هشدارهای معاون هنری وزارت فرهنگ؛ روزگار مبتلا به جهل مدرن
دلنوشتههایی با عنوان "دشواری وظیفه" توسط معاون هنری وزارت فرهنگ در صفحه شخصیاش در اینستاگرام منتشر شده است که هم طعم گلایه و هم نقد ساختاری دارند.
به گزارش ایلنا، سیدمجتبی حسینی (معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد) چندی پیش سه یادداشت پیاپی در صفحه شخصیاش در اینستاگرام منتشر کرد؛ دلنوشتههایی ذیل عنوان "دشواری وظیفه" که هم طعم گلایه داشت، هم نقد ساختاری و البته چنان که از یک مقام دولتی انتظار میرود راهکار و پیشنهاد درمان هم داشت اما از جنسی متفاوت سخن میگوید.
حسینی در نخستین "دشواری وظیفه" از عدم درک درست هنر و هنرمندان نوشت: ما در روزگاری به سر میبریم که به جهل مدرن مبتلاست و کم حوصلگی و شتاب در قضاوتها، بدین داستان بیشتر دامن میزند.
او افزود: این بینظمی باید به مدد همافزایی مدلهای علمی و الگوهای عملی، نظم پذیر شود و بهبود تدریجی جریان اجتماعی را رقم بزند. بیاموزیم که منطق دیگرستیزی و الگوی حذف، اتفاق آفرین نخواهد بود و فرجامی جز کنشها و منشهای معترض تولید نمیکند. هنر، معبر برون رفت از چنین وضعیتی است و هرچه قدر این ناهمگونی صلبتر به نظر آید، مواجهه سختتری در پیش خواهد بود.
او خاطرنشان کرد: در این فکرم، ای کاش نهاد آرمان خواه هنر، این بخت را داشت که همچون دیگر نهادهای اجتماعی در ابتلائات و مصائب و در قصورهای عموماً سهوی، فرصت دفاع و مجال تبیین رویکرد خویش را میداشت اما شوربختانه، غبار قیل و قالها، جان جویای هنر و توان خیرخواهانه هنرمندان را مخدوش کرده است و به ناگزیر، حوصلهای برای از خویش گفتن و بیان مقصد و مقصود باقی نگذاشته است.
معاون هنری تاکید کرد: وقت آن است که از این دشواری وظیفه، حرفی در میان آید و بطن شریف و متن نجیب هنر، رخ نمایی شود تا سره از ناسره تمییز شود. ناگوار است که مردمیترین رسانه روزگاران، از رسایی بیفتد و حق نیست که در احتضار پیش روی هنر، خطابهای خرج نشود که در روزگار ما ذوالفقاری چند، اگر باقی است یکی زبان هنر است که در نظر پیر جلودار انقلاب "دشمنی با آن دشمنی با خورشید است.
سیدمجتبی حسینی اما در قسمت دوم دشواری وظیفه با سوگند به قدسیت هنر نوشت: هنر است که خیرخواهانه التهابات اجتماعی و بحرانهای انسانی را مطالعه میکند و حکیم وار، تهدیدها را به تکریم و ترمیم بدل میکند.
او یادآوری کرد: قاعدتاً هر دولتی که به صلاح و مصلحت مردم خویش بیندیشد، باید از نعمت و موهبت هنر صیانت کند و ارکان قدرت خود را هر چند به دشواری، در این زمینه فراخوان نماید.
حسینی به صراحت کاستن از اعتبارات مالی هنر را" اشتباه" خواند و نوشت: هنر امروز خودخواسته و خردمندانه، نقشی قابل توجه در توسعه مشاغل و اشتغال نیروی انسانی دارد و پذیرفته نیست که این صنعت امیدوار و رویکرد امیدآفرین، مبتلا به سوءمدیریتها و قربانی منافع جریانها و امواج سیاسی شود.
او از همه اضلاع مدیریتی خواهش کرد در این روز و روزگار، به دشواری حیات هنرمندان و پایمردیشان در آفرینشهای جامعه محور و تاریخساز بیندیشند و به بهبود امر، قدم از قدم بردارند.
اما در بخش سوم دشواری وظیفه، معاون هنری وزارت فرهنگ درعین نقد ساختاری یک راهکار جالب پیشنهاد میکند که احتمالا به مذاق اهالی هنر خوش میآید؛ حسینی شفاف نوشت: توزیع اعتبارات و سهم خواهی روزافزون متولیان غیرموظف، باعث شده است که مدیریت موظف هنر( وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ) نتواند در چنین احوالی نقش خود را بدرستی ایفا نماید و ناخواسته ضعف و کسالتی در رویکردهای آموزشی، تولیدی و نظارتی پدیدار شود که آسیبهای آن صرفاً متوجه این وزارتخانه میشود.
او تاکید کرد: قابل پذیرش نیست که در سهم خواهی اعتباری نهادهای مسئول و غیرمسئول، فرض بر مشارکت باشد اما در چرخه پاسخگویی و مطالباتی همچون اشتغال هنرمندان و معیشت جمعیت این حوزه، وزارت متبوع متهم و در بسیار وقتها مجرم تلقی شود.امکانات محدود و بضاعت قلیل این وزارتخانه در مقابل جمعیت روزافزون هنر، فارغالتحصیلان دانشکدهها، آموزشگاهها و مؤسسات نامنطبق با سیاستهای فرهنگی کشور، همخوانی ندارد و توقع ساماندهی و حمایت و نظارت از یک سازمان که در توزیع و تخصیص اعتبارات سهمی مشابه و گاه کمتر دارد، معقول و مشروع نیست.
حسینی نوشت: این روند مقصدی جز تضعیف مرجعیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد و تولیدات غیراستاندارد و سلیقهای و روزمره چنین فرآیندی، قطعاً منجر به سقوط سلایق مخاطبان و ذبح کنشگری حرفهای جامعه حقیقی هنر خواهد شد. این بلیه نهادینه شده اکنون بهعنوان بحرانی در ساختار هنر ملموس است و با یک حساب سرانگشتی میتوان مصیبت هزینهسازیهای بلا اثر در این عرصه و سرگردانیهای تولیتی را که مانع از تحقق نظام غیردولتی هنر و سرمایه آفرینی در چرخه اقتصاد هنر میشود، متوجه شد.
معاون هنری با طرح یک پیشنهاد جالب این یادداشت سه گانه را به پایان میبرد : امر معقولی است اگر شرایط اقتصادی پیش رو را بهانه کنیم و در تجمیع دستگاههای موازی و برچیدن ردیفهای اعتباری نهادهای غیرمسئول تأکید کنیم و با ترسیم دورنمای این وضعیت، به نجات کشتی تلاطم زده هنر و هنرمندان همت گماریم… فرصت بهنگامی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مثابه تفرد نهادهایی همچون سازمان نظام پزشکی، نظام مهندسی و... منحصراً متولی این حوزه یا حداقل مرجع مدیریت هنر این جریان شود و سیاستهای خود را بر مبنای نیازمندیها و ضرورتهای اجتماعی تدوین نماید.این خواسته در شرایطی است که بسیاری از رویدادهای فرهنگی -هنری که آبروی نظام فرهنگی و ساختار هنری کشور، نام گرفتهاند در ناهمواریهای بودجه و تخصیصهای نامتوازنی که آن هم نسیه وار محقق میگردند محتضرند. چگونه میتوان در چنین شرایطی، قضاوتهای هدفمند و بیمارگونهای را که با جهل به تهی بودن خزانه اعتباری هنر، به ناسزاگویی و اتهام زنی و غائلهسازی سرگرمند فضیلت دانست؟ مجال مغتنمی است که با آمایش منصفانهای که متأثر از دسته بندیها و گرایشهای گروهی و حزبی و جناحی نباشد به دشواری رسالت تولیت هنر و قبول دلایل تأخیر در تحقق آرمانها و اهداف، ایمان بیاوریم و فرصت آفرین حوزه هنر شویم.