خبرگزاری کار ایران

خوداتکایی ملی و شکست راهبرد فشار حداکثری آمریکا

asdasd
کد خبر : ۸۶۲۷۷۲

تحولات چند هفته اخیر به خوبی نشان داد که آمریکا از به کاربستن اهرم جنگی خود عاجز است و از این حربه تنها برای ارعاب و کسب امتیاز سود می‌جوید. اما آنچه می‌تواند اثرگذار باشد شکل‌دهی به افکار عمومی جامعه ایران و دوقطبی‌سازی است. مقامات واشنگتن با طراحی توئیت‌های فارسی و اظهارنظرهای به ظاهر مشفقانه، مردم ایران را مستقیما مورد خطاب قرار می‌دهند و در صدد به بار نشاندن سیاست‌های خود از این طریق هستند.

راهبرد فشار حداکثری یا همان تروریسم اقتصادی که از جانب رژیم تروریستی آمریکا بر کشورمان تحمیل می‌شود به سیاستی از کارافتاده و نخ‌نما تبدیل شده است. آمریکا با اعمال تحریم‌های فراگیر خود، عملا آخرین حربه را برای تحریک و تصاعد بحران در جامعه ایران، به کار گرفته و درصدد است تا جمهوری اسلامی ایران را به پای میز مذاکره بکشاند. در این راستا آمریکا همواره سعی داشته است با اثرگذاری بر سطوح حاکمیتی و تصمیم‌ساز، تنش سیاسی تولید شده را به محیط اجتماعی ایران منتقل کرده و ایران را به سوی توافق مجدد با آمریکا سوق دهد؛ اما آنچه شاهدش هستیم، شکست حداکثری این راهبرد است.

تشخیص دلایل این شکست دشوار نیست؛ نخست اینکه رئیس‌جمهور آمریکا اهدافی به شدت غیر واقع‌گرایانه را برای خود تعیین کرده است؛ دومین اشتباه ترامپ این است که او فکر می‌کند به کارگیری اقدامات یکجانبه برای موفقیت، کافی است و نیازی به همکاری بین‌المللی وجود ندارد و بزرگترین اشتباه محاسباتی ترامپ این است که او فکر می‌کند ابزار‌های اقتصادی، سلاحی قوی برای به پای میز مذاکره کشاندن ایران است.

هدفی که رژیم تروریستی آمریکا از تشدید خصومت‌ورزی علیه ایران برای خود ‌ترسیم کرده بود، اجبار ایران برای مذاکره مجدد و پذیرفتن محدودیت‌هایی بیشتر در حوزه توانمندی هسته‌ای و نیز سایر حوزه‌ها مانند توان دفاعی موشکی خود بود. راهبرد فشار حداکثری بر دو اهرم اصلی متکی است: اول، خفگی سریع اقتصاد ایران از گذر تحریم که به نارضایتی عمومی منجر شود؛ دوم، سایه حمله نظامی فرسایشی که یا توسط ایالات متحده به تنهایی یا به کمک متحدان آن کشور انجام می‌شود. تحولات چند هفته اخیر به خوبی نشان داد که آمریکا از به کاربستن اهرم جنگی خود عاجز است و از این حربه تنها برای ارعاب و کسب امتیاز سود می‌جوید. اما آنچه می‌تواند اثرگذار باشد شکل‌دهی به افکار عمومی جامعه ایران و دوقطبی‌سازی است. مقام‌های واشنگتن با طراحی توئیت‌های فارسی و اظهارنظرهای به ظاهر مشفقانه، مردم ایران را مستقیما مورد خطاب قرار می‌دهند و درصدد به بار نشاندن سیاست‌های خود از این طریق هستند.

کارزار فشار حداکثری آمریکا علیه ایران، پیامدهایی را هم برای آمریکا به همراه داشته است، از جمله آن که تحریم‌های ثانویه آمریکا اکنون عملا همه بخش‌های غیرنظامی ایران را دربرگرفته است. اخیرا نیز وزارت خزانه داری آمریکا، بانک مرکزی ایران را تحت فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ قرار داد و این تحریم جدید، فراتر از تحریم‌های قبلی است که هر نوع تراکنش آمریکا با بانک مرکزی ایران را ممنوع و بانک‌های خارجی معامله‌کننده را مجازات می‌کند. این تحریم جدید دارای معافیت‌های حقوق بشری و انسان دوستانه هم نیست، اما با این وجود به نظر می‌رسد پس از گذشت یک سال و نیم از آغاز این راهبرد، جمهوری اسلامی ایران توانسته در برابر آسیب‌های احتمالی تا حدی زیادی بازدارندگی ایجاد کند. مفهوم بازدارندگی از حوزه نظامی به حوزه‌های دیگری از قبیل مسائل سیاسی و اقتصادی نیز سرایت کرده است. قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران توانسته است با افزایش هزینه ‌بر محاسبات استراتژیک طرف‌های متخاصم و اتکا به مؤلفه‌های بازدارندگی خود، پاسبانی مقتدر برای حفظ تمامیت ارضی واستقلال سیاسی باشد. نقطه کانونی و اصلی تحقق بازدارندگی اقتصادی، مقابله با جنگ روانی جبهه مخالف برای اثرگذاری بر افکار عمومی ملت ایران است.

 مشکلات اقتصادی فعلی ایران ناتوان‌کننده نیست و می‌تواند به شکوفایی و عدم اتکا به نفت منجر شود و همچنان پایدار باقی بماند و برای مدت زمانی طولانی در برابر فشارهای خارجی مقاومت کند. کارزار اقتصادی که آمریکا علیه ایران به‌راه انداخته، صرفاً به مردم ایران آسیب رسانده و به‌مراتب از اعتبار ایده تعامل با آمریکا در داخل ایران کاسته و بیش از هر زمان دیگری بر تیرگی و خصومت در روابط ایران و آمریکا افزوده است. دولتمردان ایران نیز به این باور رسیده‌اند که تحریم‌ها و فشار اقتصادی و محدودیت‌های اعمال‌شده از جانب آمریکا بیشتر خواهد شد و این آنها هستند که باید به‌خوبی به توان داخلی و ظرفیت‌های درون‌زای ملی اتکا کنند.

آخرین سند راهبردی امنیت ملی آمریکا، همکاری اقتصادی و سیاسی با شرکا و متحدان را یکی از اولویت‌های این کشور قلمداد نموده است. آمریکا برای تغییر نظام سیاسی کشورهای منطقه، مطابق با نظر آن کشور، بحث اصلاحات گام به گام را مطرح کرده است. آمریکا با طرح این موضوع به عنوان یک مسئله حل نشده، نوعی ایران‌هراسی را برای تحقق اهداف منطقه‌ای و بین‌المللی خود دنبال می‌کند. در سطح منطقه، ایران‌هراسی موجب نزدیکی هر چه بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس به آمریکا می‌شود و در سطح بین‌المللی نیز زمینه اجماع برای فشار بیشتر بر ایران را فراهم می‌کند.

با این حال گسترش راهبرد فشار حداکثری و اعمال تحریم‌های جدید به تدریج به اجماع‌سازی داخلی و انسجام نیروهای ملی در کشورمان منجر شده است. در همین راستا جمهوری اسلامی ایران مولفه‌های جدیدی را از مفهوم اثر گذاری به جهان عرضه کرده است. شالوده اصلی این گفتمان جدید اتکا به ظرفیت‌های داخلی و شکوفایی نیروهای متراکم ملی است، بر این اساس هرچه میزان وابستگی به سایر قدرت‌ها کاهش پیدا کند به همان نسبت میزان اثرگذاری و تعیین کنندگی کشور در عرصه بین‌الملل افزایش پیدا نموده و راهبرد فشار حداکثری آمریکا بیش از پیش به شکست خواهد انجامید.

رضا رسالت، کارشناس سیاسی

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز