بازیگران نمایش ماشینری مطرح کردند:
به کارگران نزدیکتر شدیم/ به امید اینکه کارفرمایان و مسئولان شرایط بهتری را ایجاد کنند
بازیگران نمایش ماشینری معتقدند که همه ما به نوعی کارگر هستیم.
به گزارش خبرنگارایلنا، نمایش ماشینری قصه کارخانهای را راایت میکند که کارگران آن با تغییر شرایط و اوضاع کاریشان دست به عکسالعمل میزنند تا در نهایت شرایط عوض میشود. نمایش ماشینری به کارگردانی و نویسندگیهادی حوری تا 24 اسفند ساعت 20در خانه نمایش رای صحنه میراد.این اثر با همراهی گراه بازیگران جوان آن توانسته از زاویه و نگاهی تازه به مسائل کارگران نگاه کند. آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گفتگو با گراه بازیگراناین نمایش است.
در مورد شروع کار صحبت کنید، نمایش ماشینری برای شما چطور شراع شد و مراحل ساخت و تمرین کار چطور پیش رفت؟
نگار شهبازی: ابتدا با خواندن چندین بار متن نمایش و ارتباط گرفتن با موضوع کار، سپس ارتباط با نقش و دیالوگ مربوط به خودم و تصوراینکه آن کارگر چه زندگی دارد، با شکل گرفتن صحنهها و حرکات، حس نقش را پیدا کردم و با محیط کار ارتباط برقرار کرده و نمایش و نقش را درک کردم.
عیسی محمدی: من در جریان تست بازیگری برایاین نقش انتخاب شدم و وقتی با نقش رابرا شدم خیلی بیشتر راغب شدم که در نمایش نقشی داشته باشم.
نوید غفوری: من یکسال و نیم هست که با گراه نمایش آدمک همکاری دارم و قبل از این کار نمایش کنسرت قورباغهها را بااین گراه روی صحنه داشتیم که آقای حوری پیشنهاد این کار را داد. اوایل به مشکل برخوردم و به علت مشغله خانوادگی انصراف دادم. بعد از آقای حوری خواستم که موسیقی کار را من پیش ببرم که ایشان هم قبول کرد و قرار شد یکی از کارگرها کاخن بزند و من این نقش را بازی کنم و ساز هم بزنم. اما بعد ساز زدن کارکتر منتفی شد و این کارگری که در نمایش میبینیم، شد. تمرینها هم فشرده بود چون زمان کم داشتیم و به سرعت میزانسنها شراع شد تا به بازبینی برسیم.
نقشهایی که بازی میکنید بیشتر تیپ هستند، برای ساخت و رسیدن به این تیپها چه کارهایی انجام دادید؟
عیسی محمدی: من همیشه سعی میکنم روی صحنه متفاوت باشم و کاراکترهای خاصی را به نمایش بگذارم. برای رسیدن به این کاراکترها آدمهای اطرافم را زیاد میببینم و فیزیک بدنیشان، نوع حالات نگاهشان، راه رفتن و خیلی چیزهای دیگر برایم مهم است. برای رسیدن به این آدمها خودم را در حالات آنها تجسم میکنم و عملا با شخصیت آنها زندگی میکنم.
نوید غفوری: ما در شروع کار کاملا عادی بودیم اما بعد از اینکه نقشها پیدا شدند با صلاحدید آقای حوری، تیپها را ساختیم و در تمرینها اصلاح شدند.
نگار شهبازی: همانگونه که هر بازیگری برای نقش خود به تحلیل شخصیت و رفتار و ارتباط روحی با نقش میپردازد من نیز اینگونه عمل کردم و با مشاهده خانمها در اطراف به جستجوی شخصیت نزدیک به نقش پرداختم و آن را در نقش خود پیاده کردم.
نمایش ماشینری در مورد عدهای کارگر است، از جامعه کارگری چه شناختی دارید؟ آیا برای پیدا کردن و مطالعه نقش به سراغ نمونههای مستندی رفتید؟ فضای کار چقدر باعث شد تا به این طبقه بیشتر دقت کنید؟
عیسی محمدی: من اصالتأ خوزستانی هستم از این جهت با کارگرهایی که در فصل تابستان، شرایط سخت کار کردن در شرجی خوزستان را تجربه کردهاند، کاملا آشنا هستم و میدانم چه مشقتهای سختی را تحمل میکنند. برای پیدا کردن نقش به کارگرهایی که در خوزستان قبلا دیده بودم و اینکه بر اثر گرما چه حالاتی پیدا میکنند و نوع خاص راه رفتن، نوع زندگی و نوع نگرشش آنها دقیق شدم و درباره آنها تحقیق کردم و کتاب خواندم و از همه مهتر دیدم و این دیدن خیلی به من کمک کرد تا به کاراکتر مدنظرم برسم. کارگردان نیز فضایی را که مدنظر داشتیم کاملا تشریح کردند و دست گروه بازیگران را باز گذاشت تا رجوع کنیم به فضای کارگری. این مسئله مرا خیلی درگیر کرد، خیلی بیشتر کارگرهای اطرافمان میدیدم، کنارشان مینشستم و با آنها صحبت میکردم. از این طریق شناختم خیلی بیشتر شد.
نوید غفوری: به هر حال همه ما به نوعی کارگر هستیم و تجربه کار در شغلهای مختلف داریم و در اطرافمان آنها را دیدهایم ولی این نقش را از نمونه واقعی نگرفتم گرچه تیکهایی که دارم را از یک نمونه واقعی گرفتهام.
نگار شهبازی: تا حدودی در این محیط ماشینری کار کردم و دقیقا این فضا باعث میشود کارگر زندگی کار کردنش شبیه به ماشین شود.
نمایش ماشینری در فضایی کمدی مسائلش را مطرح میکند، فکر نمیکنید این برخورد طنزآمیز بر جدی گرفتن مسئله توسط مخاطب تاثیر میگذارد؟
عیسی محمدی: دقیقا همینطور است. چون جامعه ما علاقمند است که تمام دردها را با طنز یکی کند. همینطور که دیدید که هر اتفاق بدی میافتد چند روز بعد جوکی براساس آن بیرون میآید و مردم به این دلیل تا حدودی همزادپنداری میکنند و در اوج خنده لحظهای به مسئله فکر میکنند و زمانی که از سالن نمایش بیرون میآیند همچنان به قصه نمایش فکر میکنند و این یعنی که مخاطب درگیر نمایش شده و کارگردان این کار ذهنیت خودش را در کارش پیاده کرده و موفق بوده است.
نوید غفوری: به نظر من شاید بعضی از کاراکترها از لحاظ تیپ خندهدار به نظر برسند و موقعیتهایی را برای مخاطب کمیک کنند و خنده ایجاد کنند ولیاین نمایش کمدی نیست.
نگار شهبازی: خیر، بسیاری از مسائل اجتماعی روز جامعه و آسیبها در فضای کمدی بیان میشود. شاید این فضا کمدی به نظر برسد اما تلخ و تامل برانگیز است. به قول آقای هادی حوری؛ این فضا، فضای زندگی کارگرانی است که تابع الگوریتمهای واپسگراست پس اندام او رفتاری پارادکسیال از اندیشه و بیان اوست بنابراین خندهآور و دردناک است.
فکر میکنید نمایشی با این موضوع چقدر به زمانه ما و شناخت مسائل اجتماعی و رازمره کمک میکند؟
عیسی محمدی: به نظر من الان ما انسانها کمی از هم دور شدهایم و کمتر هم را دوست داریم و کمتر به هم میکنیم. ولی به هرحال نمایشهایی با این نوع نگرش باعث میشود با درد نوع خاصی از جامعه که واقعا دارند در شرایط خاصی کار میکنند و با نوع دغدغههایشان و نوع دردها بیشتر آشنا شویم و درک متقابلی پیدا کنیم. امیدوارم این نمایش کمیمنجر به این شود که بیشتر آدمهای اطرافمان را درک کنیم و دوستشان داشته باشیم.
نوید غفوری: به نظر من این نوع نمایشها میتوانند تلنگری به خودمان باشد. به امید اینکه کارفرمایان و مسئولین بتوانند شرایط بهتری را ایجاد کنند و اثر ما نیز آگاهیدهنده باشد. امیدوارم عموم مردم سختیهایی که کارگران دارند را درک کنند.
نگار شهبازی: باتوجه به شرایط فعلی و بالا رفتن هزینههای زندگی، عدم درک مدیران، تولیدکنندگان و ناکارآمدی بخشهایی از صنعت برای رفع نیازها و توجه و رسیدگی به حقوق و مزایای کافی، این نمایشی زبانی است برای کارگری که به سمت خواستههایش میرود اما در وضعیت دردناکی گرفتار است.
فکر میکنید نمایش شما تاثیری برای بهتر شدن شرایط جامعه کارگری دارد؟
نگار شهبازی: نمیدانم اما میخواستیم نمایشی اجرا کنیم در رابطه با کارگرهایی که با توجه به شرایط بدنی خاصشان اما همچنان مجبورند کار کنند. کارهایی که ممکن است برای آنها عواقب سختی داشته باشد. امیدوارم که بیشتر به این کارگرها و شرایط سخت زندگیشان توجه شود چون واقعا دردهای زیادی را تحمل میکنند. میخواهم همه اشخاصی که دست در کار دارند بیشتر به این اشخاص توجه کنند. این نمایش زبان کارگرانی است که رازهای خود را به صورت یک ربات بیان میکنند و شاید حتی از رفتن سفر و لذتهای کوچک زندگی بیبهره باشند. آنها کار میکنند و کار میکنند تا به امورات زندگی خود برسند. کاش مدیران، صنعتگران و تولیدکنندگان و... فقط یک روز خود را با تصور بودن در چنین فضایی آغاز کنند و به پایان رسانند تا بلکه کارگران را درک کنند و در آخر کارگرانی که میخواهند طعم زندگی انسانی بدون تنش با امنیت روانی و دور از سودجویی مدیران را بچشند، روزی به این هدف برسند.