یکی از تبعات حل بحران سوریه٬ عادیسازی روابط تهران ریاض است
یک استاد روابط بینالملل گفت: قطعنامه ۲۲۵۴ نشان از گرایش قدرتها به نظر ایران است و فکر میکنم تسریع روند حل و فصل بحران سوریه، یکی از تبعاتش عادیسازی روابط تهران و ریاض است.
این روزها تهران و ریاض، روزهای متفاوتتری را در مناسبات دوجانبهشان پشت سر میگذارند. از آغاز به کار دولت تدبیر و امید، امیدها برای بهبود و گسترش روابط با کشورهای مختلف دنیا بیش از پیش شده و در این میان، روزنهها برای عادی شدن روابط تهران و ریاض نیز از هر کشور دیگری اهمیت بسیاری به خود گرفته است؛ از حسن روحانی و محمدجواد ظریف تا آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی، هر کدام برای احیای روابط ایران و عربستان اعلام آمادگی کردند، اما هر بار که امیدها برای بهبود روابط بیش از هر زمان دیگری شده، حوادث مختلف بر روابط تهران و ریاض سایه انداختهاند.
مسائل منطقهای و به ویژه سوریه و یمن از جمله مسائلی بودند که ایران و عربستان را از یکدیگر دور ساخته بود و با بروز فاجعه منا، روابط بیشتر از پیش تیره شد. با این حال، مذاکرات بینالمللی در سوریه قفل عدم گفتوگوی ایران و عربستان را برای نخستین در سالهای اخیر شکاند. محمدجواد ظریف و عادل الجبیر، وزرای امور خارجه ایران و عربستان برای نخستین برای در حاشیه دومین اجلاس فراگیر سوریه در وین دقایقی کوتاه در رابطه با مسائل دوجانبه و منطقهای به گفتوگو نشستند.
عربستان پس از آنکه سفارتخانهاش در تهران حدود یکسال و نیمی بدون سفیر مانده بود، سفیرش را معرفی کرده و قرار است به زودی علی حسن جعفر سفیر جدید عربستان ایران کارش را آغاز کند. در خصوص روابط ایران و عربستان با داود هرمیداس باوند، استا دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میآید.
آیا معرفی سفیر از سوی عربستان را میتوان گام نخست عادیسازی روابط تهران و ریاض دانست؟
بله، میتوان معرفی سفیر به تهران را گام نخست ریاض برای عادیسازی روابط دو کشور دانست. هنگامی که کشوری نمایندهای را آن هم در سطح سفیر به کشوری دیگر معرفی و به آنجا اعزام میکند، در واقع عزم و تمایل خود را برای حلوفصل مشکلات و مسائل موجود از طریق روشهای مسالمتآمیز و همچنین توسعه روابط نشان میدهد.
سفیر میتواند محرمانهترین پیامها را دریافت کند و انتقال دهد و در واقع موجب استفاده از ظرفیتهای کانالهای دیپلماتیک میشود. از سوی دیگر، در هنگامی که تیرگی و دلخوری در میان دو کشور وجود داشته باشد، خودبخود آن کشور نیز نارضایتی، دلخوری و عصبانیتش را با کاهش سطح روابط دیپلماتیک نشان میدهد یا حداقل آنکه روابط را افزایش نمیدهد.
با این حال، عربستان در شرایط کنونی دو اقدام را به موازات دیگر پیگیری میکند. از طرفی، سعی میکند با تشکیل یک ائتلاف علیه تروریسم، خود را در قامت رهبر کشورهای اسلامی نشان دهد و از طرفی، با اعزام سفیر این پیام را به تهران میدهد که تمایل به بهبود روابط دارد.
شما تشکیل ائتلاف ضد تروریسم را به نوعی در راستای بهبود روابط با ایران میدانید؟
فقط در راستای بهبود روابط با ایران نیست ولی عربستان به خوبی میداند که تداوم وضعیت موجود در منطقه به نفع هیچکس نیست ولی با این کار میخواهد خود را در یک وضعیت برتر نشان دهد و نمیخواهد خود را در ضعف نشان دهد.
هماکنون آنچه در منطقه میگذرد و نمونه آن را در اجلاسهای بینالمللی درباره سوریه دیدهایم، این است که نظرات عربستان کنار گذاشته شده و نظر ایران بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. روز جمعه هم که قطعنامه شورای امنیت درباره سوریه به تصویب رسید، جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا گفت این قطعنامه به طرح ایران شبیهتر است.
در این موقعیت، عربستان میخواهد بگوید که در موقعیت برتر قرار دارد و به همین خاطر، این ائتلاف حتی با مشارکت کشورهای خیلی کوچک و پیرامونی مانند گابن، جیبوتی، بنگلادش و... تشکیل میدهد تا بگوید فلان تعداد کشور در مبارزه با تروریسم همراه من هستند اما از طرفی هم سفیرش را به تهران معرفی میکند.
بسیاری معتقدند که تشکیل این ائتلاف در واقع پاسخی به اقدامات هماهنگ ایران و روسیه در سوریه است. نظرتان درباره این مسئله چیست؟
حضور فعال روسیه در سوریه که با همراهی ایران بوده است، تحولات بسیاری را در منطقه داشته است و از جمله باعث تغییرات میدانی در این کشور شده است. حداقل آنکه مانع از پیشروی گروههایی مانند داعش و جبههالنصره شده است.
با این حال، عربستان هدف خود در تشکیل این ائتلاف ضدتروریسم را مبارزه با این پدیده به صورت گستردهتر از آنچه امروز در سوریه در حال رخ دادن است، اعلام کرده است و این احتمال وجود دارد حملههای خود با گروهی مانند حزبالله را هم گسترش بدهد که در این صورت مبارزه با داعش و جبههالنصره کمرنگ خواهد شد زیرا گسترش مبارزه با تروریسم فراتر از داعش، فشار را روی آنها کمتر میکند.
این هدف، تبعات خطرناکی را دارد چراکه برای داعش و جبههالنصره حاشیه امن درست میکند و از سوی دیگر، موجب گسترش اختلافها در شرایط فعلی میان بازیگران موثر در سوریه میشود. در واقع، این اقدام بیش از آنکه سبب حل مسئله شود، باعث گسترش مسائل و اختلافها میشود.
تنشهای رخ داده میان تهران و ریاض در سالهای گذشته، آیا تحت تاثیر مسائل ایدئولوژیک است یا به خاطر رقابت دو کشور در مسائل منطقهای؟
فکر میکنم هر دو مسئله در ایجاد این نوع تنشها موثر بودهاند. هر دو کشور، دولتهایی ایدئولوژیک دارند. در سالهای گذشته هم عربستان سعی کرده است تا با احیای بُعد نظامی سلفیگری که قبلا آن را مهار کرده بود، به مهار شیعه بپردازد که نمونه آن در القاعده و در افغانستان رخ داد و سپس به تشکیل دیگر گروههای سلفی در منطقه مانند سوریه، پاکستان و... کشیده شد.
از طرفی هم ایران و هم ترکیه و عربستان ادعای زعامت جهان اسلام را دارند و به همین خاطر رقابتهایی میان آنها رخ داده است و سوریه نیز وجهالمصالحه آنها قرار گرفت. با این وجود، هم ترکیه و هم عربستان به خواستشان در سوریه نرسیدند.
آنها فکر میکردند بشار اسد در مدت کوتاهی سقوط میکند یا اگر در این مدت کوتاه سقوط نمیکند، آمریکا با حمله نظامی او را ساقط میکند. در بحران یمن نیز آنها انتظار همراهی بیشتر امریکا را داشتند. در مساله مذاکرات هستهای، انتظار دستیابی به توافق را نداشتند.
هیچکدام از این پیشبینیها و انتظارها محقق نشد. آنها تلاش داشتند تا با ائتلاف با آمریکا، این پیام را به تهران بدهند مادامی که ایران سیاستهایش در سوریه، عراق و یمن تغییر نکند، این وضعیت ادامه مییابد و خواستار تغییر رفتار ایران بودند.
با ورود فعال روسها، صحنه تحولات خاورمیانه نیز عوض شده است و به همین خاطر، دو اقدام را به موازات دنبال میکند، هم ائتلاف تشکیل میدهد تا پرستیژش حفظ شود و هم سفیر به تهران میفرستد تا عادیسازی روابط با ایران فراهم شود.
در اجلاس سوریه، ایران و عربستان برای نخستین بار پشت یک میز برای مذاکره و رایزنی نشستند. چنین تجربهای میتواند منجر به گفتوگوهای دوجانبه تهران و ریاض شود؟
بله و تاثیرش را هم گذاشته است؛ شما مشاهده کردید که در حاشیه نشست وین2، ظریف و الجبیر با یکدیگر دیدار کردند و حالا هم سفیر فرستادهاند. در مذاکرات سوریه، خواست ترکیه و عربستان با واقعیت منطبق نبود چراکه خواسته آنها رفتن بشار اسد است ولی حتی آمریکا و اروپا نیز به این رسیدهاند که رفتن بشار اسد موجب سقوط ساختار حکومت سوریه میشود و خلائی را ایجاد میکند که در نهایت منجر به قدرت رسیدن بشار اسد میشود.
به این دلیل، آنها در نهایت راضی به مذاکره شدند که وارد میز مذاکره شوند که منجر به قطعنامه 2254 شورای امنیت درباره سوریه شده است. این قطعنامه نشان از گرایش قدرتها به نظرات ایران است. من فکر میکنم تسریع روند حل و فصل بحران سوریه، یکی از تبعاتش عادیسازی روابط تهران و ریاض است.
در مذاکرات نیویورک، اردن به فشار عربستان نام سپاه را وارد گروههای تروریستی کرد که با اعتراض ایران روبهرو شد. این کارشکنیها و لجبازیها تا چه زمانی ادامه مییابد؟
فکر نمیکنم این لجبازیها نتیجهبخش باشد و به جایی هم برسد. چنانچه هم دیدیم، این کار اردن موجب شد مسئولیت کمک کردن به نماینده دبیرکل سازمان در امور سوریه برای تعیین گروههای معارضه از این کشور گرفته شود و کارگروهی به این منظور تشکیل شود.
از طرفی، اردن نخستین کشوری بود که مساله هلال شیعی را مطرح کرد و نظراتش هم شبیه به عربستان است. در نهایت، این کار به عهده سازمان ملل قرار گرفته و سازمان ملل هم بهشدت تحت تاثیر آمریکا و دیگر اعضای شورای امنیت است و شورای امنیت نیز نظرش را با قطعنامه 2254 نشان داد.
فشار غرب برای بهبود روابط با تهران چه زمانی تاثیر خود را بر عربستان نشان میدهد؟
عموما وقتی حکومتی از درون دچار مشکل میشود، سعی در ایجاد بحرانسازی خارجی و دشمنتراشی دارد تا از این طریق، مشکلات داخلی را تحتالشعاع قرار داده و دست به بسیج افکارعمومی بزند. عربستان هم این اقدام را انجام داد تا تمام هّم و غم جامعه عربستان معطوف به ایران شود ولی عربستان هم تحت تاثیر تحولات جهانی خواهد ماند و باید دیر یا زود به وضع کنونی پایان دهد.
اقداماتی هم که امروز از سوی عربستان صورت میگیرد، اقداماتی عجولانه، واکنشی و ناشی از استیصال است ولی به موازات این اقدامات، آرام آرام به سمت بهبود روابط با ایران گام برخواهد داشت و علایم آن نیز از هماکنون پدیدار شده است.
فکر میکنید هماکنون کشوری باشد که ظرفیت میانجیگری میان تهران و ریاض را داشته باشد؟
در میان کشورهای منطقه، عمان فقط در خصوص مسائل میان ایران و امریکا دست به میانجیگری زده است و هیچگاه در رابطه با مسائل ایران و عربستان یا شورای همکاری اقدامی مشهود انجام نداده است. ترکیه نیز در شرایط کنونی در این جایگاه قرار ندارد چنانکه خود امروز بهشدت درگیر است.
شاید این کار را پاکستان بتواند انجام دهد چون از طرفی، دارای روابط استراتژیک با ریاض است و از طرفی میخواهد با تهران روابطش را ارتقا دهد.
گفتوگو: محمدابراهیم ترقینژاد