خبرگزاری کار ایران

استعمار آمریکایی‌ها «رویای آمریکایی» تعریف می‌شود/ کتاب «همدرد» اعتراضی علیه خشونت علیه آسیایی‌هاست

asdasd
کد خبر : ۱۰۵۸۹۸۳

نویسنده «همدرد» هدف و نیت اصلی خود از نگارش کتاب را حمله به نحوه استعمارگرایی آمریکایی معرفی می‌کند. او مدعی است، یانکی‌ها تلاش می‌کنند تا نشان دهند که هیچ ارتباطی با استعمار به سبک اروپایی ندارند. اما تفاوت آمریکایی‌ها با اروپاییان در شیوه استعمار است چیزی که آنان «رویایی آمریکایی» می‌نامند.

به گزارش خبرنگار ایلنا به نقل از گاردین، «ویت تاین نون» نویسنده ویتنامی در سال ۲۰۱۵ جایزه پولیترز (جایزه‌ای برای حوزه‌های روزنامه‌نگاری، ادبیات و موسیقی است که بخش‌های گوناگونی دارد. پولیترز، معتبرترین جایزه روزنامه‌نگاری در ایالات متحده محسوب می‌شود. پولیترز از سال ۱۹۱۷ تا امروز، با نظارت دانشگاه کلمبیا به روزنامه‌نگاران، نویسندگان، شاعران و موسیقی‌دانان اهدا می‌شود) را برای نگارش همدرد از آن خود کرد. این نویسنده  با اتکا بر تجربیات حاکی از زیست شخصی خود، یک دوره تاریک از تاریخ نژادپرستی آمریکایی‌ها علیه آسیایی‌ها را در داستان خود به نحوی بازگو کرده است. تاین‌ نوین معتقد است که وجود دوره‌های تاریک در دل تاریخ عامل نفاق بین جوامع و گروه‌های مختلف انسانی است. 

این نویسنده در یادداشتی تاریخ به بررسی دوره‌های سیاه نژادپرستی علیه مردمان قاره آسیا پرداخته است: یک جوان ۲۱ساله سفیدپوست در ۱۶ مارس (۲۶ اسفند ۹۹) با تیراندازی در ایالت جورجیا، تعدادی انسان بیگناه را به کام مرگ کشاند. به جز یک زن و شش مرد، تمامی این کشته‌شدگان آسیایی‌تبارهای مقیم ایالت متحده آمریکا بودند. این کشتار، یکی از خشن‌ترین اقدامات نژادپرستانه علیه آسیایی‌‍‌های مقیم ایالات متحده است. 

شیوع و گسترش جهانی ویروس مرگبار کرونا، درک و نگرش ویژه‌ای از پدیده نژادپرستی علیه آسیایی‌ها در جهان را به نمایش گذاشت، به طوری که خشونت‌های کلامی و آزار جسمی علیه اهالی قاره کهن به طور چشمگیری  روندی صعودی داشته است. در سال‌های گذشته، حدود ۳۸۰۰ گزارش تایید شده شامل چاقوکشی، ضرب و شتم، اسیدپاشی و قتل آسیایی‌ها به ثبت رسیده است. زنان، بخش اعظم قربانیان را تشکیل می‌دهند. 

اگرچه کشتار خونین شانزدهم مارس در سالن‌های ماساژ آسیایی رخ داد اما تیرانداز ادعا می‌کند، این زنان به دلیل نژاد و تبارشان مورد هدف گلوله او قرار نگرفته‌اند. این تیرانداز، خود را یک معتاد جنسی معرفی می‌کند که برای رفع نیاز خود دست به چنین کاری زده است. صرف نظر از انکار او، این ادعا می‌تواند یک خودفریبی یا دروغ باشد ولی آنچه که مسلم است، این زنان به دلیل نژاد خود به قتل رسیدند. بنا بر اظهارات «یانگ یوئن» استاد جامعه‌شناسی، نژادپرستی و تبعیض جنسیتی با یکدیگر در این موضوع تلاقی دارند. 

نژادپرستی و تبعیض جنسیتی دو عامل محرک در نگرش غربی‌ها علیه جوامع و زنان آسیایی هستند که بیش از حد تصور در فرهنگ عامه مردم، عینیت می‌یابند. 

اپرای «مادام باترفلای» (اپرایی در سه پرده از «جاکومو پوچینی» که توسط «لوئیجی ایلیکا و جوزپه گیاکوزا» به زبان ایتالیایی به رشته تحریر درآمده است. اپرانامه بر اساس داستان کوتاهی به نام مادام باترفلای اثر جان لوتر لانگ نوشته شد) در سال ۱۹۰۴ اجرا شد. ترانه محبوب «خانم سایگو» که در ۱۹۸۹ منتشر شد از اپرای مادام باترفلای الهام گرفت. زنان آسیایی در این آثار عاشق‌پیشه به تصویر کشیده می‌شوند که مردان سفیدپوست را نسبت به مردان آسیایی ترجیح می‌دهند و حاضر هستند در راه محبوب فدا شوند. 

نمونه‌های متعددی از این خاورشناسی خیالی در بسیاری از آثار تولیدی هالیوود به ویژه فیلم‌های درباره جنگ ویتنام یافت می‌شود که تصاویری خشنی از آسیایی‌ها نمایش می‌دهند. نمونه بارز این ادعا، فیلم «غلاف تمام فلزی» ساخته «استنلی کوبریک» است. گروهی از تفنگداران آمریکایی پس از ورود به ویتنام، توسط یک کارگر جنسی به گرمی مورد استقبال قرار می‌گیرند. درپایان فیلم، این زن به عنوان عامل تهدید کننده برای سربازان آمریکایی در نظر گرفته شده و توسط یکی از سربازان کشته می‌شود. 

گروه موسیقی هیپ‌هاپ «Live Crew 2» در آثار خود بزرگترین ضربه را بر سیمای زنان آسیایی وارد کرد، در حالیکه زنان اروپایی و آسیایی ترانه‌های این گروه را بارها و بارها شنیدند. 

کوبریک به وضوح درمی‌یابد، جنگ در تصورات مردانه نمایی اروتیک دارد. «لری هایمن» نیز دیدگاهی مشترکی با این کارگردان آمریکایی دارد. او در کتاب «محله‌های بسته» خود، داستان گروهی از سربازان آمریکایی را روایت می‌کند که به یک کارگر جنسی ویتنامی تجاوز می‌کنند. پس از این تجاوز، سربازان آمریکایی به مصاف دشمنانشان یعنی مردان ویتنامی می‌روند. هایمن با هدف آشفته‌کردن ذهن مخاطبان خود این کتاب را به رشته تحریر درآورده است امری که نگران‌کننده به نظر می‌رسد. از دیدگاه نویسنده، جوانان ایده‌آل‌گرا به جنگ علیه ویتنامی‌ها رفته‌اند. 

ویت تاتن نون در کتاب «همدرد» خود نگاهی متفاوت به جنگ ویتنام با آمریکا دارد. راوی داستان، یک کمونیست و جاسوسی دوجانبه است که به گفته‌ی خودش، دارای دو ذهن مجزا است. او افسری فرانسوی-ویتنامی است که پس از بازپس گیری شهر سایگون توسط ارتش ویتنام، به آمریکا آمده و به همراه سایر پناهجویان ویتنامی در لس‌آنجلس، مشغول ساختن یک زندگی جدید است، به صورت پنهانی برای افسران ارشد کمونیست خود در ویتنام، جاسوسی می‌کند. او تحت نظر قرار می‌گیرد و برای جلوگیری از لو رفتن هویتش، مجبور به انجام و تحمل اعمال سخت و دردناکی می‌شود. او پس از این که درگیر عشق می‌شود، درمی‌یابد که آرمان‌های والایش با صداقت و وفاداری نسبت به دوستان و نزدیکان خود، به شدت در تضاد بوده و حتی ممکن است هیچ راه‌حلی برای آن پیدا نشود. 

این نویسنده درنظر داشته است تا در کتابش نشان دهد، ویتنامی‌ها هم از بی‌رحمی و نفرت مبرا نیستند. هدف و نیت اصلی او از نگارش کتاب همدرد، حمله به نحوه استعمارگرایی آمریکایی است. تان‌ نون مدعی است، آنها تلاش می‌کنند تا نشان دهند که هیچ ارتباطی با استعمار به سبک اروپایی ندارند. تفاوت آن‌ها با اروپاییان در این است، آنان خود «رویایی آمریکایی» می‌نامند. 

آمریکایی‌ها استفاده از اسلحه را با این موضوع که به دنبال آزادی و استقلال مردم دیگر کشورها هستند، توجیه می‌کنند. آنچه که مشخص است، چنین موضوعی به هیچ وجه توجیه‌پذیر نیست. چگونه می‌توان آزادی‌خواه بودن آمریکایی‌ها را توجیه کرد در حالی که خودشان با دزدیدن زمین‌های بومیان آمریکایی در آن کشور ساکن شدند. حمل اسلحه برای مهاجران اروپایی که برای تسخیر دنیای جدید یعنی کالیفرنیا گام برمی‌داشتند، امری مهم و ضروری بود. 

به گفته «ریچارد اسلوتکین» مورخ آمریکایی، اسطوره‌های آمریکایی خشونت سفیدپوستان در مقابل خشونت «نابودکننده» مردم بومی را بازآفرین می‌دانند. در افسانه‌های مردم آمریکا، یک سیاه پوست به سلاحی تهدیدکننده معرفی می‌شود، حتی اگر او،  پسر بچه‌ای ۱۲ساله با اسلحه اسباب بازی در دست باشد. 

برنده جایزه پولیترز به همراه والدین خود از ویتنام جنگ زده‌ای که کوبریک به تصویر کشیده‌است، فرار و به آمریکا مهاجرت می‌کنند. طولی نمی‌کشد که آنها را مقابل اسلحه قرار می‌دهند. پدر و مادرش در اواخر دهه ۱۹۷۰ مغازه مواد غذایی خود را در «سن‌خوزه»، کالیفرنیا افتتاح کردند، جایی که یک شب کریسمس در فروشگاه خود هدف گلوله قرار گرفتند. چند سال پس از این حادثه، فردی مسلح به خانه آنها وارد می‌ش.د و اسلحه‌اش را به طرفشان نشانه می‌گیرد.

خشونت ضد آسیایی در ایالات متحده سابقه‌ای طولانی دارد. آمریکایی‌های که اصالتا آسیایی هستند به عنوان یک اقلیت نمونه در نظر گرفته می‌شوند. آنان باعث می‌شوند تا احساس ضد آسیایی که علیه مهاجران آسیایی وجود دارد، نهفته بماند. 

ویت تاین نون در بخشی از یادداشت خود می‌نویسد، آمریکا، کشوری که ۱۹ مرد چینی توسط صدها مسلح در سال ۱۸۷۱ قتل عام شدند. در قرن نوزدهم، هزاران مهاجر چینی هدف ضرب و شتم و اخراج‌های خشونت‌آمیز هدف قرار گرفتند. آنها برای ساخت راه‌آهن به قاره آمریکا وارد شدند اما وقتی بهره‌کشی آن‌ها به پایان رسید، روزنامه‌ها و سیاستمداران با تاکید بر ارزان بودن نیروی کار چینی، سبب ترس طبقه کارگر سفیدپوست از بیکار شدن را برانگیختند. نتیجه این موضوع، خشونت علیه مهاجران آسیایی بود. خشونت علیه مهاجران چینی در سال ۱۸۸۲ به اوج خود رسید، دولتمردان آمریکایی قانون ۱۸۷۵ صفحه‌ای را تصویب کردند. بر اساس این ماده قانونی، زنانی که مشکوک به بی‌اخلاقی بودند از فرصت حضور در آمریکا محروم شدند و زنان چینی به صورت بالقوه «کارگر جنسی» درنظر گرفته شدند. 

آسیایی‌ها در آمریکا همچون بسیاری از کشورهای دیگر با شوخی‌ها، برنامه‌های رادیویی، فیلم‌ها و کلیشه‌های مختلف مورد خشونت نژادی قرار می‌گیرند. این در حالی است که آمریکایی‌های آسیایی‌الاصل به عنوان «اقلیتی نمونه» به تصویر کشیده می‌شوند. مقبولیت آسیایی‌ها همیشه مشروط بوده است، خواه آن‌ها اقلیت نمونه در ایالات متحده یا «مهاجر خوب» در انگلیس باشند. نژادپرستی و تبعیض علیه آسیایی‌ها، سکه‌ای دو رو است که هر دو طرف آن به ضرر آنان است. سهولت تبدیل «عشق نژادپرستانه» به «نفرت نژادپرستانه» بر علیه آسیایی تبارها مشهود است. 

خشونت سیستمی سیاست خارجی ایالات متحده برای کشتار یا تهدید به کشتن مردم آسیا از فیلیپین تا ژاپن، از کره تا ویتنام، از لائوس تا کامبوج طراحی شده که نژادپرستی در داخل این کشور  و تبعیض جنسی را تقویت می‌کند. قابل قبول بودن تجاوزهای خرد، شوخی‌های نژادپرستانه، تحریک‌های گاه به گاه، زمینه را برای انفجار خشونت نژادپرستانه مهیا می‌کند که به معنای واقعی کلمه، کشنده هستند. 

تلاش‌ها برای جلوگیری از  خشونت ضد آسیایی بدون آگاهی از تاریخ سیاه این موضوع در جنگ‌های استعماری آمریکا و اروپا علیه افراد افراد قاره کهن، تأثیر محدود خواهد داشت. نیروی دریایی فرانسه در سال ۱۹۴۶ هایفونگ را گلوله باران کرد که در این یورش حدود ۶۰۰۰ ویتنامی کشته شدند. به این حادثه در «همدرد» اشاره شده است: «فرانسوی‌ها گذشته مشترک آسیایی‌ها را یک اتفاق غم‌انگیز تاریخی می‌دانند که نیمی از آن درست بود. این  در حالی است که من گذشته مشترک ما را جرمی می‌دانم که تمامی استعمارگران مرتکب شده‌اند. این دیدگاه من درست و کامل است». بسیاری از آسیایی‌ها به کشورهایشان مورد استعمار قرار گرفته بود یا مورد یورش قرار گرفته بودند، از کشور خود گریختند یا جلای وطن در پیش گرفتند.

ترجمه: علی خسروجردی

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز