیده می‌شود اما وقتی بحران تمام شد، همه چیز یادشان می‌رود. همچنین هیچگاه قبل از بحران تلاش نمی‌شود که مخاطرات تبدیل به بحران نشود. اینکه رسانه‌ها و حتی مسئولان ما از بحران‌های گذشته درس نمی‌گیرند، چند علت دارد. یکی از این عوامل به میزان حرفه‌ای بودن رسانه‌ها مربوط می‌شود. رسانه‌های ما متاسفانه حرفه‌ای نیستند. وقتی رسانه‌ای حرفه‌ای نباشد، معلوم بوده که کارهایش هم کارهای حرفه‌ای نیست و حتی سعی نمی‌کند که از بحران‌ها برای جذب مخاطب و اثرگذاری بیشتر استفاده کند.

علت دیگر به بحث اقتصاد و اینکه چقدر رسانه‌ها مخاطب‌محور هستند، مربوط می‌شود. متاسفانه رسانه‌های ما خیلی دغدغه مخاطب ندارند و به نوعی مخاطب محور نیستند. حتی رسانه‌هایی که در ظاهر خصوصی نامیده می‌شوند، خصوصی نبوده و به یک حزب یا گروه یا عده‌ای از کنشگران سیاسی وصل هستند. به این ترتیب هیچگاه نگران اینکه مخاطبانشان را از دست بدهند، نیستند. به همین دلیل است که ما می‌بینیم، برخی از رسانه‌ها برای مردم خبر تولید و منتشر نمی‌کنند، بلکه بیشتر اینطور به نظر می‌رسد که خبرهایی را منتشر می‌کنند که برخی از مسئولان از آن خوششان بیاید. در نتیجه وقتی دغدغه مخاطب نداشته باشید، نگران میزان مخاطب هم نیستید.

نکته سوم به روابط و زد و بندهای سیاسی، ارتباطات خاص و نادرستی که بین رسانه‌ها و کنشگران سیاسی، حاکمیتی و به طور کل وابستگی‌هایی که وجود دارد، مربوط می‌شود. در نتیجه همین موارد سبب شده تا اقتصاد برخی از روزنامه‌ها و رسانه‌های ما بر اساس اقتصاد دولتی جلو برود. به نوعی این رسانه‌ها از کمک‌های دولت و نهادهای وابسته به آن استفاده می‌کنند. همین موضوع موجب وابستگی آنها شده است. به همین دلیل حس می‌کنند، اگر انتقادی و مستقل اطلاع‌رسانی، پیگیری و مطالبه‌گری کنند، ممکن است بودجه آنها کم یا مثلا در اختیارشان قرار داده نشود و مشکلاتی از این دست برایشان ایجاد شود. در نهایت این ترکیب و ساختار غیرحرفه‌ای و نادرستی که در رسانه‌های ما حاکم است و به آن غلبه دارد، سبب می‌شود که رسانه‌ها در بحران‌های مختلف مثل گذشته عمل کنند و در واقع موثر نباشند. در نتیجه زحمات و کارهای افراد پرتلاش و مسئولی که در رسانه‌های مختلف هستند نیز دیده نمی‌شود. چراکه آنها در اقلیت هستند و نمی‌توانند جریان‌سازی کنند.

فضای مجازی در همه موارد بحران کرونا، بهتر از رسانه‌های رسمی عمل کرد

در مقابل رسانه‌های رسمی، اکنون فضای مجازی تبدیل به پایگاهی برای مردم شده است. عملکرد فضای مجازی را در این بحران چطور ارزیابی می‌کنید؟

این‌بار انصافا فضای مجازی خوش درخشید و حتی بهتر از دوره‌های قبل عمل کرد. یعنی زودتر از مقام‌های رسمی و مسئولان، کرونا را اطلاع‌رسانی و برای مردم حساسیت‌زایی و حساسیت‌افزایی ایجاد کرده است. همچنین فضای مجازی مطالبات مردم را پیگیری کرده و کمپین‌های خوبی همچون در خانه بمانیم در آن سازماندهی شده است. علاوه بر این پکیج‌ها و بسته‌های آموزشی بسیار زیادی در این فضا عرضه شد که اگر این بسته‌ها و پکیج‌های آموزشی نبود، شاید رسانه‌های رسمی نمی‌توانستند به تنهایی این بحران بزرگ را مدیریت کنند و با اطلاع‌رسانی به مردم آموزش‌های لازم را ارائه دهند. همچنین لایو اینستاگرام پدیده‌ای است که اگرچه در سال ۹۶ در موضوعات سیاسی و انتخابات خودش را نشان داد اما در اینجا به موضوعات مربوط به سلامت و اجتماع هم گسترش پیدا کرد.

این روزها شاهد برنامه کارشناسان از مناطق مختلف کشور و حتی جهان هستیم که از طریق لایو اینستاگرام درباره موضوع اطلاع‌رسانی کرده و تحلیل مردم را افزایش می‌دهند. به این ترتیب به سازمان صداوسیما و سایر رسانه‌ها نیز کمک می‌کنند تا به تحلیل مردم، عمق‌بخشی کنند. اگر اینستا لایو در وضعیت کنونی نبود، شاید رسانه‌های رسمی، مطبوعات و رادیو و تلویزیون نمی‌توانستند این میزان کارشناس را به کار بگیرند و در واقع تا این اندازه به موضوعات راهبردی بپردازند.

نکته بعد مربوط به پرکردن خلاء ارتباطات حضوری بوده که به هر صورت در این ایام قرنطینه که مردم نمی‌توانند به عزیزانشان سر بزنند و آنها را ملاقات کنند، فضای مجازی به کمک آمده و با در اختیار گذاشتن امکانات خود این امکان را فراهم کرده تا افراد به صورت لایو با یکدیگر در ارتباط باشند و همدیگر را ببینند تا به این صورت این خلاء عاطفی تا حدودی جبران شود.

همچنین در این شرایط که امکان برگزاری مراسم سوگواری برای افرادی که قربانی و مظلومانه در این وضعیت به خاک سپرده شدند، نبود، فضای مجازی به کمک آمد و به نوعی مراسم‌های ختم مجازی و حتی در مواردی مراسم زیارت مجازی برگزار شده است. به نظرم این اقدامی بی‌سابقه بوده که رخ دادن در این وضعیت خیلی اتفاق مثبتی به شمار می‌آید. همچنین در بحث مربوط به پرکردن اوقات فراغت که مردم حاضر در قرنطینه به آن نیاز دارند، علی‌رغم زحمت بسیار زیاد رسانه‌های رسمی، به قدری بحران بزرگ بوده و نیاز مردم زیاد، که آنها به تنهای از پس مسائل بر نیامده و حتما فضای مجازی در این زمینه می‌تواند نقش اساسی ایفا کند که تا حدود زیادی ایفا کرده است. اگرچه در بحث فضای مجازی اشکالاتی هم وجود دارد؛ مثل تولید و انتشار اخبار جعلی و به اشتراک گذاشتن اخبار نادرست که امنیت روحی و روانی مردم را هدف قرار می‌دهد. البته من فکر می‌کنم این بار مردم در قبال این اتفاقات نسبت به قبل هوشمندانه‌تر برخورد کردند و این نوع اخبار کمتر مطرح شده است. در نهایت باید بگویم در این موضوع فوائد فضای مجازی بیش از زیان‌های آن بوده است.

مسئولان برای بعد از کرونا برنامه‌ریزی کنند

به عنوان صحبت پایانی اگر گفتن موردی را لازم می‌دانید، بیان کنید؟

امیدوارم مسئولان از الان برای بعد از بحران،‌ استراتژی داشته باشند، اینطور نباشد که مثل قبل از بحران و شروع بحران و دوره بحران یا آقایان هیچ برنامه‌ای نداشته باشند یا برنامه آنها اعلام نشود و از مشارکت بخش‌های دیگر استفاده نشود. نکته مهم دیگر درباره مطبوعات است. مطبوعات در دوره تعطیلی متاسفانه مثل فروردین سال‌های قبل در این دوره در کنار مردم نبودند. فقط چند روزنامه همچون روزنامه ایران در کنار مردم بودند و انتشار برخط داشتند. ولی متاسفانه بقیه روزنامه‌ها در کنار مردم نبودند. در صورتی که مردم در دوره بحران به رسانه‌ها احتیاج دارند و این بحران هم به قدری بزرگ است و ابعاد و پیچیدگی‌های مختلفی دارد که ضرورت دارد همه ظرفیت‌های رسانه‌ای و غیر رسانه‌ای به کار گرفته شوند. اینکه مطبوعات در این شرایط حساس مردم را تنها گذاشتند، به نظرم این کار غیرمسئولانه بود که درست نیست.

گفتگو: حامد قریب

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز