خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با عوامل "امتحان" مطرح شد؛

فضای جنگ و اقدامات میرحسین او را بین جماعت زیادی محبوب کرد/ اختلافات آیت‌الله خامنه‌ای و مهندس موسوی در فضایی نجیبانه مطرح می‌شد/ قصد تخریب میرحسین یا بزرگ‌نمایی آیت‌الله خامنه‌ای را نداشتیم

asdasd
کد خبر : ۱۱۰۱۵۱۶

سجاد ریاحی کارگردان و مهدی مطهر تهیه‌کننده فیلم «امتحان» از رویکرد و نگاه خود در اثر و دلایل حذف برخی وقایع تاریخی از آن گفتند. آنها می‌گویند: در این فیلم ما اشاره داریم که در آن زمان امام به عنوان رهبر در جایگاهی قرار داشتند و مسائلی را می‌دیدند که رئیس جمهور و نخست وزیر نمی‌توانستند آن را ببینند و کل حرف فیلم همین است که آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رئیس جمهور وقت از امتحانی که در آن در مقابل حرف‌های امام قرار گرفتند، سربلند بیرون آمدند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «امتحان» از محصولاتِ تازه «خانه مستند» با صدای همیشه ثابتِ «ناصر طهماسب» برای این دست همکاری‌هاست. سازندگان این اثر سعی دارند از قالبِ «مستند» برای معرفی محصول خود به مخاطب استفاه کنند اما واقعیت این است که آنچه «امتحان» پیش روی تماشاگر می‌گذارد نه مستند بلکه روایتی گزیده و دلبخواه از سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ و تاریخ سیاسی و اقتصادیِ پنجمین و آخرین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران (میرحسین موسوی) است. تصاویری انتخاب شده با ضرباهنگی نامتعارف از رویدادهایی که از میان تمامی وقایع آن سال‌ها با نگاهِ سیاسیِ محض، پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد تا ملاکِ حالِ امروز افراد (به روایت سیاسیون) با تسری به گذشته‌ی یک فرد، از او یک ورشکسته‌ی سیاسی تمام‌عیار بسازد؛ کسی که در آن روزهای سخت با سیاست‌ها و تدابیر غلط در حوزه‌ی اقتصاد، کشور را به مرز بحران و آتش‌بسِ اجباری در جنگی که قطعا برنده‌ی آن بود، کشاند.

سازندگان اثر از همان ابتدا بنا را بر ناآگاهی تماشاگر گذاشته و با دخل و تصرف فراوان در تاریخِ روزهای آغازین انقلاب تا پایان جنگ، تاریخی دیگر برای ایران نوشته‌اند و در بازنویسیِ خود، هرآنچه از وقایع آن روزهای کشور که به کارشان می‌آمده را بریده و درکنار وقایع، عکس‌ها و تصاویر گنگ و مغشوش گذاشته و قصه‌ای دیگر برای ایران سال‌های ۶۰ تا ۶۸ نوشته‌اند. اما درواقع این دوستان در هنگام نگارش قصه‌ی موردنظر به سوالات زیادی پاسخ ندادند؛ ازجمله اینکه:

_ چرا اثر این اندازه بر تقابل مردم با دولت تاکید دارد حال آنکه هرگز و در هیچ دقیقه‌ای از تصاویر موردنظر؛ دلیل و مستندی از نارضایتی مردم از عملکرد دولت آن روز در قبال مسایل اقتصادی ارایه نمی‌شود؟

_ چرا اثر تمایلی ندارد به این سوال پاسخ دهد که دلیل اصرار امام در رضایتمندی از عملکرد دولتِ وقت که بخش‌هایی از آن در صحیفه‌ی امام نیز ذکر شده، چیست؟

_ چرا اثر مایل نیست تصویر شفافی از جزئیاتِ اقتصادِ ایرانِ گرفتار جنگ ارایه دهد؟

_ چرا اثر به این سوال پاسخ نمی‌دهد که در انتخاباتِ مجلس سوم؛ اکثریت مردم به تنگ آمده از وضعیت اقتصادی (آن‌طور که اثر سعی دارد به تماشاگر القا کند) چگونه به تفکر حامی نخست‌وزیر رای می‌دهند؟

_ چرا اثر هیچ اشاره‌ای به دلایل‌ عدم تجانس کابینه‌ی اول میرحسین با یکدیگر نکرده و درحالی از یکدستی کابینه‌ی دومِ آخرین نخست‌وزیر ایران سخن می‌گوید که از قضا دست‌راستی‌ها و مخالفان دولت در آن حضور پررنگی داشتند و اختلاف آرا در کابینه موج می‌زد؟

_ چرا اثر اشاره‌ای به مهمترین پاشنه‌ی آشیل نخست‌وزیر یعنی بحث نگارش قانون کار و پیامدها و حواشی آن نمی‌کند؟

_ چرا اثر با اشاراتی غیرمستند به ماجرای تشکیل وزارت جهاد به عنوان یکی از اشتباهات تاریخی سیاست‌گذاران ایرانِ بعد از انقلاب، اصرار دارد که آن را به تصمیمات و خواستِ نخست‌وزیر وقت گره بزند حال آنکه اصولا تاسیس آن به تصمیم و رای مستقیم مجلسی‌های زمان بازمی‌گشت؟

درباره این اثر سوالات دیگری نیز قابل طرح است که سجاد ریاحی (کارگردان) و مهدی مطهر (تهیه‌کننده) به بخشی از آن‌ها در گفتگوی پیش‌رو پاسخ داده‌اند.

بنا به دلایلی اثر از همان ابتدا بنا را بر این گذاشته که برخی مطالب را بیان نکند، می‌توان گفت اصرار اثر برای نگفتن بیشتر است تا گفتن مثلا برخی اسامی، مستندها، تاریخ‌ها و رویدادها. در شروع فیلم این جمله را می‌شنویم که با انصراف امام جمعه‌ی وقت تهران، حجت‌الاسلام خامنه‌ای (در آن زمان) به عنوان امام جمعه‌ی تهران از سوی رهبر انتخاب می‌شود. حذف اسم آیت‌الله منتظری به چه دلیل است را نمی‌دانیم! همچنین بسیاری از تاریخ‌ها در اثر محذوف هستند و منابع آن‌ها اعلام نمی‌شود مثلا وقتی به تیتر روزنامه‌ها ارجاع می‌شود به تاریخ هیچ اشاره‌ای نمی‌شود. یا مطرح نمی‌شود که امام ابتدا مخالف کاندیداتوری روحانیون برای پست ریاست‌جمهوری بودند چراکه معتقد بودند قدرت را در قوه قضاییه و جاهای دیگر در دست دارند و نیازی به حضور بیش از این در مجاری قدرت ندارند. به همین دلیل در دوره‌ی اول و دوم انتخابات ریاست‌جمهوری جلوی این ماجرا ایستادند اما در دوره‌ی سوم اتفاقا به پیشنهاد آقای هاشمی رفسنجانی؛ با ورود روحانیون به ریاست‌جمهوری موافقت کردند.

سجاد ریاحی: اینکه ما موضوع آقای منتظری را در فیلم نیاورده‌ایم به این دلیل است که موضوع فیلم ما نبوده است، بنابراین چرا باید موضوعی که مد نظرمان نیست را در فیلم مطرح کنیم؟ اگر ما می‌گفتیم که بعد از انصراف آقای منتظری این اتفاقات افتاده، برای بیننده سوال پیش می‌آمد که چرا آقای منتظری منصرف شد؟ چرا بعد از آن آیت‌الله خامنه‌ای را انتخاب کردند؟ چرا فرد دیگری را انتخاب نکردند؟ و هزار و یک سوال دیگر... ما مستقیما سراغ موضوع رفتیم و گفتیم آیت‌الله خامنه‌ای در این تاریخ امام جمعه تهران شدند و با قبل و بعدش کاری نداریم که چه اتفاقی افتاده است. موضوع فیلم باید روی یک نقطه متمرکز پیش برود اگر ما می‌خواستیم همه موضوعات را در فیلم بیاوریم، مدت زمان فیلم خیلی زیاد می‌شد. اگر ما در ابتدای فیلم به آقای منتظری اشاره می‌کردیم بیننده نمی‌پذیرفت که ما در ابتدا از آقای منتظری صحبت کرده‌ایم و در ادامه از او صحبت نکنیم. پس موضوع صرفا دلیل فنی داشته و هیچ دلیل سیاسی در کار نبوده است چون قبل از آقای منتظری، آقای طالقانی بودند، پس باید درباره ایشان هم می‌گفتیم.

مهدی مطهر: قصد ما پنهان‌کاری یا گذر از آقای منتظری نبوده همانطور که آقای ریاحی هم گفت اگر می‌گفتیم که ایشان انصراف دادند، سوالی در ذهن مخاطب شکل می‌گرفت که چرا انصراف دادند. البته دلیلش این بوده که در همان مقطع کوتاه آقای منتظری در قم ساکن بودند و به عنوان امام جمعه قم انتخاب شده بودند. نکته مهم‌تر اینکه این یک مقاله پژوهشی نیست که لازم باشد همه ماوقع را ذکر کند، بلکه یک خط اصلی دارد و هر چه به آن خط اصلی کمک کند را بیان می‌کند.

درباره مخالفت امام با کاندیداتوری روحانیون برای پست ریاست‌جمهوری و در واقع کفایت نقش نظارتی آن‌ها، یک نامه خیلی معروفی هست که آقای باهنر و شهید بهشتی و آیت‌الله خامنه‌ای به امام نوشته‌اند مبنی بر اینکه بیت امام (داماد، برادر و فرزند امام) دارند جریان را به نفع آقای بنی‌صدر مهندسی می‌کنند. آنقدر موضوع محسوس بود که روحانیت وارد این موضوع نشود که به برخی از آقایان مثل آقای بهشتی برخورده بود که چرا امسال ما را محروم می‌کنید اما به شخصیتی مثل بنی‌صدر میدان می‌دهید؟ اتفاقات در آن زمان آنقدر زیاد است که اگر ما می‌خواستیم همه جزئیات را بگوییم به قدری حرف توی حرف می‌آمد که مخاطب قصه اصلی را گم می‌کرد.

جابجایی دال و مدلول در اثر به‌نظر می‌رسد که با اهداف سیاسی صورت گرفته است، مثلا در آن روزگار افتخار آقای هاشمی این نبوده که با برخی آقایان رفیق بوده بلکه او یکی از ارکان نظام بود که امام از ایشان حرف‌شنوی داشته و به سفارشات و توصیه‌های ایشان بسیار توجه می‌کرده است.

سجاد ریاحی: اتفاقاً برخی افراد به ما می‌گفتند که شما آقای هاشمی را یک منجی نشان داده‌اید که وقتی مشکلی پیش می‌آید وارد مسئله می‌شود و آن را حل می‌کند، یعنی نگاهی دقیقاً برعکس نگاه شما داشتند و می‌گفتند شما زیاد به آقای هاشمی پرداختید.

مهدی مطهر: این فیلم در جشنواره عمار خیلی خوب دیده شد اما سجاد ریاحی خیلی برایش مهم بود که خیلی ساده اصل مطلب را بگوید و به گونه‌ای نباشد که مخاطب عام نتواند با آن ارتباط برقرار کند.

در فرآیند انتخاب دولت اول در دوره‌ی ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای؛ هیچ اشاره‌ای به اسامی دو نفر از افراد دیگری که پیشنهاد ایشان برای پست نخست‌وزیری درکنار آقای میرحسین بودند، نمی‌شود و معلوم نیست چرا اسامی آقایان ولایتی و میرسلیم آگاهانه و به عمد حذف می‌شود و باز بیان نمی‌شود که مجلس دوم که اتفاقا اکثریت آن‌ها راست بودند، چرا به این دو نفر رای اعتماد نمی‌دهند و اتفاقا به انتخاب سوم که آقای میرحسین از جناح چپ بود، رای اعتماد می‌دهند؟

سجاد ریاحی: نمی‌دانم این واژه آگاهانه که شما می‌گویید از کجا می‌آید، اصلاً قصد ما این نبود که بخواهیم آدم‌هایی را از اتفاقات حذف کنیم ما صرفا به دلیل اینکه مستند بتواند روان پیش برود، ناچار شدیم به بعضی از افراد نپردازیم.

مهدی مطهر: مدت زمان اولیه فیلم ۷۵ دقیقه بود و ما مجبور شدیم آن را در چند مرحله کوتاه و کوتاه‌تر کنیم. اساسا مستند مورد علاقه تلویزیون کمتر از ۵۰ دقیقه است، زیرا می‌گوید من یک باکس تبلیغاتی دارم و هیچ چیزی نباید جای آن را پر کند. اگر ما هم مدت زمان فیلم را کم نکنیم خود تلویزیون آن را کم می‌کند. قبول دارم که خیلی از حرف‌ها می‌توانست باشد، اما به دلیل محدودیت زمان مستند ناچار شدیم بخش‌هایی را نادیده بگیریم.

سجاد ریاحی: مدیوم تلویزیون الان بهترین مدیوم برای دیده شدن فیلم‌هاست و ما باید کار را هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ فرم و هم از لحاظ مدت زمان طوری می‌چیدیم که قابلیت پخش از تلویزیون داشته باشد. ملاحظات سیاسی اصلاً دخیل نبود و حتی به نفع ما بود که این مباحث را مطرح کنیم.

مهدی مطهر: در آن زمان این تقسیم‌بندی در مجلس هنوز شکل نگرفته بود. در ادامه کابینه میرحسین موسوی شکل می‌گیرد و حوالی سال ۶۴ آن اختلاف آنقدر ماهیت نداشته است. در دوره دوم ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای است که اختلاف ماهیت پیدا می‌کند.

اثر اصرار دارد به مخاطب القا کند تا آن زمان کسی میرحسین را نمی‌شناخت، عکسی از او را بدون ریش نشان می‌دهد و درنهایت او را به عنوان مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی به مخاطب می‌شناساند و اشاره‌ای محو هم به پست وزارت خارجه‌ی او در دولت شهید رجایی می‌کند. حتی از زبان خودش ذکر می‌کند که خودم را در حد نخست‌وزیری نمی‌دیدم (زبان حال بسیاری از مسئولان در جمهوری اسلامی که ما فرض را بر این می‌گذاریم که از سر صداقت و سلامت نفس آن را به زبان می‌آورند) اما آیا واقعا میرحسین فرد شناخته شده‌ای در آن زمان نبوده و سوابق سیاسی مشخصی نداشته است؟ حتی اگر همه‌ی این موارد درست باشد در همان زمان بیش از هرکسی شخص آیت‌الله خامنه‌ای به فرموده‌ی خودشان، ایشان را می‌شناخته‌اند و در مجلس در دفاع از ایشان گفتند که هیچکس به اندازه‌ی من میرحسین را نمی‌شناسد. به راستی هدفِ اثر از القای چنین فضایی برای کسی که بعدها هشت سال نخست‌وزیر کشور می‌شود، چیست؟

سجاد ریاحی: درباره سابقه‌ی سیاسی کتابی هست به نام «آقای نخست وزیر» نوشته جواد موگویی که نویسنده در آن کتاب گفته من هر چقدر خواستم در مورد سوابق سیاسی آقای موسوی قبل از انقلاب چیزی پیدا کنم، موفق نشدم. ما هم تحقیقاتی کردیم و چیزی پیدا نکردیم. ممکن است سوابق فرهنگی داشته باشند، اما سوابق سیاسی از ایشان پیدا نکردیم. آیت‌الله خامنه‌ای با ایشان نسبت فامیلی داشتند و ایشان را می‌شناختند و معرفی می‌کنند اما بعد از هشت سال که با هم کار می‌کنند، اختلاف پیدا می‌کنند زیرا بعد از هشت سال می‌بینند که از لحاظ اقتصادی و مدیریتی ایشان نتوانستند کشور را اداره کنند. که از نظر بنده طبیعی است چون انقلاب بوده و هیچ کسی تجربه اجرایی نداشته، طبعا یک مسیری طی می‌شود و احساس می‌کنند که این مسیر اشتباه است.

یعنی ایشان به این نتیجه می‌رسند که میرحسین موسوی انتخاب اشتباهی بوده است؟

مهدی مطهر: آقای موسوی سابقه زندان و سیاسی نداشتند ولی کاراکتری داشتند که مورد توجه خواص انقلابیون بودند و ایشان را می‌شناختند. خود آیت‌الله خامنه‌ای انرژی می‌گذارد که ایشان را معرفی کند، اما در یک پروسه سه چهار ساله با اختلافاتی که با ایشان دارند، به این نتیجه می‌رسند که ایشان آدم خوبی است، اما اختلاف‌های جدی سیاسی و اقتصادی با هم دارند. برای همین در زمان انتخابات دور دوم می‌گویند من دور بعد بخواهم کاندیدا شوم، ترجیح می‌دهم که آقای موسوی نباشد. با اینکه آیت‌الله خامنه‌ای عملکرد ایشان را نپسندیده اما جریان‌های مهمی در فضاهای کارگری و کسانی که رویکرد چپ انقلابی، نه چپ سوسیالیستی، داشتند از حضور آقای موسوی خیلی راضی بودند. به همین دلیل در دوره دوم علیرغم اینکه آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید من نمی‌خواهم که ایشان باشند، اصرار بر این بوده که میرحسین باید باشد و خیلی از اتفاقات هم دست به دست هم می‌دهد، فضای جنگ و کارهایی که آقای موسوی انجام داده بوده که به نفع عامه مردم بوده، او را بین جماعت زیادی محبوب کرده بود. این اختلاف یک اختلاف علمی است. مثل امام که درباره آقای منتظری می‌گوید ایشان عصاره زندگی من بوده است و مثل خیلی از آدم‌هایی که در یک دوره با هم کار می‌کنند، اما برای ادامه تمایلی ندارند. مثلا آیت‌الله خامنه‌ای درباره چهار سال اول ریاست جمهوری‌شان و همکاری با میرحسین موسوی حسرتی ندارند، اما در چهار سال دوم می‌گویند به من تحمیل شده است. ما سعی کردیم موضع‌گیری‌مان در مستندسازی به گونه‌ای نباشد که دو سال دیگر به ما بگویند شما به خاطر فلان دولت این مستند را ساختید. ما واقعاً به آنچه رسیدیم را می‌سازیم شاید اشتباه هم بکنیم اصلا سیستم عالم به همین گونه است مثل شاگرد‌های معروف امام صادق(ع) که رهبران فرقه‌های اهل سنت هستند، اشکالی ندارد.

در انتخاب قاب‌های تصویری؛ در جاهای که از میرحسین موسوی صحبت می‌شود از تصاویر اتوبوس‌ها، مراکز آلوده، صف‌ها و… استفاده کرده‌اید. دلیل این انتخاب برای ظرف و مظروف چیست؟

سجاد ریاحی: من این نگاه را قبول ندارم، چون در آن دوران ایراداتی هم به رئیس جمهور وقت وارد بوده، ایشان دولت را تشکیل داده و افراد را چیده بودند و خود رئیس جمهور وقت میرحسین موسوی را به عنوان نخست وزیر انتخاب کرده است. ما می‌خواستیم فضای اقتصادی و اجتماعی آن روزها را ترسیم کنیم که اینگونه بوده و در روایت فیلم قصد تخریب و یا بزرگ‌نمایی برای هیچکدام از طرفین را نداشتیم. موضوع فیلم درباره آیت‌الله خامنه‌ای بوده و باید فضای بیشتری از فیلم به ایشان تعلق بگیرد. مهندس موسوی تم اصلی فیلم نیستند و به همین دلیل کمتر به او پرداخته شده است.

مهدی مطهر: ما قابی نگرفتیم و از آرشیو استفاده کردیم و این فیلم‌ها کاملا آرشیوی هستند. این تصاویر متعلق به گذشته است و تصاویر کمی از میرحسین موسوی و یا حتی آن دوران کشور وجود دارد. ما بهترین تصاویری را که پیدا کردیم، در این فیلم استفاده کردیم. البته این نگاه تا حدی درست است. چون در آن دوران ریاست جمهوری یک سمت فرمایشی‌تر بوده و عملا بیشتر کارها توسط نخست وزیر و کابینه انجام می‌شده است. اگر این نگاه را حس کردید که مشکلات آن دوران به دلیل حضور نخست وزیری بوده فکر می‌کنم که حس درستی بوده است. این اختلافات جدی در سه کابینه آیت‌الله خامنه‌ای، بنی‌صدر و دولت شهید رجایی بین نخست وزیری و ریاست جمهوری وجود داشت که منجر به این شد که در دولت‌های بعدی کلا نخست وزیری برچیده شود.

سجاد ریاحی: مدیریت کلی دولت در دست رئیس جمهور بوده و کار اجرایی و اصلی را نخست وزیر انجام می‌داده است. ما در چندین سکانس عکس‌های مهمی از میرحسین موسوی در کنار آیت‌الله خامنه‌ای قرار دادیم و این عکس‌ها و اکران آن نوعی جسارت می‌خواست، چون بعد از اتفاقات سال ۸۸ کمتر می‌توان به این موضوعات اشاره کرد. من اگر می‌خواستم آقای موسوی را به دلایل سیاسی سانسور کنم، این عکس‌ها را به کار نمی‌بردم اما در تمام طول کار سعی کردم موضع متعادل و منصفانه باشد.

به‌نظر خودتان پیام شما در اثر چیست؟

سجاد ریاحی: من یک جمله دارم که شالکه اصلی این فیلم بر اساس آن شکل گرفته است و ایده و سوژه را بر اساس جمله امام که اول فیلم گفته می‌شود، سوار کردیم و فیلم ساخته شد. امام جمله‌ای دارند که می‌فرماید: «همه در معرض امتحان هستیم، از من طلبه تا انبیاء و اولیاء همه در معرض امتحان هستیم.» که این جمله امام هم تفسیر آیه ۲ سوره عنکبوت است. شاکله اصلی فیلم ما بر اساس تفسیر این آیه از امام است و به جای اینکه بخواهیم یک موضوع سلبی بپردازیم، یک موضوع ایجابی را به صورت یک فیلم مستند تولید کردیم.

مهدی مطهر: این فیلم اشاره به این موضوع دارد که رهبری در زمان ریاست جمهوری‌شان گوش به فرمان امام بودند و از این امتحان در مقابل ولی فقیه زمانه خود که امام بودند، سربلند بیرون آمدند. این فیلم فقط به شخص آیت‌الله خامنه‌ای اشاره دارد و بحث آقای موسوی مطرح نیست و فقط به دلیل چالشی که مهندس موسوی هم یک طرف داستان بوده، از او در این فیلم نام برده شده است.

اثر به تصمیمات اقتصادی دولت وقت اشارات مبسوطی دارد از کوپنی کردن اقلام ضروری گرفته تا علاقه‌ی دولت بر ورود مستقیم به اقتصاد که با عنوان اقتصاد دولتی از آن یاد می‌شود و همچنین اشاره دارد که این اقتصاد دولتی به شدت به کشور آسیب رسانده است. اثر تلاش دارد به تماشاگر بقبولاند که طرح اقتصاد دولتی و خزانه‌ی خالی موجب ورشکستگی دولت و پذیرش اجباری قطعنامه و اعلام پایان جنگ ازسوی امام بود.

سجاد ریاحی: بحث اقتصادی یک بحث جدی است و ما نمی‌خواهیم وارد این بحث تخصصی شویم. چند کلیدواژه وجود دارد که در آن دوران اقتصاد دولتی وجود داشته و آیت‌الله خامنه‌ای مخالف این نوع اقتصاد بودند و دوم اینکه مردم را در کارهای دولتی باید مشارکت داد و سوم اینکه اقتصاد دولتی که نزدیک به اقتصاد چپ و سوسیالیستی است، به اسلام نزدیک نیست و ما با این نوع اقتصاد دولتی مخالفیم. ما این کلیدواژه‌ها را مطرح کردیم و اگر کسی بخواهد به اصل موضوع درباره تقابل اقتصاد دولتی و مردمی بپردازد، باید پژوهش انجام دهد. ما قرار نبود در این‌باره پژوهشی انجام دهیم، بلکه قرار بود بستری ایجاد شود و حرفی را بگوییم. یک مثال هم آوردیم که خیلی به من ایراد گرفتند، اما من اصرار داشتم که این مورد وجود داشته باشد. گفتیم یک نمونه از مواردی که اقتصاد دولتی به ضرر مردم بوده، دولتی شدن جهاد سازندگی بوده است. یک مثال آوردیم که بیننده بداند که مثال ما از اقتصاد دولتی چیست و چه ضربه‌ای می‌تواند به اقتصاد بزند. جهاد سازندگی کلا جمع شده و به فراموشی سپرده می‌شود.

مهدی مطهر: البته این اقتصاد و این اختلاف نظر انتها ندارد و خیلی‌ها معتقدند که اوضاع اقتصادی خراب از همان زمان با دولتی شدن و طرح‌های بهزاد نبوی و افراد دیگر شروع شده و خیلی‌ها هم معتقدند که اگر آن طرح‌ها نبود، جمهوری اسلامی خیلی زود به فروپاشی اقتصادی می‌رسید، اما این فیلم طرف حرف‌های رهبری را گرفته است و می‌گوید اقتصاد چپ سوسیالیستی درست نیست. ما بیانگر نظر رئیس جمهور وقت هستیم که اعتقاد دارند که اقتصاد مردمی برای ایران بهتر از اقتصاد دولتی است. این مدل اقتصاد دولتی و اقتصاد مردمی همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت و برای تایید و انکار آن هم دلایل زیادی برای هر دو ایده وجود دارد. در انتخابات اخیر هم جدلی درباره شورای نگهبان و علی لاریجانی وجود داشت که رهبری دخالت کردند و این بحثی هم که فیلم به آن پرداخته است تقریبا مشابه این داستان است که امام اشاره دارند که بهتر است از میرحسین موسوی در نخست وزیری استفاده شود تا کشور دچار جذب بیشتر نشود. درباره صحبت‌های امام طرفداران میرحسین می‌گویند که حرف امام بر حضور میرحسین موسوی در دولت تاکیدی بوده، اما از این‌سو کسانی که طرفدار آیت‌الله خامنه‌ای بودند می‌گفتند که این حرف امام توصیه بوده است. چپ‌هایی که اکنون از ولایت فقیه رد شده‌اند در آن دوران به ۹۹نفری که به امام نامه نوشته بودند و حتی به خود آیت‌الله خامنه‌ای انگ ضد ولایت فقیه زدند و او را متهم کردند.

سجاد ریاحی: مخالفت رهبری در آن دوران با حضور میرحسین موسوی باعث می‌شود که عده‌ای آیت‌الله خامنه‌ای را در مقابل خود ببیند و از همان زمان شروع می‌کنند در رسانه‌ها از ایشان انتقاد کنند و طرح‌ها و کارهای رئیس جمهور وقت را زیر سوال ببرند. از سوی دیگر هم عده‌ای علیه میرحسین شده و با این نوع اتهامات و صحبت‌های افراطی مانند گروه مقابل به صحبت و ایراد درباره نخست وزیر وقت پرداختند.

مهدی مطهر: البته باید به این موضوع اشاره کرد که در دور دوم هم آیت‌الله خامنه‌ای و هم مهندس موسوی خیلی نجیبانه با این قضیه برخورد کردند و اسیر رسانه‌ها و طرفداران مخالف و موافق خود نشدند. میرحسین موسوی به غیر از چند ماه آخر که منجر شد به ایده‌های آقای روغنی و استعفای میرحسین هیچگاه در تقابل با رئیس جمهور وقت نبودند و چه رئیس جمهور و چه نخست وزیر بدون نگاه به طرفداران و ایده‌هایشان کار خودشان را انجام می‌دادند. در آن زمان رسانه‌های دو طرف به این اختلافات دامن می‌زدند اما خود این دو نفر هیچگاه وارد این مباحث طرفداری و رسانه‌ای نشدند.

اشاره‌ای هم داشته‌ باشیم به دوگانه‌ای که این روزها بسیار باب شده و محل دعوای دولت و منتقدانش شده یعنی بحث میدان و دیپلماسی. امروز دوستان می‌گویند میدان باید حرفش را بزند و در شرایط حساس کشور تصمیم‌گیر باشد همانگونه که درباره حضور چندساله‌ی حاج قاسم و نیروی قدس همین موضوع را شاهد بودیم و اتفاقا کاملا درست هم هست اما جای شگفت است که اثر دقیقا همین تعریف را درباره شرایط تصمیم‌گیری در آن روز ایران آگاهانه نادیده گرفته است. جایی که فیلم به دخالت‌های محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی در تعیین دولت به عنوان یک تصمیم غلط اشاره می‌کند. شاید یادتان رفته که میدان آن روز ایران در اختیار محسن رضایی بوده است و اصولا در همه جای دنیا وقتی شرایط جنگ حاکم می‌شود نیروهای نظامی در تعیین دولت نقش مهمی را ایفا می‌کنند و محسن رضایی هم به عنوان فرمانده جنگ آن روز و مرد میدان و شخص هاشمی معتقد بودند که تغییر نخست‌وزیر به صلاح کشور و جنگ نیست.

سجاد ریاحی: اگر اولویت آن موقع میدان نبود آیا امام توصیه می‌کردند که میرحسین موسوی نخست وزیر بماند؟ این نگاه در آن زمان در رهبری وقت که امام بودند هم وجود داشته که میدان ارجحیت دارد و امروز هم رهبری همین نظر را دارند. اینکه حال عده‌ای برحسب طرفداری در آن دوران ایراداتی به جنگ و یا توصیه‌های امام می‌گرفتند به نظر شخص رئیس جمهور وقت و رهبری امروز ارتباطی ندارد.

مهدی مطهر: در این فیلم ما اشاره داریم که در آن زمان امام به عنوان رهبر در جایگاهی قرار داشتند و مسائلی را می‌دیدند که رئیس جمهور و نخست وزیر نمی‌توانستند آن را ببینند و کل حرف فیلم همین است که آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رئیس جمهور وقت از امتحانی که در آن در مقابل حرف‌های امام قرار گرفتند، سربلند بیرون آمدند. در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد او اعتراض می‌کند که چرا توصیه شده که فلان وزیر ابقا شود و مدتی قهر می‌کند، اما آیت‌الله خامنه‌ای هیچگاه این کارها را انجام ندادند و در مقابل تصمیمات امام تابع بودند. اختلافات آیت‌الله خامنه‌ای و مهندس موسوی در فضایی نجیبانه مطرح می‌شد و حتی بعد از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای میرحسین را در چند پست پیشنهاد می‌دهد و می‌گویند که در آن مقطع و جایگاهی که بودیم از نظر من اشکالی وجود داشت، اما در کارهای دیگر و پست‌های دیگر می‌توان از میرحسین موسوی در کشور استفاده کرد. نه در مورد میرحسین موسوی بلکه در مورد همه اشخاص آیت‌الله خامنه‌ای هیچ قضاوتی از قبل نداشته‌اند و اگر نظر بر این بوده که فلان شخص در کارهای دولتی می‌تواند مثمرثمر باشد از او استفاده می‌شده و به پیشینه و خانواده‌ آن شخص کاری نداشتند. ما در فیلم این نظر را نداشتیم و نمی‌خواستیم که اصلا درباره نظر امام درباره رهبری پس از خود صحبت کنیم. در این فیلم فقط قصد داشتیم که به دورانی اشاره کنیم که شاید اختلاف سلیقه‌ای، آن هم در کار اجرایی داشتند که رهبری حرف ولی فقیه را ارجح بر هر چیزی دانسته و حرف امام را قبول می‌کنند.

چقدر توانستید به این موضوع بپردازید که امام نگاه حمایتی از هیچ شخصی نداشتند، چه درباره میرحسین موسوی و چه درباره آیت‌الله خامنه‌ای؟

سجاد ریاحی: ما وارد جزئیات اجرایی کار آقای موسوی نشدیم و اینکه در دو جا به وضوح امام از حضور میرحسین موسوی در کابینه دولت حمایت می‌کنند. وقتی از امام سوال می‌کنند که امام برای نخست وزیری مناسب هستند یا خیر، نامه می‌زنند و می‌گویند که توصیه من این است که انتخاب آقای موسوی به صلاح کشور است. در جای دیگر رئیس جمهور وقت می‌گویند که من با مهندس موسوی همکاری نخواهم داشت و چهار نفر از علما آقایان ناطق نوری، جنتی، مهدوی کنی و… می‌روند پیش امام و از امام سوال می‌کنند که نظر شما درباره اختلاف بین آیت‌الله خامنه‌ای و میرحسین موسوی چیست که امام صراحتا می‌گویند انتخابی به غیر از میرحسین خیانت به اسلام است و این موضوع هم در فیلم اشاره شده است. این جمله برای ما خیلی مسئله شد.

گفتگو: احمدرضا معراجی

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز