ایده علمی «حق به اجتماع در فقه؛ ظرفیتها و چالشها» بررسی شد
کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی «حق به اجتماع در فقه؛ ظرفیتها و چالشها» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین علی شفیعی «عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی» برگزار شد.
به گزارش ایلنا به نقل از پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین علی شفیعی «عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی» در کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی «حق به اجتماع در فقه؛ ظرفیتها و چالش ها» ابتدا مقدماتی را دربارۀ موضوع بیان داشت و اظهار کرد: آنچه در این کلان محور میخواستم به آن ورود کنم، عنوان حق به شهر در فقه است که به گمانم حق به اجتماع زیرمجموعه آن میتواند باشد و میخواستم جنبههای تکمیل گرایانه آن را به جایی برسانم و آنگاه در کرسی تخصصی «حق به شهر» به صورت مبسوطتری به موضوع ورود کنم.
* حق به اجتماع یعنی پذیرش حقوق انسانها در اجتماع به عنوان یک واقعیت موجود از سوی حاکمیت
وی ادامه داد: فقه دانشی است که اهداف دنیوی نیز دارد (رأی مشهور فقیهان مسلمان) یا تنها اهداف دنیوی دارد (رأی غزالی) و یا تنها اهداف اخروی دارد (رأی پارهای معاصران)؛ این مفاهیم نوبنیاد و نوپدید در خواستگاههایی ویژه شکل گرفته و مبتنی بر مبانی خاصی هستند اما لزوماً آن مبانی در تعارض یا تضاد با مبانی دینی نیستند، بلکه رویکرد اجتماع گرایان که در نقد رویکرد لیبرالیستی به انسان و جهان شکل گرفته بسیار تأمین کننده دغدغههای کلان نگاه الهیاتی میتواند باشد.
شفیعی خاطرنشان کرد: حق به اجتماع تعبیر نوپیدایی است که در فقه موجود به آن برخورد نمیکنیم؛ باید ابتدا ظرفیتهای موضوع استحصال میشد؛ این عبارت از ترکیب دو واژه حق و اجتماع تشکیل شده است که در متن مقاله ارائه شده به اجمال به بحث مفهومشناسی حق و اقسام آن و مفهومشناسی اجتماع پرداخته شده و نکاتی را در آنجا اشاره نموده ام؛ حق به اجتماع یعنی پذیرش این واقعیت که انسانها در هر اجتماعی دارای حقوق طبیعی و قانونی هستند که حاکمیتهای ملی و منطقهای یا بومی (مثل شهرداریها و…) موظف به تامین آنها هستند و حقوقی هم چون حق به امنیت، حق به آزادی، حق به رفاه، حق به نظم عمومی، حق به دانش، حق به اشتغال و… از جمله مصادیق این حق هستند.
* ظرفیتهای فقه موجود و چالشهای کلان برای ورود به موضوع «حق به اجتماع»
عضو هیئت علمی گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی پیرامون اشاره مقاله به ظرفیتهای فقه در موضوع بحث بیان داشت: این مقاله مبتنی بر رویکرد اصولی تنظیم شده است و مدعیات آن برآمده از فقه موجود که فردگرایانه و در پارادایم تعبدی قوام یافته ارائه میگردد؛ به همین جهت است که ظرفیتهای فقه موجود اگرچه قابل توجهاند اما چالشهای آن نیز به جهت شخص محور بودن و تعبدی بودن کم نیستند، اما با همه اینها فقه با توجه به رویکردهایی که به اجمال از آنها نام برده شد در پارهای رویکردها از ظرفیتی برخوردار است که امکان همراهی با این سنخ از ره آوردهای بشری را فراهم کرده و حداقل آن است که در برابر آن مقاومتی نمیکند.
وی درباره چالشهای پیش روی فقه در موضوع حق به اجتماع نیز در قالب چهار عنوان به مباحثی از قبیل زنان و حق به اجتماع، دگر اندیشان و حق به اجتماع، معلولان و حق به اجتماع، پرداخت.
* امکان تقریر عمیقتر ظرفیتهای فقه در حق به شهر
درادامه سید علی نقی ایازی استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان استاد ناقد، نکاتی را پیرامون محتوای ارائه شده در جلسه بدین شرح متذکر شد و ابراز کرد: در چارچوب مفهومی هر یک از مفاهیم مرتبط با موضوع مورد مطالعه به درستی تقریر نشده است. با توجه به میان رشتهای بودن بحث، باید ماهیت اجتماع و شاخصها و نظریات را مشخص میکردید تا به خوبی بتوانید حق به اجتماع را در آن تقریر کنید؛ نکته دیگر انتخاب موضوع بحث با عنوان حق به اجتماع است و به جهتعدم تنقیح معنوی واژه اجتماع، گاهی در متن از آن به حق به شهر اراده کردید؛ پیشنهاد بنده به کارگرفتن عنوان حق به شهر در فقه برای محتوای ارائه شده است. اگر منابع جامعهشناسی را بیشتر میدیدید با اشکالات کمتری مواجه بودیم. از دهه ۸۰ قرن بیستم و نه نوزدهم پارادایمی که در حوزه حق به شهر گفتید شکل گرفته است آنجا روش مطالعه حق به شهر ارائه شده است.
وی افزود: آنچه که متوقع بودیم این بود که در حق به شهر در فقه به تقریر ظرفیتها باید به طور عمیقتر میپرداختید و اگر میخواستید تنها به مصادیق نیز بپردازید یک فهرست کامل را میتوانستید ارائه دهید که پیشنهاد میشود در کرسی تخصصی این کار را انجام دهید.
ایازی عنوان کرد: انتظار میرفت در این کار میان رشتهای به بومیسازی بحث بپردازید و فارق از دانش فقه، مقالات، و آثار متعددی وجود دارد؛ لذا وقتی ادعا میکنید از منظر فقهی میخواهید به بحث نگاه کنید، مبتنی بر تعالیم دینی بعد وسیعتری بدهید. امتیاز کار تحقیقی باید عمق بخشی به مباحث باشد.
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: میتوانستید علاوه بر نکات گفته شده از منظرهای دیگری به مسئله جزئیتری پرداخته و عمق بیشتری به بحث بدهید؛ به طور مثال در حوزه حکمرانی خوب شهری دانش فقه خیلی حرف دارد و حتی از منظر شهرهای زیارتی میتوانستید موضوع را کار کنید و در متن گاهی «حق به اجتماع» و گاهی «حق در اجتماع» به کار بردید که ماهیتاً این دو اصطلاح متفاوتند و اگر توضیحی در ابتدای بحث میدادید و مشخص میکردید بهتر بود.
* نیاز به تقویت چارچوبهای مفهومی برای ورود علم فقه به مباحث «حق به شهر»
محمد تقی فخلعی دیگر استاد ناقد جلسه بود که مباحثی را پیرامون مطالب ارائه شده و مقاله ارائه دهنده بحث مطرح کرد و گفت: مهمترین اشکال، چارچوبهای مفهومی بحث وعدم کفایت توضیحات است؛ نخست آنکه حق به اجتماع مشخصاً چه خاستگاهی دارد و کجا مطرح شده است؟ اگر مولود مباحث فقهی است در کجا شکل گرفته و اگر از مباحث علوم اجتماعی و جامعهشناسی سر برآورده است، جایگاه آن کجاست؟
وی ابراز کرد: آنچه که در منابع و حداقل دو مقاله مرتبط با بحث دیدم عنوان «حق به شهر» است؛ اینکه حق به اجتماع زیرمجموعه حق به شهر است آیا پیشتر توسط دیگران گفته شده و در ساختار حق به شهر دیده شده است و یا اینکه ایده پژوهشگر محترم است؟ در نیمی از مقاله به مفهومشناسی حق و حق در جهان معاصر پرداخته شده که به نظر میتوانستید به اجمال به آن بپردازید و در همین بحث نیز هیچ بیان شفافی که بتواند ضرورت بازنگری در مفهوم حق و اینکه این بازنگری در چه نواحی انجام باید بگیرد، در مقاله ندیدم.
فخلعی تصریح کرد: بهتر بود اشاره میکردید حق به شهر ترجمه کدام واژه تخصصی لاتین است و چرا با حرف اضافه «به» آمده است؛ حق را گاهی با حرف اضافه «به» و گاهی بدون آن آوردهاید که دلیل آن مشخص نشده است؛ اینکه حق به اجتماع را جایگزین حق به شهر انتخاب کردید، با توجه به اینکه همه آنچه در حوزه مسائل و مصادیق بیان کردید در حق به شهر هم گفته شده، برایم جای سوال دارد.
وی ابراز کرد: در کرسی ترویجی شما مثل یک کتاب یا طرح پژوهشی، مجال بررسی همه مبانی بحث را به طور درخور و شایسته ندارید و فقط باید روی یکی از نواحی بحث تمرکز نموده تا دستاورد محسوسی ارائه دهید.
* سابقه استفاده از اصطلاح «حق به اجتماع» در منشور حقوق شهروندی
در پایان جلسه، شفیعی به ارائه توضیحاتی پیرامون برخی از ابهامات و سوالات مطرح شده توسط اساتید ناقد پرداخت و اظهار داشت: نخست باید متذکر شوم اگر سهم پرداختن به توضیحاتی پیرامون حق به اجتماع کمتر بوده است، به این جهت بود که گمان میکردم بنیاد اصلی مقاله بایسته است بر محور بحثهای مورد توجهی چون فقه و ظرفیتها و چالشهای موجود در موضوع باشد.
وی ادامه داد: نکته دیگر اینکه هر دو اصطلاح «حق به شهر» و «حق به اجتماع» بکار رفته است و در موضوع حق به شهر مقالاتی نگاشته شده است. در پارهای از منابع مثل منشور حقوق شهروندی از اصطلاح «حق به اجتماع» استفاده شده و در مقالاتی نیز آمده است و این اصطلاح را بنده جعل نکرده ام؛ در برخی از منابع همانطور که در مقاله اشاره کردم به عنوان زیرمجموعه «حق به شهر» آمده است. البته کرسی تخصصی بنده با موضوع حق به شهر به عنوان موضوع کلان بحث خواهد بود.
وی عنوان داشت: در بحث مواجعه با نصوص نیز حتماً باید نگاهمان در مواجهه با نصوص را اصلاح کنیم تا مراجعه ما به نصوص مقبول و محسوس باشد وگرنه گرفتار همان نگاه سخت اندیش در مواجهه با نصوص خواهیم شد که آثارش را در مواجهه با مسائل روز نشان داده است.
شفیعی یادآور شد: در حوزه چالشها نیز به نظرم همانطور که فرمودید حق مطلب ادا نشد؛ نخست اینکه احساس میکردم به تطویل میانجامد و دیگر اینکه قلمرو بحث باید کوتاهتر و جزئیتر میشد و بنده نیز موافقم که میتوان موردپژوهی در موضوع داشت و آنگاه میتوان تنها به ظرفیتها یا تنها به آسیبها و چالشهای مواجهه فقه و حق به اجتماع پرداخت.