خبرگزاری کار ایران

محمدرضا یوسفی در گفت‌وگو با ایلنا:

ادبیات دینی خروجی مناسبی ندارد

در ایران دولت است که به نویسنده می‌گوید به چه مسائلی یا به کدام اشخاص می‌تواند نزدیک شود. این تملک و اقتداری که گروهی، بر شخصیت‌های دینی ما دارند، مانع از مطرح شدن آن شخصیت‌‌ها نیز شده است.

محمدرضا یوسفی(نویسنده کودک و نوجوان) با اشاره به سطح کیفی آثار تولید شده‌ی دینی و مذهبی در حوزه‌ی کودک و نوجوان و مشکلات آن، به خبرنگار ایلنا گفت: جامعه‌ی ایران یک جامعه‌ی مذهبی است و به همین دلیل نگارش داستان‌های مذهبی سخت‌تر از کشورهای پیشرفته است. مسئله‌ی بعدی که باعث عقب ماندن داستان‌های دینی ما در حوزه‌ کودک و نوجوان شده است، وجود دولتی است که مدعی دانستن یک مفهوم است و خود را متولی همه چیز می‌داند. اگر از لحاظ آماری حساب کنید، داستان‌هایی که در حوزه‌ی دین و مذهب در کشور منتشر می‌شود، بیش از هر کشور دیگری است. اما خروجی مناسبی ندارد.

یوسفی ادامه داد: مسئله‌ی دیگر این است که نویسندگان ما عموماً بازنویسی می‌کنند نه بازآفرینی. بسیاری از داستان‌هایی که نوشته شده، تفکر خودِ نویسنده نیست‌ بلکه به خاطر سفارش بازار است. اولین دلیل برای نوشتن، لذت بردن از نوشتن است. وقتی خودِ نویسنده چیزی را تجربه نکرده، قطعاً نمی‌تواند آن را به خوبی روایت کند و در نهایت یک اثر سطحی تولید می‌شود. آنچه در ایران شاهدش هستیم تنها بازنویسی است و نویسندگان وارد مرحله‌ی بازآفرینی نمی‌شوند به این دلیل که یا توان آن را ندارند یا با ورود به این مقوله با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مشکل می‌خورند.

وی ادامه داد: خودِ من از نزدیک شاهد این مسائل بودم. آن‌ها فکر می‌کنند تنها نگاه خودشان درست است. در حالی که نگاهشان به متن، نگاهی کارشناسانه نیست. شاید متون مذهبی را خوب بشناسند اما از ادبیات و هنر شناختی ندارند. همین شرایط باعث می‌شود که نویسندگان خلاق ترجیح بدهند نزدیک موضوعات و مسائل مذهبی نشوند. این عوامل سبب شده است که ما یک اثر خوب و درخور توجه با موضع دین و مذهب، در حوزه‌ی کودک و نوجوان نداشته باشیم.

این نویسنده‌ با اشاره به اینکه برای بهبود این وضعیت باید یک جابه جایی صورت بگیرد، گفت: روایت باید از حالت روایت معمول خارج شود و از طرف دیگر ما با جنبه‌های مقدس ههم درگیر هستیم. نویسنده نمی‌تواند طرفِ برخی از شخصیت‌های دینی و مذهبی ما برود و درباره‌ی آن‌ها بنویسد. به همین دلیل است که نویسنده‌ی خلاق ترجیح می‌دهد طرف این مسائل نرود و هرچه را که در این حوزه نگاشته، مثل یک یادگاری در قفسه‌ی کتابخانه‌ی خود نگاه دارد.

یوسفی با بیان اینکه جامعه‌ی ما تک روایتی است، افزود: یک جامعه‌ی تک روایتی مانع خلاقیت می‌شود. این نوع برخورد دولت تنها در مقابل متون مذهبی و شخصیت‌های دینی نیست، بلکه با متون کهن و کلاسیک ما هم همینطور رفتار می‌شود. اما چون این متون، جنبه‌های تقدسی ندارد، کمتر از مسئله‌ی مذهب روی آن سختگیری می‌شود. این نگاه تقدسی، تنها در ایران وجود دارد. در کشورهای دیگر، نویسنده می‌تواند با هر نگاهی، به قصه‌ها و روایت‌های دینی نگاه کند و درباره‌ی آن‌ بنویسد.

وی افزود: در ایران دولت است که به نویسنده می‌گوید به چه مسائلی یا به کدام اشخاص می‌تواند نزدیک شود. این تملک و اقتداری که گروهی، بر شخصیت‌های دینی ما دارند، مانع از مطرح شدن آن شخصیت‌‌ها نیز شده است. در آثار غربی می‌بینیم که حضرت مسیح در آثار خوب و بد مطرح و بازخوانی می‌شود. اما در ایران هرچه داریم، بازنویسی و از روی دست یکدیگر نوشتن است. البته به نظر می‌آید انتظار دولت هم چیزی بیش از این نیست.

این نویسنده‌ی حوزه‌ی کودک و نوجوان در پاسخ به این سوال که وضعیت ترجمه‌ی آثار ایرانی به زبان‌های دیگر چگونه است، بیان کرد: ما آثار خوبی داریم که قابلیت ترجمه به زبان‌های دیگر را دارد. دوره‌ی آقای مسجدجامعی، برنامه‌ریز‌ی‌هایی شد برای اینکه آثار ایرانی به زبان‌های دیگر ترجمه شود. اما طبیعتاً با تغییر مدیریت‌ها، بسیاری از برنامه‌ریزی‌ها هم از بین می‌رود. اما در این بین بخش خصوصی چون نباید از فیلترهای دولتی بگذرد، خوب کار می‌کند و بسیاری از آثار کودک و نوجوان هم توسط همین بخش‌های خصوصی به زبان‌های دیگر ترجمه شد.

او ادامه داد: امروزه با گسترش رسانه‌ها و آژانس‌های ادبی، کار ساده‌تر شده است اما واقعیت موضوع این است که بسیاری از کشورهای جهان، برای کتابی از آن‌ها به زبان دیگر ترجمه می‌شود، امتیاز می‌دهند اما ایران این امتیاز را قائل نمی‌شود و کتاب‌هایی که ترجمه می‌شوند، بیشتر در حوزه‌ی قصه‌های دینی هستند که برای کشورهای دیگر چندان جذابیتی ندارد، چراکه آن‌ها خودشان این قصه‌ها را دارند و نیازی به آن‌ ندارند.

یوسفی با اشاره به اینکه این دولت‌ها هستند که از ترجمه‌ی آثار ادبی حمایت می‌کنند، اظهار داشت: متأسفانه در ایران دولت حامیِ ترجمه‌ی آثار ادبی نیست. ادبیات ایران و نویسندگان ایرانی، دارای پیشینه‌ی غنی ادبی هستند. کمتر کشوری است که شاهنامه و مولوی و حافظ و سعدی داشته باشد. اما متأسفانه سیستمی که بر کشور ما حاکم است، سیستم فرهنگی نیست و به طور کلی نمی‌توان این کشور را یک کشور فرهنگی به شمار آورد و به همین دلیل بسیاری از اساطیر و شخصیت‌های ادبیِ ما برای جهانیان ناشناخته باقی مانده است.

او ادامه داد: وقتی فیلم‌ها، سریال‌ها و پژوهش‌های مختلف را می‌بینم که در هر حوزه‌ای فعالیت می‌کنند، از این موضوع ناراحت می‌شوم که چرا آن‌ها از ادبیات و اسطوره‌های ایرانی شناخت کافی ندارند و این شناخت برمی‌گردد به بی‌توجهی ما در ترجمه‌ی خوب آثار کلاسیک و اسطوره‌ها برای شناساندن آن به جهانیان. اگر پژوهشگران و مستندسازان جهان از اسطوره‌های ایرانی به خوبی اطلاعات داشتند در ساخت آثار خود از آن‌ها استفاده می‌کردند، اما متأسفانه ایران در کار ترجمه‌ی اسطوره‌ها بسیار ضعیف عمل کرده است، تا جایی که بسیاری از کشورهای جهان، اسطوره‌های ایرانی و متون غنیِ ما را نمی‌شناسند و حتی گاهی پیش می‌آید که از این متون سرقت ادبی هم می‌کنند ولی کسی حرفی نمی‌زند.

این نویسنده با اشاره به اینکه ما متولی و حمایت‌کننده‌ی فرهنگی و هنری نداریم، بیان کرد: هر کشوری برای اسطوره‌های خود ارزش زیادی قائل است. کشورهای اسکاندیناوی اسطوره‌های خود را بارها و بارها و به شکل‌های مختلف بازآفرینی کرده‌اند، به گونه‌ای که امروز همه‌ی کشورهای جهان، اسطوره‌های اسکاندیناوی را می‌شناسند. اما اساس کشور ما فرهنگی نیست و در چارچوب چنین نظامی است که اینگونه توقعات هرگز محقق نمی‌شود.

محمدرضا یوسفی در پایان به آثار جدید خود اشاره کرد و گفت: یکی از کارهایی که به تازگی نشر افق آن را منتشر کرده است؛ کتاب «اژدها» است که در حوزه‌ی کودک نگاشته شده. همچنین کتاب «دختری که نامش را به هرکسی نمی‌گفت» نیز در حوزه‌ی کودک است که توسط انتشارات سروش منتشر شده.

او با اشاره به رمان «نمکی‌ها» گفت: «نمکی‌ها» رمان نوجوان است که یک جورهایی ریشه در اسطوره‌ها و ادبیات فولکلور ما دارد. این یک داستان فانتزی- سمبلیک است که داستان دختری را روایت می‌کند که کار پدرش این است که از دریاچه نمک می‌آورد. یک روز که پدر برای برداشت نمک به دریاچه می‌رود، دیگر به خانه بازنمی‌گردد و دختر به دنبال پدر خود راهی می‌شود و در دریاچه غرق می‌شود و وارد یک دنیای نمکی می شود. همه‌ی آدم‌ها در این دنیا مربوط به اعصار و قرن‌های گذشته‌اند.

این نویسنده افزود: داستان زندگی‌ها نمکی‌ها را می‌بینیم که دنیای خاص خود را دارند و دارای پادشاه هستند. این داستان دو خط موازی دارد که یکی از این خطوط زندگیِ رئال دختر است و یک خط پدر اوست که مکرراً برایش نامه می‌نویسد و تأکید می‌کند که مبادا دنبال من بگردی.... تا اینکه در پایان داستان پدر و دختر را در موزه می‌بینیم.

کد خبر : ۳۲۷۷۶۵