خبرگزاری کار ایران

گفتگوی ایلنا با رامین رحیمی:

سینمای دنیا برای مردم است؛ سینمای ایران درباره مردم

در تمام دنیا سینما مخاطب‌محور است یعنی از ابتدای ساخت یک فیلم مشخص می‌شود که این فیلم در چه زمانی و در کجا و برای کدام مخاطب به نمایش درمی‌آید.

رامین رحیمی؛ فارغ‌التحصیل نمایش و سینما؛ پخش‌کننده فیلم و کار‌شناس و پژوهشگر اقتصاد سینماست و روابط خوبی با شرکت‌های پخش‌کننده اروپایی دارد و همین روابط باعث شده بتواند حق پخش فیلم‌هایی همچون شیرین و کپی برابر اصل را از شرکت‌های فرانسوی برای ایران خریداری کند. رحیمی که تحقیقات و مطالعات زیادی درباره وضعیت سینما در اروپا و کشورهای دیگر همچون چین، هند دارد؛ معتقد است روند اجرایی صنعت سینما در ایران برعکس همه دنیاست. با رحیمی درباره تجربیات دیگر کشور‌ها در زمینه سینما و اشکالات سینمای ایران گفتگو کرده‌ایم.

گفته می‌شود با آمدن اینترنت، ماهواره و گسترش شبکه‌های تلویزیون صنعت سینما در ایران رو به افول است. چگونه است که در اروپا باوجود استفاده بیشتر مردم از اینگونه امکانات؛ بازهم قشر سینمارو بسیار زیاد است؟

 مسئله اصلی در کشورهای دیگر نوع عرضه سینماست. اولین مسئله در کشورهای اروپایی و سایر کشور‌ها همچون هند و چین و حتی کره جنوبی که صاحب سینما هستند؛ این است که دولت کمترین دخالت را در امور سینما و هریک از بخش‌های سینمایی اعم از سینماداری، تولید و پخش دولت را دارد و این کمپانی‌ها هستند که امور را اداره می‌کنند. مثلا در فرانسه حرف اول را کمپانی‌های فیلمسازی می‌زنند مثلا کمپانی‌هایی وجود دارد به نام MK۲، Gaumont Pathé، اوشزهUGC که همه کارهای فیلم‌ها را خودشان انجام می‌دهند یعنی نه تنها فیلم تولید می‌کنند بلکه خودشان در پخش نیز حضور دارند و سینما‌های زیادی به‌صورت زنجیره‌ای مخصوص خود آنهاست.

در این سیستم پخش؛ از آنجا که دولت حضور ندارد؛ سوبسیدی نیز داده نمی‌شود. به همین دلیل این کمپانی‌ها فیلم‌ها را براساس نیازسنجی و مخاطب‌سنجی می‌سازند و بعد در سینما‌های زنجیره‌ای خود اکران می‌کنند و هر فیلم از مرحله صفر تا مرحله بایگانی در یک کمپانی انجام می‌شود. اگرهم قرار است مشارکتی برای ساخت از شبکه تلویزیونی یا کشورهای دیگر برای یک فیلم تهیه شود؛ آن مشارکت قطعا از طریق کمپانی صورت می‌گیرد. کمپانی‌ها به‌صورت همزمان فیلم‌هایی را می‌سازند و اکران می‌کنند که تنوع موضوعی داشته باشد و بتوانند طیف زیادی از مخاطبان را به سمت خود جذب کنند. به همین دلیل ما در فرانسه شاهد هستیم که فیلم‌هایی از کشورهایی همچون ایران، آمریکای جنوبی، هند، ژاپن، ‌چین، ‌آمریکای شمالی به صورت همزمان اکران می‌شود. این فیلم‌ها معمولا در سالن‌های سینمایی که به شکل مولتی پلکس ساخته شده و در هر کدام بین ۸ تا ۱۲ سالن دارد؛ اکران می‌شود و مخاطبان زمانی که به این سالن‌ها وارد می‌شوند؛ قدرت انتخاب زیادی دارند.

مسئله بعدی نبود ممیزی و سانسور و عدم احتیاج فیلمسازان به دریافت مجوز برای ساخت است و تنها مسئله‌ای که در زمان اکران یک فیلم موردنظر قرار می‌گیرد؛ رده‌بندی سنی است.

عنصر دیگری که بسیار در سینما‌های اروپا و کشورهای دیگر مهم است؛ احترام به مخاطب و تبلیغات است. محل جغرافیایی قرارگیری سالن‌ها به شکلی است که مخاطبان هر شهر به راحتی بتوانند به سالن سینما دسترسی پیدا کنند. از طرف دیگر کلوپ‌هایی وجود دارند که از مخاطبان عضوگیری می‌کنند و به کسانی که به‌صورت ثابت یا با برنامه‌ریزی منظم به سینما می‌روند؛ تحت عنوان مخاطبان وفادار دسته‌بندی و آنها را حفظ می‌کنند و هدایای مختلفی به آن‌ها می‌دهند. مثلا کارت‌هایی به آن‌ها داده می‌شود که می‌توانند با یک بلیت دو فیلم را ببینند یا فردی ۵۰ یورو پرداخت می‌کند و کارتی را در یافت می‌کند که با آن می‌تواند تا ۱۲۰ یورو بلیت سینما بخرد.

در زمان تولید یک فیلم نیز با یک نقشه اقتصادی(Business Plan) کاملا همه موارد دیده می‌شود. اینکه فیلمی که در حال ساخت است برای کدام گروه سنی؛ در کدام شهر و در چه زمانی قرار است اکران شود و دقیقا مخاطب هدف مشخص می‌شود. به همین دلیل ما در خبر‌های سینمایی که از اروپا و یا آمریکا می‌شنویم؛ هر گز نمی‌بینیم که گفته شود ساخت فلان فیلم آغاز شد بلکه همیشه اعلام می‌شود مثلا فیلم اسکورسیزی چه زمانی اکران می‌شود. این امر ثابت می‌کند که از زمان ساخت یک فیلم زمان اکران آن نیز معلوم است. این سیستم در کشورهایی همچون چین، ‌کره، ‌حتی هند نیز وجود دارد و در این کشور‌ها ما شاهد هستیم که تماشای فیلم‌های وطنی بیشتر از فیلم‌های آمریکایی است.

رابطه سینما رفتن و اقتصاد سینما با معیشت چگونه است یعنی در سیستم اکران فیلم در کشورهای دیگر برای قشرهای ضعیف از لحاظ مالی چه تصمیماتی گرفته شده؟

برای طبقاتی همچون کارگران یا کسانی که در آمد کمتری دارند؛ امتیازات ویژه‌ای قائل می‌شوند و علاوه بر هدایا؛ کارت‌هایی داده می‌شود که بلیت ارزان تهیه کنند. گزینه دیگر استفاده از سیستم VOD است. در این سیستم افراد مبلغی را پرداخت می‌کنند و در یک زمان مشخص می‌توانند فیلمی را که روی پرده است از طریق اینترنت همراه با خانواده تماشا کنند. این مبلغ کمتر از بلیت سینماست. علاوه بر تنوع فیلم تنوع قیمت بلیت نیز وجود دارد و به نوعی قیمت بلیت سینما شناور است. مثلا صبح‌ها قیمت بلیت ارزان‌تر از زمان‌های دیگر است یا قیمت سالن‌های سینما در بعضی از مناطق شهر ارزان‌تر است.

مسئله دیگر این است که سینما همچنان دربرابر سایر تفریحات دیگر همچون رفتن به رستوران، شهر بازی، مسافرت، در اروپا؛ تفریح ارزانتری است حتی تماشای فیلم در سینما دربرابر تهیه نسخه نمایش خانگی فیلم بسیار ارزان‌تر است. مثلا قیمت بلیت سینما هم‌اکنون بین ۸ تا ۱۰ یورو است اما یک دی وی دی فیلم بسیار گران‌تر از رفتن به سینماست. یک فیلم در شبکه نمایش خانگی باتوجه به کیفیت آن بین ۱۸ تا ۳۰ یورو قیمتگذاری می‌شود و حتی نسخه‌های بلوری تا ۵۰ یورو هزینه تهیه دارد و البته فیلم‌ها قطعا بعداز شش ماه که از اکران فیلم در سینما‌ها گذشت؛ وارد شبکه نمایش خانگی می‌شوند.

مسئله دیگر حفظ سالن‌های سینماست. در اروپا اصلا بحثی به‌عنوان تخریب سینما یا بازسازی سالن‌های سینما وجود ندارد به همین دلیل ما شاهد هستیم که مکان‌هایی وجود دارد که قدمت ۲۰۰ ساله دارد. از این فضا‌ها به‌عنوان سالن‌های آرت هاوس(خانه هنر) استفاده می‌شود. در این سالن‌ها مخاطبان عضو می‌شوند و خدمات ویژه‌ای می‌گیرند و ارزان‌تر فیلم‌ها را می‌بینند حتی به رایگان. در مراسم‌های خصوصی با عوامل دعوت می‌شوند و فیلم‌هایی که در آن‌ها به نمایش در می‌آید؛ مربوط به سینمای بدنه و تجاری نیست حتی در بعضی کشور‌ها مانند کشورهای آمریکای لاتین به مخاطبان پاپکورن رایگان نیز داده می‌شود. از طرف دیگر قطعا یک روز به عنوان بلیت نیم بهاء تعیین می‌شود. اگر سازمانی قراردادی برای استفاده از سالن‌های سینما با این کمپانی‌ها منعقد کند؛ قطعا تخفیفات خوبی به آن‌ها داده می‌شود.

کمپانی‌ها در دادن بسته‌های حمایتی و جذب مخاطبان نه تنها کوتاهی نمی‌کنند بلکه باهم رقابت نیز دارند و هرکدام از آن‌ها سعی می‌کنند با دادن هدایا و بسته‌ها مخاطبان بیشتری را سمت خود جذب کنند. امروز مثلا در فرانسه در حدود۵ هزار و ۵۰۰ سالن سینما وجود دارد که در اختیار کمپانی‌های بزرگ قرار دارد.

حامی اصلی دیگر سینما شبکه‌های تلویزیونی هستند. بسیاری از شبکه‌های تلویزیونی در هنگام ساخت یک فیلم با پرداخت وجه نقد و پیش خرید رایت تلویزیونی در ساخت شریک می‌شوند و مشارکت تلویزیون‌ها یکی از منابع اصلی برای ساخت یک فیلم است.

این سیستم در کشورهای اروپایی و آمریکایی قابل قبول است اما وضعیت در کشورهایی که وضعیت اقتصاد خوبی ندارند مانند هند چگونه است؟

در هندوستان مسئله کمی عجیب و جالب است. باوجود آنکه بیش از ۹۰ درصد مردم هند به زبان انگلیسی آشنا هستند و می‌توانند بدون و اسطه فیلم‌های هالیوودی را تماشا کنند اما علاقه خاصی به سینمای وطنی خود دارند و حتی بسیار ی از افراد علاقه جدی دارند که اولین نفری باشند که در اولین سانس اولین روز اکران یک فیلم را نگاه کنند. آنها باوجود فقر عاشق سینما هستند و سینما رفتن تفریح اول بسیاری از مردم هند است و سوپراستارهای هندی در کشورشان طرفداران زیادی دارند که در این میان بازیگران مرد از بازیگران زن طرفداران بیشتری دارند.

 باتوجه به تجربه جهانی در هند و اروپا چرا سینمای ایران حتی در اکران داخلی موفق نیست؟

 اولین دلیل آن در اکران داخلی این است که تمام راه‌هایی که در دنیا در بخش سینما استفاده شده؛ در ایران به صورت وارونه استفاده شده مثلا در اروپا و هند بیشتر از فروش؛ آمار جذب مخاطب اهمیت دارد اما در ایران فروش بیشتر مهم است واولویت اول فروش است درحالیکه باید اولویت اول جذب و حفظ مخاطب باشد. به‌طور مثال زمانی که در ایران فیلمی مانند شهر موش‌ها ساخته می‌شود و مورد استقبال قرار می‌گیرد و فضای خوبی برای آن ایجاد می‌شود؛ نباید بعد از پایان اکران آن وضعیت‌‌ رها شود. اگر چنین فیلمی در اروپا اکران شود و این میزان مخاطب داشته باشد؛ کمپانی سازنده به سرعت فیلم دیگری را که نزدیک به فیلم قبلی باشد؛ اکران می‌کند تا مخاطب خود را حفظ کند.

مسئله دوم این است که در ایران هیچ طراحی اقتصادی و فرهنگی برای فیلم‌ها وجود ندارد یعنی مشخص نیست که یک فیلم چه زمانی ساخته می‌شود و چه زمانی قرار است ساخت آن به پایان برسد و چه زمانی اکران می‌شود. لذا حق و وظیفه هیچکسی اعم از سرمایه‌گذار، تهیه‌کننده، کارگردان، سینمادار و مخاطب به دلیل نبود این انضباط مدیریتی و اقتصادی مشخص نیست. در زمان عرضه نیز هیچ کار رسانه قوی انجام نمی‌شود یعنی مخاطب برای دیدن فیلم هیچ عطشی ندارد درحالیکه در کشورهای دیگر با انتصاب مشاور رسانه‌ای و استفاده از رسانه‌های قدرتمند با یک برنامه‌ریزی منظم قبل از ا کران فیلم؛ بخشی از فیلم در اینترنت‌ها منتشر می‌شود تا مخاطبان با فیلم آشنا شوند. زیرا برای شرکت‌های پخش‌کننده بسیار اهمیت دارد که در هفته‌های اول و دوم مخاطبان از فیلم استقبال کنند حال آنکه در ایران کارهای تبلیغاتی تازه در هفته‌های اول آغاز می‌شود.

مسئله سوم بحث محتواست. امروز متاسفانه در سینمای ایران فیلم‌ها بسیار شبیه هم شده‌اند. نکته مهم‌تر این است که در دنیا سینما برای مردم است اما در ایران سینما درباره مردم تعریف شده. یعنی در کشورهای دیگر فیلم‌ها در گونه‌های مختلف برای مردم قصه و داستان تعریف می‌کنند اما در ایران بیشتر موضوعاتی را می‌گویند که خود مردم آن‌ها را به‌صورت عینی و در روزمره‌گی زندگی می‌بینند.

 مسئله چهارم چیدمان اکران فیلم‌هاست. امروز در سینما‌هایی که به اصطلاح مولتی پلکس (پردیس‌های سینمایی) هستند قطعا فیلم‌هایی با گونه‌ها و ژانرهای مختلف اکران می‌شود و هیچ‌گاه مثلا دو فیلم ملودرام یا دو فیلم انیمیشن با هم اکران نمی‌شوند اما در ایران کاملا برعکس است. امروز و به خصوص بعد از دهه ۶۰ ژانرهای مختلف در سینمای ایران از بین رفته و همین مسئله باعث شده بیشتر فیلم‌های ایرانی شبیه یکدیگر باشند

مسئله پنجم نقش دولت در سینماست. مدیریت‌ها نیز تاثیر مستقیمی داشته‌اند مثلا در یک دوره‌ای یک مدیر سینمایی از فیلم‌های دفاع مقدس خوشش می‌آمده؛ ناگهان بسیاری از فیلمسازان به سمت ساخت فیلم‌های دفاع مقدس حرکت می‌کردند. سینمای ایران از آنجا که کاملا دولتی است و دولت پول بسیاری از فیلم‌ها را می‌دهد؛ به همین دلیل حق خود می‌داند که در روند ساخت، ممیزی و سانسور دخالت کند. از طرف دیگر برای دولت بازگشت سرمایه اهمیت ندارد. به همین دلیل نیز ما در هیچ پروژه دولتی انضباط مالی و اقتصادی نمی‌بینیم. حضور دولت در سینما به این شکل درست نیست. در کشورهای دیگر نیز دولت‌ها مداخله می‌کنند اما این دخالت به صورت غیر مستقیم است.

همچنین در هیچ کشوری اصل پول دولتی را برای ساخت فیلم هزینه نمی‌کنند بلکه مثلا با مشارکت بانک‌ها ساخت یک فیلم به عنوان یک پروژه مطرح می‌شود و روی انواع رایت‌ها به صورت جداگانه محاسبه و برای آن برنامه‌ریزی می‌شود. یا از دریافت مالیات‌های مربوط به اکران آثار خارجی منابعی به آثار داخلی ارائه می‌شود. مسئله دیگر نوع تقسیم‌بندی سالن‌های سینما و نحوه قرارگیری آن‌هاست. متاسفانه نه تنها در تهران بلکه در بسیاری از شهرهای کشور؛ سالن‌های سینمایی متوازن ساخته و تقسیم نشده است از طرف دیگر بیشتر سالن‌های سینما فاقد امکاناتی همچون پارکنیگ یا امکانات رفاهی هستند این مسئله رفتن به سینما را در شهری مانند تهران که ترافیک وحشتناکی دارد؛ بسیار سخت می‌کند.

اینگونه هزینه‌ها درکنار هزینه‌های دیگر در زمان سینما رفتن باعث شده تا هزینه‌های استفاده از این تفریح برای خانواده‌ها بالا برود لذا تمایل زیادی برای تماشای فیلم در سینما‌ها وجود نداشته باشد. البته نزدیک بودن فاصله بین اکران فیلم‌ها با عرضه فیلم در شبکه نمایش خانگی مزید بر علت شده تا خانواده‌ها به جای آنکه برای سینما هزینه کنند درآمد خود را برای جاهای دیگر هزینه کند.

پس ارزش فعالیت‌های فرهنگی و دیدن فیلم به عنوان یک کار فرهنگی کجا لحاظ می‌شود؟

اولین تعریفی که از سینما می‌شود سرگرمی و اینترتیمنت است. امروز نه تنها در اروپا بلکه در همه دنیا مردم گرفتاری‌های فراوان و مشغله‌های کاری زیادی دارند لذا از سینما برای استراحت و تمدد اعصاب استفاده می‌‌کنند. زمانی که شما در سینما می‌بینید که همه فیلم‌ها شبیه هم هستند و به نوعی شبیه آثار تلویزیونی هستند و حتی بعضا برنامه‌هایی که شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌کنند؛ جذاب‌تر است؛ ترجیح می‌دهید در منزل بنشینید و تلویزیون نگاه کنید. مخصوصا امروز که اکثر خانه‌ها حداقل یک تلویزیون ۴۰ اینچ و همچنین سیستم سینمای خانگی دارد.

با این وجود هنوز بعضی از فیلم‌ها مورد استقبال خوبی قرار می‌گیرند و پرفروش می‌شوند؟

اولا باید ببینیم که منظور از پرفروش چیست و آیا پرفروش بودن یعنی پرمخاطب بودن؟ باید به‌جای ملاک قرار دادن میزان فروش فیلم تعداد کسانی که به سینما می‌روند و به عنوان مخاطب سینما معرفی می‌شوند؛ ملاک قرار بگیرد. با این حال پرفروش‌ترین فیلم‌ها همچون شهر موش‌ها، اخراجی‌ها، کلاه قرمزی، وقتی میزان فروش‌شان تقسیم بر جمعیت و مخاطب می‌شود؛ متوجه می‌شویم که فقط دو تا سه درصد جمعیت در آن زمان به سینما رفته است و این میزان استقبال خیلی فاکتور مورد قبولی نیست. البته استفاده از محصولات فرهنگی زنجیروار به‌هم متصل است و رابطه مستقیمی بین میزان کتابخوانی، رفتن به تئا‌تر، دیدن فیلم در سینما و همچنین بازدید از گالری‌ها وجود دارد یعنی اگر در جامعه‌ای کتابخوانی گسترش پیدا کند؛ قطعا در آن جامعه استفاده از فیلم و دیدن تئا‌تر بیشتر می‌شود.

از طرف دیگر در کشورهای اروپایی و آمریکایی مثلا وقتی یک فیلمی ساخته می‌شود؛ اگر این فیلم اقتباسی باشد قطعا کتاب آن قبل از نمایش فیلم منتشر شده و رونمایی می‌شود یا بعداز نمایش فیلم سایر محصولات مرتبط با فیلم همچون عروسک‌ها، اسباب‌بازی، بازی‌های کامپیوتری منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان است. بنابراین استفاده از محصولات فرهنگی کاملا به‌هم متصل است و استفاده از مجلات و نشریات تخصصی بسیار رایج است زیرا نظرات منتقدان و نویسندگان در تماشای یک فیلم و یا استقبال نکردن از یک فیلم تاثیر مستقیم دارد. همین طور وقتی فیلمی مورد استقبال قرار می‌گیرد نشریاتی که به آن فیلم پرداختند نیز از سوی مخاطبان خریداری شده و فروش آن نشریه نیز بیشتر می‌شود.

همچنین دولت‌ها در جوامع دیگر برای استفاده از محصولات فرهنگی همچون سینما، سوبسید (یارانه) پرداخت می‌کنند اما این یارانه مستقیم به مخاطب داده می‌شود و نه تولیدکننده، در این سیستم با ایجاد تقاضا و بالا بردن و حفظ مستمر و پایدار آن باعث می‌شود براساس نیاز مخاطب تولیدکنندگان اثری تولید کنند که قطعا خریدار دارد اما در ایران متاسفانه این یارانه روی تولید داده می‌شود به همین دلیل تولیدکننده برایش اهمیتی ندارد که اثرش مورد استقبال قرار بگیرد یا خیر.

با این تفاسیر هنوز تعدادی از فیلم‌ها که از سینمای بدنه تبعیت نمی‌کنند؛ برای گیشه ساخته نمی‌شوند. این فیلم‌ها چگونه ساخته می‌شوند؟

این فیلم‌ها که معمولا فیلم‌های ضدقصه‌ هستند و به نوعی سینمای آلترناتیو نام دارند؛ معمولا در گروه فیلمسازان مستقل قرار می‌گیرند. در دنیا افرادی مانند امیر کاستاریکا، ‌هانکه و... در این گروه قرار می‌گیرند. در اکران اینگونه فیلم‌ها نیز دولت هیچ دخالتی ندارد بلکه فقط امکانات اضافه‌ای به پخش‌کنندگان و نمایش دهندگان چنین فیلم‌هایی داده می‌شود. اما در ایران اینگونه نیست مثلا در گروه هنر و تجربه برای اکران اینگونه فیلم‌ها سینما‌ها را اجاره می‌کنند و دولت هزینه سالن سینما را به صورت کامل پرداخت می‌کند. از طرف دیگر سالن‌هایی که این فیلم‌ها در دنیا اکران می‌شود با سالن‌های سینمای بدنه و تجاری تفاوت دارد و به نوعی سالن‌هایی که برای فیلم‌های مستقل اختصاص پیدا می‌کند؛ ویژگی‌های خاصی دارد و مخاطبان خاصی را که معمولا قشر فرهیخته جامعه هستند را جلب می‌کند و در مناطق جغرافیایی خاص هم قرار دارند. به همین دلیل در کنار این سالن‌ها معمولا گالری‌های نقاشی و یا سالن‌های تئا‌تر، فروشگاه کتاب نیز وجوددارد اما در ایران به اشتباه تعدادی از این فیلم‌ها در سالن‌های اصلی سینمای بدنه اکران می‌شود. من دیده‌ام که فیلم‌های هنر و تجربه در پردیس کوروش یا آزادی نیز اکران می‌شود درحالیکه باید این فیلم‌ها در مراکزی همچون خانه هنرمندان یا موزه سینما یا مراکز دانشگاهی به نمایش دربیایند. ضمن آنکه باتوجه به اینکه مخاطب این گونه فیلم‌ها محدود و مشخص هستند؛ نظرات آن‌ها بسیار مهم است. به همین دلیل دائم از آن‌ها نظرسنجی می‌شود که مثلا برای فیلم فصل بعد چه آثاری را دوست دارند؛ تماشا کنند. همچنین سالن‌های آن‌ها ویژگی‌های خاصی دارد مثلا در بعضی از آن‌ها حتی می‌توان سیگار هم کشید.

و راهکار شما چیست؟

 امیدوارم انظباط اقتصادی در سینمای ایران جدی گرفته شود. امور به بخش خصوصی سپرده شده و قاعده‌مند و استاندارد اداره شود و براساس استعدادسنجی پروژه و تعیین و سنجش مخاطب هدف، برنامه‌ای مدون از پیش از ساخت بر اساس یک طراحی نظاممند پیش برود.

گفتگو از علی زادمهر

کد خبر : ۲۶۰۹۶۵