خبرگزاری کار ایران

گروه هنر ملی با تئاتر ایران چه کرد؟

عباس جوانمرد از دل رکودِ بعداز کودتا تئاتر غیرحکومتی را بیرون کشید/متن علی حاتمی پای تله‌تئاتر را به تلویزیون باز کرد

asdasd
کد خبر : ۴۷۲۰۹۳

«گروه هنر ملی از آغاز تا پایان 1335-1357» کتابی پژوهشی به نویسندگی روح‌الله جعفری درمورد دوره‌ای درخشان از تئاتر ایران است. گروه هنر ملی به سرپرستی عباس جوانمرد که آغازگر بخشی از جریان‌های نوین نمایش ایرانی بوده در این کتاب مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، حضور یک نمایش ایرانی برای اولین بار در فستیوال بین‌المللی تئاتر ملل، جرقه تئاتر غیردولتی و غیرحکومتی پس از 28 مرداد 1332، تولید اولین تله تئاتر و سه دهه فعالیت مستمر ازجمله افتخاراتی است که به نام گروه هنر ملی ثبت شده و روح‌الله جعفری، نویسنده کتاب «گروه هنر ملی از آغاز تا پایان» در این پژوهش مفصل از آنها یاد کرده است.

در گفتگو با جعفری، درباره پروسه این پژوهش، نکاتی که روی آنها دست گذاشته، گفتگویش با چهره‌های برجسته گروه هنر ملی و دشواری‌هایی که در راه این پژوهش 12 ساله داشته گفتیم و شنیدیم.

روح‌الله جعفری، درباره آغاز پروسه پژوهش کتاب «گروه هنر ملی از آغاز تا پایان 1335-1357» که در دوازدهمین مجموعه تئاتر ایران در گذر زمان در انتشارات افراز منتشر شده است، گفت: «سال 82 وقتی وارد دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی شدم، از همان ابتدا به دنبال موضوعی برای پژوهش به عنوان پایان‌نامه این مقطع از تحصیلم بودم. برای من جریان‌هایی که در دوره‌های پیشین موفق بودند و باعث شکل گرفتن نمایش ملی ما در ادوار گذشته شدند، موضوعی جذاب بود. عده‌ای از این هنرمندان و گروه‌ها توانسته بودند جریان‌ساز شوند و اتفاق‌های مفید و قابل قبولی را برای بدنه تئاتر ایران به ارمغان بیاورند و من به دنبال شناسایی، کشف و رسیدن به تحلیل این چیستی و چرایی هنر آن‌ها و تأثیری که از خود به جای گذاشتند، بودم. در ضمن، به دنبال پیدا کردن این سؤال بودم که راز موفقیت آن‌ها در حفظ و نگه داشتن گروه‌های نمایشی (به عنوان مثال: گروه هنر ملی)، آن‌هم برای بیش از دو دهه چه بوده است.»

عباس جوانمرد از دل رکودِ بعداز کودتا تئاتر غیرحکومتی را بیرون کشید/متن علی حاتمی پای تله‌تئاتر را به تلویزیون باز کرد

جعفری ادامه داد: «وقتی با پژوهش، پاسخ این سوال را یافتم، آن وقت به عنوان یک مدل می‌توانستم آن را به زمان معاصر پیوند دهم و به دنبال این باشم که چرا گروه‌ها و جریان‌های هنری، آن‌هم از جنس نمایشی، نمی‌توانند عمر طولانی و مفیدی داشته باشند؟ و بعد از مدتی کوتاه از ادامه فعالیت بازمی‌مانند و مضمحل می‌شوند. با توجه به بررسی اولیه‌ا‌م در این پژوهش، متوجه شدم که یکی از این گروه‌هایی که در دهه‌های گذشته، تأثیر به‌سزایی در پیشرفت هنر نمایش ایرانی داشته، گروهی بوده به اسم «هنر ملی» به سرپرستی استاد عباس جوانمرد که در سه دهه 30، 40 و 50 شمسی با صلابت به کار خود ادامه داده است و با مطالعه‌ای که کردم، به سمت شناسایی این مهم رفتم.»

این منتقد و پژوهشگر تئاتر با بیان این‌که ابتدا جست‌وجو کرده تا کشف کند که چه اسناد و مدارک و چه صحبت‌هایی از این گروه به جا مانده که بتواند به آن‌ها رجوع کند، گفت: «با بررسی کتاب‌های مختصری که درباره تاریخ تئاتر ایران نوشته شده و مطالب محدودی که در این حوزه وجود داشت، متوجه شدم با اطلاعات ناچیزی درباره فعالیت‌ها، اجراها و برنامه‌های گروه هنر ملی که تقریباً نزدیک به صفر است، روبه‌رو هستم؛ چراکه فرهنگ ما فرهنگی شفاهی است و در دل تاریخ، از یک جایی به بعد، نسبت به مکتوب کردن اطلاعات و کتابت آن‌ها بی‌توجه بوده‌ایم و این غفلت برای ما و در همه ابعاد، جبران‌ناپذیر بوده است. لذا تا زمانی که شروع به این پژوهش کردم، نگاه پُرعمق و سیستماتیکی به فعالیت‌های گروه هنر ملی نشده بود.»

جعفری با اشاره به این‌ نکته که زمانی که این پژوهش را آغاز کرده، عباس جوانمرد و همسرش نصرت پرتوی در کانادا بودند و عملاً دیدار حضوری با آن‌ها برایش ممکن نبوده است، گفت: «تصمیم گرفتم کار جمع‌آوری اطلاعات را در دو حوزه به صورت کتابخانه‌ای و انجام مصاحبه با اعضای گروه هنر ملی دنبال کنم. در این زمینه به اکثر کتابخانه‌هایی که آرشیو مجلات و روزنامه‌های قبل از انقلاب در آن‌ها موجود بود، مراجعه کردم. زمان زیادی نزدیک دو الی سه سال به صورت مستمر به کتابخانه‌های مختلف می‌رفتم و ساعت‌های طولانی، دوره‌ها و مُجلّدهای مختلف را مطالعه می‌کردم تا بتوانم مطلبی درباره این گروه پیدا کنم.»

این استاد دانشگاه، بخش دیگر از کارش در این پژوهش را شناسایی افرادی دانست که در گروه هنر ملی عضو بودند، و آن را هم‌زمان با پژوهش کتابخانه‌ای که انجام داده است، دانست و گفت: «زمانی که من شروع به این تحقیق کردم، عده‌ای از هنرمندان عضو این گروه، فوت کرده بودند. برای این پیدا کردن اعضای گروه، زمان زیادی صرف کردم، چون هرکدام در یک گوشه‌ای از ایران و جهان بودند. به عنوان مثال، استاد عباس جوانمرد و همسرش نصرت پرتوی در کانادا بودند، محمود دولت‌آبادی در تهران به سر می‌برد، کامران نوزاد و همسرش آذر فخر در امریکا بودند و... بنابراین، زمان زیادی صرف شد تا به صورت حضوری و یا تلفنی سوال‌هایم را با آن‌ها در میان بگذارم و مصاحبه‌ها، یکی پس از دیگری انجام شد. البته مُجاب کردن افراد برای مصاحبه هم خود پروسه‌ای طولانی داشت، ولی خوشبختانه وقتی از نیّت کار مطلع می‌شدند، همکاری صمیمانه‌ای با من کردند و در همین جا از تمامی عزیزانی که در طی این سال‌ها پاسخگوی سؤال‌های من بودند، تشکر می‌کنم.»

جعفری، استاد عباس جوانمرد را آغازگر بخشی از جریان‌های نوین نمایش ایرانی خواند و با اشاره به ساعت‌ها گفت‌وگوی تلفنی خود با او و همسرش نصرت پرتوی، گفت: «بعد از مدتی تصمیم گرفتم سؤال‌هایم را مکتوب کنم و برای استاد جوانمرد بفرستم که حدود 200 صفحه و بیش از 800 سؤال طرح شد که با پست به کانادا برای ایشان فرستادم و وقتی هم به ایران آمدند، به صورت رودررو صحبت کردیم و سؤال‌های دیگرم را پرسیدم. هم‌زمان اعضای دیگر گروه هنر ملی را شناسایی و با آن‌ها گفت‌وگو کردم و سعی کردم تجربه‌های نظری و عملی این هنرمندان را در این پژوهش و در کتاب منتقل کنم.»

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان با بیان این‌که به‌طور هم‌زمان، کار کتابخانه‌ای، یعنی خواندن و مطالعه نقدها و یادداشت‌ها و جمع‌آوری آن‌ها را توأمان با انجام گفت‌وگوها درباره فعالیت‌های گروه انجام ‌داده است، گفت: «اگر غیر از این می‌بود، کفه‌ی دیگر این ترازو، یعنی رسیدن به چشم‌انداز روشنی از فعالیت‌ها و تأثیر این گروه بر تئاتر معاصر ایران، نمی‌توانست آن سنگینی و وجاهت لازم را داشه باشد. وقتی ابعاد این پژوهش تا حدودی برایم شکل گرفت، از قبل مؤمن‌تر بر این مسأله شدم که موضوعِ پژوهشیِ مناسبی را دستمایه کار قرار داده‌ام. چرا؟ چون گروه هنر ملی بعد از کودتای 28 مرداد 1332، به عنوان اولین گروه نمایشی، توانسته بود به صورت غیردولتی و غیرحکومتی، به احیای تئاتر در ایران بپردازد و از سال 1335، شکل رسمی به خود گرفته و اعلام موجودیت کند. این گروه با اجرای نمایش تک‌پرده‌ای «محلل»، نوشته و به کارگردانی استاد عباس جوانمرد، خود را به جامعه فرهنگی و هنری و نمایشی آن زمان معرفی می‌کند. لذا گروه هنر ملی توانسته با ایمان به کاری که داشته، یعنی معرفی فرهنگ و هنری که برآمده از آداب و رسوم و ارزش‌ها و اخلاق و اعتقادات مردم جامعه خود است، شروع به کار کند؛ پس این مسأله‌ی مهمی است که در آن فضای اختناق که حاکم بر جامعه بوده، یک گروه غیردولتی بتواند شکل بگیرد و بخشی از جریان تئاتر ایران را به درستی به مردم و مهم‌تر به دنیا برای اولین‌بار معرفی کند و سه دهه با صلابت به کارش ادامه دهد.»

جعفری به این موضوع اشاره کرد که «مسأله دیگری که باعث شد متوجه شوم، موضوع پژوهش‌ام را درست انتخاب کرده‌ام، این بود که گروه هنر ملی برای اولین‌بار تعدادی از جریان‌های نوین نمایشی را در ایران پایه‌گذاری کرده است» و ادامه داد: «گروه هنر ملی برای اولین‌بار در سال 1960 میلادی (1339 شمسی)، نمایش «بلبل سرگشته» را به عنوان یک نمایش ایرانی در دنیا معرفی می‌کند و موفق می‌شود آن را در فستیوال بین‌المللی تئاتر ملل در تئاتر «سارا برنار» اجرا کند. این گروه در سال 1965 میلادی هم نمایش‌های «غروب در دیاری غریب»، «قصه ماه پنهان» (هر دو نوشته بهرام بیضایی) و «آلونک» (نوشته کوروس سلحشور) که هر سه را استاد جوانمرد کارگردانی کرده، برای بار دوم در همان فستیوال و در همان سالن اجرا می‌کند و فرنگی‌ها را بیش از پیش با شکلی دیگر از نمایش‌های ایرانی آشنا می‌کند. این دستاورد بزرگی برای تئاتر ایران است که به نام گروه هنر ملی در تاریخ ثبت شده است.»

کارگردان نمایش «من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟» ادامه داد: «تازه بعد از این در نیمه دوم دهه 40 است که گروه‌هایی مثل کارگاه نمایش، به کارگردانی آربی اوانسیان به فستیوال‌های مختلف دعوت می‌شوند.»

بعد از کودتا جریان‌های فرهنگی، هنری و اجتماعی به رکود و سکون و انجماد رسیده بودند و  گروه هنر ملی اولین جرقه تئاتر غیردولتی و غیرحکومتی پس از 28 مرداد 1332 را برای احیای تئاتر در ایران زد.

او یادآور شد: «در این پژوهش، اولین جرقه تئاتر غیردولتی و غیرحکومتی پس از کودتای 28 مرداد 1332، راجع به احیای تئاتر در ایران، مورد کنکاش قرار گرفته است. از پس این جرقه، بارقه‌های امیدآور دیگری در آپارتمان شاهین سرکیسیان، بانی اصلی گروه (که پس از سه سال نام «گروه هنر ملی» را در سال 1335 برای خود انتخاب کرد) ظهور کرد. بعد از کودتا، جریان‌های فرهنگی، هنری و اجتماعی به رکود و سکون و انجماد رسیده بودند. عده‌ای که جستجوگر و پرسشگر بودند، متوجه می‌شوند فردی به نام شاهین سرکیسیان در ایران است و او را پیدا می‌کنند و به آپارتمانش می‌روند و سه سال در همان آپارتمان، روی متون ترجمه‌شده فرنگی، کار و مطالعه می‌کنند. آن‌ها بعد از سه سال در بزنگاهی تصمیم می‌گیرند که رأی‌گیری کنند تا نمایش‌ ایرانی کار کنند یا نمایش فرنگی؟ در نهایت، افراد حاضر در آن آپارتمان، رأی به کار روی متون و نمایش‌های ایرانی می‌دهند و از آن‌جا پایه اولیه گروه هنر ملی شکل می‌گیرد.»

جعفری درباره یکی دیگر از ابعادی که در این پژوهش به آن پرداخته است، گفت: «سرآغاز شکل‌گیری اندیشه نمایش ملی ایران با نگارش نمایش تک‌پرده‌ای «محلل» به‌وسیله عباس جوانمرد و به کارگردانی خود او در باشگاه دانشگاه تهران بوده که از اهمیت بسیاری برخوردار است.»

عباس جوانمرد از دل رکودِ بعداز کودتا تئاتر غیرحکومتی را بیرون کشید/متن علی حاتمی پای تله‌تئاتر را به تلویزیون باز کرد

او آن‌چه در بررسی این پژوهش در نظر گرفته است را چنین شرح داد: «این پژوهش شامل چگونگی روند رو به رشد حرکت گروه هنر ملی در عرصه هنر نمایش است که بسیاری از جریان‌های هنری را آغاز کرده و فرصت به‌کارگیری آن را برای دیگر فعالان هنرهای نمایشی فراهم کرده است. این گروه، اولین‌بار بعد از کودتا، با اجرای سه نمایش تک‌پرده‌ای «محلل»، «مرده‌خورها» و «افعی طلایی» در سال 1336 با همکاری اداره‌ کل هنرهای زیبا و شرکت نفت، عازم مناطق نفت‌خیز می‌شود و باعث آشنایی مردم شهرستانی با هنر نمایش ایرانی می‌شود؛ این اتفاق مبارکی برای تئاتر ایران است، چراکه بعد از کودتا که چراغ هنر نمایش ایران رو به خاموشی و افول رفته بود، در سال 1336 به‌وسیله این گروه، یک‌بار دیگر روشن شده و جانی تازه به خود می‌گیرد.»

کارگردان نمایش «تماشاچی محکوم به اعدام» خاطرنشان کرد: «گروه هنر ملی در سال 1344 با اجرای نمایش «پهلوان اکبر می‌میرد» نوشته بهرام بیضایی و به کارگردانی استاد جوانمرد، با توفیقی که در جذب تماشاگران مشتاق به دیدن آثار نمایش ملی، در جشنواره نمایش‌های ایرانی که به مناسبت افتتاح تالار دولتی 25 شهریور، راه‌اندازی شده بود، به دست ‌آورد، توانست اولین گروهی باشد که بعد از جشنواره به اجرای عمومی این برنامه بپردازد. اهمیت اجرای خلاقانه این نمایش، در موضوع آن و نگاه نقادانه‌ای است که نسبت به شرایط حاکمیت وقت دارد و کارگردانی آن نیز  مثال‌زدنی بوده است.»

عباس جوانمرد اولین نمایش تلویزیونی را با نام «شهر آفتاب، مهتاب» نوشته علی حاتمی ضبط می‌کند و این اولین تله تئاتری است که از تلویزیون ملی ایران پخش شده و موجب آشنایی مردم با هنر نما‌یش می‌شود

جعفری، درباره تعداد دیگری از دستاوردهای گروه هنر ملی که برای اولین‌بار، به وسیله این گروه برای تئاتر ایران به ارمغان آمده است، گفت: «هم‌زمان با افتتاح تلویزیون ملی ایران در سال 1346، عباس جوانمرد اولین نمایش تلویزیونی را با نام «شهر آفتاب مهتاب» نوشته علی حاتمی ضبط می‌کند و این اولین تله‌‌تئاتری است که از تلویزیون ملی ایران پخش شده است و موجب آشنایی بیشتر مردم با هنر نمایش می‌شود. همچنین گروه هنر ملی برای گسترش دامنه کارهایش، ازجمله کارهای تجربی‌اش در سال 1349، محل تمرین خود را در اداره برنامه‌های نمایش، تبدیل به سالنی به نام خانه نمایش گروه هنر ملی می‌کند که بعد از انقلاب، عبارت «هنر ملی» از آن حذف می‌شود. این اتفاقی بسیار مهم بوده که گروهی برای تجربه خود و یا ایجاد زمینه برای تجربه دیگر همکاران، محل تمرین خود را تبدیل به سالن نمایش می‌کند.»

او با بیان این‌که به‌وسیله گروه هنر ملی است که بها دادن به نمایش ایرانی هویت پیدا می‌کند، خاطرنشان کرد: «نمایشنامه‌نویس ایرانی در آن زمان محدود بود، اما در سال 1339 با راه‌اندازی اجرای زنده نمایش‌های تلویزیونی در تلویزیون ایران که به همت و پشتکار استاد عباس جوانمرد، این مهم به وقوع پیوست و تا سال 1345، هم ادامه پیدا کرد، این جریان توانست نویسندگان علاقه‌مند به نوشتن آثار دراماتیک را شناسایی و پرورش دهد و از این طریق، نمایشنامه‌نویسان زبردستی به عرصه هنرهای نمایشیِ ایران معرفی شدند، ازجمله بهرام بیضایی، نصرت پرتوی، کوروس سلحشور، ناصر شاهین‌پر، اکبر رادی، بیژن مفید، پرویز صیاد، علی نصیریان و... تک‌ تک این نویسندگان، نمایشنامه‌نویسان تاثیرگذار دهه‌های بعد شدند که هنوز تعدادی از آن‌ها با جدیّت کار خود را دنبال می‌کنند و این دستاورد بزرگی است که با ایجاد یک جریان و بسترسازی مناسب برای کشف و ظهور استعدادها، هم نویسنده و کارگردان و هم فعال نمایشی و هم مردم را به جریان نمایش، علاقه‌مند کرد. لذا برای اولین بار مردم از قاب تلویزیون با نمایش‌های ایرانی و ترجمه‌شده، آشنا ‌شدند.»

نویسنده کتاب «گروه هنر ملی از آغاز تا پایان 1335-1357» گفت: «سال 1352 گروه هنر ملی برای اولین‌بار به عنوان تنها نماینده ایران در فستیوال تئاتر جهان سوم که در شهر شیراز و در جنب هشتمین جشن هنر شیراز برگزار شد، با نمایش‌های «غروب در دیار غریب» و «قصه ماه پنهان» شرکت می‌کند و بخشی دیگر از جریان نمایش ایران را به مخاطبان کشورهای آسیایی و اروپایی معرفی می‌کند.»

جعفری با ذکر برخی از فعالیت‌ها و اقدامات مفیدی که گروه هنر ملی در تاریخ تئاتر معاصر ایران از خود به یادگار گذاشته، اظهار داشت: «اما در این سال‌ها، متأسفانه خدمات وزین هنری و شایسته گروه هنر ملی به جریان تئاتر ایران، مورد غفلت قرار گرفته و به بوته فراموشی سپرده شده و این پژوهش می‌کوشد با معرفی و تجزیه و تحلیل تمامی فعالیت‌ها و اقدامات و خدماتی که این گروه داشته، آن دیده‌ نشدن را که طی این سال‌ها به طور عمد و غیرعمد بوده، جبران کند و در این صورت است که می‌توان از دستاوردهای گروه هنر ملی برای پیشرفت هنر نمایش ایران استفاده کرد.»

در گروه هنر ملی علاوه بر این‌که کار فرهنگی و هنری انجام می‌شد، انتقال نگاه سالم و منزّه و عقلانی و همچنین انتقاد از خود را نیز سرلوحه کار خود قرار می‌داد. در واقع، گروه از خود شروع می‌کند و با معنا بخشیدن به این که یک خانواده واحد است، گام آغازین را در این راه برمی‌دارد تا بتواند این نگاه را به جامعه هم منتقل کند. به عنوان مثال، بهزاد فراهانی و فهمیه رحیم‌نیا در همین گروه با همدیگر ازدواج می‌کنند و تشکیل خانواده می‌دهند

این منتقد و پژوهشگر، در معرفی یکی دیگر از ابعاد این پژوهش، علاوه بر شناسایی و کشف و ثبت جریان‌های تأثیرگذار گروه هنر ملی بر هنر نمایش ایران، گفت: «علاوه بر آن‌چه که ذکر آن رفت، باید اضافه کرد که چطور یک گروه می‌تواند طی سه دهه فعالیت، با خلاقیت، پشتکار، قدرت و صلابت به کار خود ادامه دهد. در حفظ و ادامه این راه، نگاه منزّه و به دور از آلودگی استاد جوانمرد، به عنوان سرپرست و کارگردان گروه و دیگر اعضا و همکاران آن نسبت به پدیده هنر و کشف چیستی و چرایی آن و اینکه نقش هنر نمایش در روشنگری افکار عمومی جامعه چیست، بسیار مهم است که از لابه‌لای گفت‌وگوها و مطالب جمع‌آوری شده، می‌توان به تصویر درستی از این سؤال رسید. در گروه هنر ملی علاوه بر این‌که کار فرهنگی و هنری انجام می‌شد، انتقال نگاه سالم و منزّه و عقلانی و همچنین انتقاد از خود را نیز سرلوحه کار خود قرار می‌داد. در واقع، گروه از خود شروع می‌کند و با معنا بخشیدن به این که یک خانواده واحد است، گام آغازین را در این راه برمی‌دارد تا بتواند این نگاه را به جامعه هم منتقل کند. به عنوان مثال، بهزاد فراهانی و فهمیه رحیم‌نیا در همین گروه با همدیگر ازدواج می‌کنند و تشکیل خانواده می‌دهند. این مدل و نگاهی که استاد عباس جوانمرد در گروه دنبال می‌کند، نگاهی پاک و به دور از آلودگی به هنر است که می‌توان به عنوان یک الگو برای حفظ کردن یک گروه از آن استفاده کرد.»

جعفری با اشاره به خط‌مشی‌ اصلی گروه هنر ملی که منسجم نگه داشتن و ایجاد انگیزه برای کار و تولید کالای فرهنگی بین اعضای آن و در قالب هویت دادن به گروه است، گفت: «امروز تئاتر ما با این آسیب روبرو است که گروه‌ها فقط به معنای یک اسم و یک لوگو هویت دارند و نه بیشتر، و در طول ماه و سال نمی‌بینید که اعضای آن گروه کنار هم باشند؛ پس در بهترین شرایط، فقط اثری روی صحنه می‌آورند، اما از صلابت و صمیمیت برخوردار نیستند و این مسئله را مخاطب می‌فهمد. اما گروه هنر ملی با تبیین این خط‌مشی و اجرایی کردن آن که افراد باید در گروه فعالیت و کار کنند و در غم و شادی یکدیگر شریک باشند، نمایش‌هایی را روی صحنه آورد که با صلابت و قدرتی شعف‌برانگیز با مخاطب ارتباط برقرار می‌کرد و این رابطه دوطرفه بسیار منسجم و تنگاتنگ بود. به همین علت، بعد از گذشت چند دهه از اجرای این نمایش‌ها، خاطره درخشان تأثیر این آثار در ذهن مخاطبان آن، همچنان ثبت مانده است.»

کارگردان نمایش «اسب‌های پشت پنجره» با اشاره به لزوم بررسی و تجزیه و تحلیل فعالیت همه گروه‌ها و جریان‌های تئاتری ایران در دهه‌های گذشته، به نتایج مثبت این کار اشاره کرد و گفت: «اولاً با برداشتن این گام بزرگ به دایرة‌المعارفی برای شناسایی و استفاده کردن از تجربه‌های مفید و سازنده که به رشد جریان هنر نمایش در ایران می‌انجامد، دست پیدا خواهیم کرد و از سوی دیگر، با ثبت تاریخ تئاتر معاصر، جلوگیری از موازی‌کاری در بسیاری از زمینه‌ها می‌شود و سوم این‌که دیگر شیفته‌وار مدعی این نخواهیم بود که آغازگر همه جریان‌هایی که از ذهن‌مان خطور می‌کند، ما هستیم. امیدوارم با ثبت و پژوهش این تجربه‌های نظری و عملی اساتید، هنرمندان و دست‌اندرکاران هنر نمایش، بتوانیم گام‌های بعدی و محکم‌تر را برای توسعه همه‌جانبه هنر نمایش در ایران برداریم.»

پژوهشی که 12 سال زمان برد و بیش از 250 ساعت برایش مصاحبه انجام شد

جعفری درباره زمانی که برای انجام این پژوهش و نگارش آن صرف شده، گفت: «برای انجام این پژوهش، بیش از 12 سال زمان گذاشتم و این یعنی بعد از آن که در سال 1386، توانستم در رشته کارگردانی نمایش، با نمره 20 در مقطع کارشناسی ارشد از پایان‌نامه‌ام دفاع کنم و فارغ‌التحصیل شوم، همچنان کارم روی این پژوهش را تا سال 95 ادامه دادم. در واقع، موضوع نظری پایان‌نامه کارشناسی ارشد من، همین پژوهش مذکور بود که بعد به طور گسترده‌تری آن را ادامه دادم.»  

نویسنده کتاب «گروه هنر ملی از آغاز تا پایان 1335-1357» با اشاره به برخی از موانع و مشکلاتی که در این پژوهش، پیش رو داشته است، ادامه داد: «یکی از موانع این بود که این پژوهش به صورت فردی انجام شد و باید برای به دست آوردن تک‌تک مصاحبه‌ها و یا پیدا کردن نقدها و یا عکس‌ها و بروشورها و... باید چراغ به دست می‌گرفتم و در تاریکی و در فضایی که پُر از هیچ بود، حرکت می‌کردم. بنابراین، رسیدن به نتیجه مطلوب که از جنس واقعی و نه تصنعی و ساختگی باشد و همچنین پیدا کردن این حجم از اطلاعات و اسناد، زمان‌بر بود که با پشتکار توانستم این کار را به نتیجه برسانم. اما اگر چنین پژوهش‌هایی به صورت گروهی دنبال شود و مرکز و پژوهشگاهی داشته باشیم که متمرکز روی تاریخ شفاهی تئاتر معاصر ایران و تحلیل همه‌جانبه آن کار کنند، می‌توان مدیریت زمان را در دستور کار قرار داد و در زمان کمتر، به خروجی قابل قبولی دست یافت. هزینه این پژوهش تماماً به عهده خود من بود و در این راه، هیچ نهاد و یا سازمان دولتی و خصوصی، کوچکترین حمایتی از آن نکرد.»

جعفری با اشاره به ثبت و ضبط بیش از 250 ساعت مصاحبه گفت: «برای آگاه شدن از صحت و سقم مباحث و موارد گفته شده برای یک موضوع، با چند نفر از اعضای گروه و یا همکارانی که در آن برنامه حضور داشتند، صحبت کردم. یکی از آسیب‌‌هایی که پژوهشگر در این جنس از پژوهش با آن روبه‌رو است، این است که شیفته‌وار به سراغ آن موضوع می‌رود و برای دوری از این شیفتگی باید یک موضوع را از زوایای مختلف و با افراد مختلفی که در آن موضوع به طور مستقیم در ارتباط بوده‌اند،  آن را طرح کرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.»

باید از آرشیو صداوسیما استفاده می‌کردم که فقط سه جلسه و به صورت بسیار محدود این اتفاق افتاد. ضرورت کار پژوهشی در سازمان عریض و طویل صداوسیما تعریف نشده است

نویسنده کتاب «فرهنگ، تئاتر و فراغت» یادآور شد: «در این بیش از 12 سال، چند نفر از اعضا و همکاران گروه هنر ملی فوت کردند و از میان ما رفتند. جای خالی عزیزان ازدست‌رفته (محمود استادمحمد، کوروس سلحشور، اسماعیل داورفر، خسرو شکیبایی، رضا کرم‌رضایی، حسین کسبیان، محمدرضا کلاه‌دوزان، جمشید لایق، محمد هدایت نوری، رکن‌الدین خسروی، جعفر والی، داود رشیدی، عزیزالله هنرآموز) را نمی‌توان به آسانی در عالم هنر نمایش پُر کرد، اما در این پژوهش، خوشبختانه دیدگاه‌ها و نقطه‌نظرات و تجربه‌های عملی آن‌ها درباره برخی از وقایع طرح شده و مرتبط با گروه هنر ملی، عیناً انعکاس یافته، چراکه حضور مستقیم در آن واقعه داشته‌اند.»

جعفری ادامه داد: «تا هر چه زود، دیر نشده باید قدر هنرمندان و افراد نخبه‌ای که در میان ما هستند را دانست و از آن‌ها دلجویی کرد و آن‌ها را مورد تکریم قرار داد. باید شرایط مناسبی را برای آن‌ها فراهم کرد که تا زمانی که در قید حیات هستند، تجربه‌های نظری و عملی آن‌ها ثبت و ضبط شود. با انجام این کار مهم می‌توان به تولید اندیشه پویا در جامعه کمک کرد. این عزیزان، سرمایه‌های معنوی یک جامعه به حساب می‌آیند که برای ارزش و تأثیری که از خود بر جامعه می‌گذارند، قیمت مادی نمی‌توان تعیین کرد و متصور شد.»

این پژوهشگر و محقق یادآور شد: «برای کامل‌تر شدن این پژوهش باید از آرشیو صداوسیما استفاده می‌کردم که فقط سه جلسه و به صورت بسیار محدود این اتفاق افتاد. به دلیل این‌که متأسفانه ضرورت کار پژوهشی در سازمان عریض و طویل صداوسیما تعریف نشده، این همکاری با من صورت نگرفت. صداوسیما باید به عنوان سازمانی که متکی بر خواسته و اراده مردم است، بها دادن به امر پژوهش را در دستور کارش قرار بدهد که این اتفاق تا به حال کمتر افتاده است.»

جعفری در بخش دیگری از صحبت‌هایش، با اشاره به مشکلات جمع‌آوری اطلاعات برای انجام چنین پژوهشی گفت: «چون اطلاعات به صورت دیجیتال در اکثر حوزه‌ها، به خصوص در بخش پیایندها ثبت نشده است، محقق یا پژوهشگر باید به صورت سنتی برود و منابع را بگیرد و شروع کند به ورق زدن تک‌تک برگ‌های آن که این مسئله هم انرژی و زمان زیادی را هدر می‌دهد و هم اصل منبع و یا منابع را با تهدید مستهلک شدن روبه‌رو می‌کند. به عنوان یک آسیب این نقیصه باید هرچه زودتر برطرف شود و بسیار به جا و نیکو است که سرمایه‌گذاری لازم در این قسمت صورت بگیرد و این اسناد و مدارک و منابع به صورت دیجیتالی بایگانی و ثبت شوند و در اختیار محققان و پژوهشگران گذاشته شود. باید هرچه سریع‌تر و تا دیر نشده است به فکر احیا و احصای این گنجینه‌ها و آرشیوهای مختلفی که در اختیارمان است، باشیم، چون آرشیو در همه زمینه‌ها به مثابه گنجینه، حافظه‌ و شناسنامه یک ملت است که چراغ راه پژوهشگران و محققان برای روشن کردن زوایای پنهان و آشکار تاریخ در آینده و برای رسیدن به فردایی روشن است.»

نویسنده کتاب «پژوهشی در ترویج فرهنگ تئاتر» درباره نقش و تأثیر و بها دادن به امر پژوهش در جامعه گفت: «با پژوهش کردن، حال جامعه خوب می‌شود؛ چراکه بسیاری از گره‌های کور، بازمی‌شود و دُمل‌های چرکینی که مُلتهب شده‌اند، درمان پیدا می‌کنند و این به معنای قدر دانستن و ارزش دادن به جایگاه و حفظ کرامت انسان‌ها است که در تمامی جوامع پیشرفته، به این مهم بها داده می‌شود.»

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز