خبرگزاری کار ایران

غفوری‌فرد: رهبری هیچ حامی‌ قوی‌تر از هاشمی ندارد / احمدی‌نژاد مثل بنی‌صدر روی ابرها راه می‌رفت

کد خبر : ۲۲۸۴۸۷

حیات سیاسی‌ام را مدیون آقای هاشمی هستم / هاشمی رفسنجانی نابغه انقلاب و کاملا در خط رهبری است / عقلای اصولگرا مواضع تندی نسبت به هاشمی ندارند / اگر هاشمی رفسنجانی سال ۸۴ رییس جمهور می‌شد خیلی از مسائل حل می‌شد / احمدی‌نژاد گفت به همه روسای جمهور دنیا نامه می‌نویسم اگر سوال دارید بپرسید وگرنه مسلمان شوید / احمدی نژاد با اهانت و تخریب هاشمی رییس جمهور شد / سال ۸۸ به موسوی رای دادم / میرحسین به مشکلات کشور آگاهی داشت و می توانست آنها را برطرف کند / بین ولایتی و روحانی ترجیحم به روحانی بود / صددرصد معقتدم بهترین گزینه برای ریاست جمهوری هاشمی بود

گوشه دنج شورایعالی انقلاب فرهنگی، همانجایی است که حسن غفوری فرد، مردی که در کارنامه سیاسی اش از استانداری دولت شهید رجایی و وزارت دولت میرحسین تا معاونت دولت سازندگی و مشاورت دولت اصلاحات و نمایندگی مجلس نوشته شده است آرام گرفته است. دور از دغدغه‌های سیاسی برایمان از دوران انقلاب گفت که دانشجویی در آمریکا بود و فعالیت انقلابی می کرد، تا بعدها که به ایران آمد و خیلی زود ردای سیاست را با استانداری خراسان بزرگ بر تن کرد.

در بخش اول این گفتگو او برایمان از بنی‌صدر و کل کل کردن‌هایش با او گفت و شباهت وعده‌های بنی صدر با وعده‌های احمدی‌نژاد. از میرحسین موسوی و دوران سخت وزارت در دولت جنگ سخن گفت و اینکه وزنه وزرا در دولت آنقدر سنگین بود که جا برای خودکامگی رییس جمهور باقی نگذارد اما میرحسین هم در دولتش دردانه داشت.{مشروح بخش اول گفتگو را اینجا بخوانید.}

بخش دوم این گفتگو که پیش روی شماست از دولت سازندگی شروع شد تا دولت اصلاحات که مشاور شد و عجایب دولت احمدی نژاد و در نهایت دولت روحانی.

مشروح بخش دوم گفتگوی نامه نیوز با خسن غفوری فرد را در ادامه مطالعه فرمایید؛

آقای غفوری فرد! در بررسی شناسنامه سیاسی شما متوجه می‌شویم که با همه اشخاص فعالیت داشته‌اید از دولت بنی‌صدر تا مهندس موسوی، آقای هاشمی و آقای خاتمی کار کردید، در دوران احمدی‌نژاد هم که در مجلس بودید. یک مقدار عجیب و جالب است.
من روحیه ای دارم که از مواضع خود دور نمی شوم و پایین نمی آیم ولی در عین حال می‌توانم با همه تعامل داشته باشم. آن زمان معتقد بودم که اگر با شاه هم صحبت کنم بالاخره شاه را هدایت خواهم کرد.(خنده) یکی دوجا هم که اتفاق افتاد موفق بودم. خاطرم هست امام(ره) اعلامیه داد که سربازها از سربازخانه‌ها فرار کنند. من این اعلامیه را در میان سربازها پخش می‌کردم، برای همین دستگیر شدم؛ چند روزی که در زندان بودم با زندانبان‌ها دوست و آشنا شدم. چند شب هم در کلانتری منیریه ماندم و زندان‌ها به دلیل اینکه پُر بودند ما را قبول نمی‌کردند. یک شب رفتیم قهوه‌خانه کلانتری، من بلند گفتم حاجی همه پاسبون هایی که اینجا هستند مهمان ما،(خنده) همین باعثشد همه با من رفیق شوند، شب که می خواستم بخوابم می گفتم سرکار من را برای نماز بیدار کن می گفت بله قربان چشم(خنده) رفتند ملافه تمیز آوردند و…بد نیست شما بدانید ما چطور زندگی کردیم، حکومت داری کردیم. همیشه استقلال خودم را داشتم ولی اینطوری نبوده که با کسی دعوای الکی کنم. وقتی به من می گویند برو فلان جان کار کن می رفتم. خود آقای احمدی نژاد به من گفت بیا برو رییس دانشگاه بین المللی امام خمینی باش. گفتم اگر می خواهی من را تبعید کنی بگو ولی اگر می خواهید پستی بدهید همین دانشگاه امیرکبیر را که ۳۰ سال است آنجا هستم رییس کن، گفت نه برو آنجا.

رابطه شما با آقای هاشمی چگونه است؟
من همه جا گفته‌ام و الان نیز می‌گویم. من تمام حیات سیاسی‌ام را مدیون آقای هاشمی رفسنجانی هستم. ایشان من را استاندار کردند، ایشان بود از اینکه وزیر نیرو شوم، دفاع کرد و ایشان اولین حکم را به عنوان معاون رئیس‌جمهور به من داد.

ببینید آقای هاشمی رفسنجانی نابغه انقلاب و کاملاً در خط امام و رهبری هستند، ممکن است انتقاداتی هم به ایشان داشته باشم.

انتقادات شما به چه بخشی از رفتارهای ایشان است؟
مثلا بعد از جنگ، ایشان در نماز جمعه سخنرانی کردند و گفتند که باید به رفاه مردم رسیدگی شود. من در آن زمان احساس خطر کردم و گفتم که اگر جامعه به سمت جامعه رفاهی برود، حتماً از انقلاب دور و مشکل‌ساز می‌شود. بگذریم از اینکه کشور آن زمان امکانات آنچنانی هم نداشت. برای همین هم یک سخنرانی کردم و بعدش آقای هاشمی من را از معاونت برداشتند.

سخنرانی درباره چی بود؟
من خدمت ایشان نامه نوشتم که از کار اجرایی خسته شده‌ام و می‌خواهم به دانشگاه بروم ایشان گفت که نه، شما با قدرت به کار خود ادامه دهید، ولی بعد از مدتی آقای مهندس سید مصطفی هاشمی جانشین من شد. من در آن سخنرانی در محفلی کوچک اعلام خطر کردم و گفتم که دولت به سمت تجمل‌گرایی حرکت می‌کند؛ البته صحبت خصوصی بود و قرار نبود پخش شود ولی یکی از روزنامه‌ها این صحبت من را چاپ کرد و یکی هم روزنامه را برد پیش رییس جمهور و گفت ببینید معاون شما علیه شما حرف زده است.

رابطه تان بهم خورد؟
ارادت من به ایشان همیشه بوده و خواهد بود. بالاخره ایشان یک زمانی خواستند من را معاون کردند و زمانی دیگر هم نخواستند. طلبکار نیستم.

الان فضای جامعه نسبت به ایشان روشن نیست، بویژه اصولگرایان. فکر می کنید ایشان از آن مواضع قبلی شان دور شدند یا نه همان مواضع را دارند؟
از آن زمان تا الان مواضع همه تغییر کرده‌ است. یک زمانی افرادی مثل بهزاد نبوی به ما می گفتند طرفدار اسلام آمریکایی هستید، ولی الان آنها دم از رابطه با آمریکا می زنند. بین اصولگرایان هم متاسفانه اختلافات زیادی است. عقلای اصولگرا آنقدر موضع تندی نسبت به آقای هاشمی ندارند که برخی تشکل ها مانند حزب پایداری دارند.

آقای هاشمی رفسنجانی الان با حکم مقام معظم رهبری، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند، بنابراین نمی‌توان گفت که ایشان مخالف رهبری هستند. کسانی که رهبری را قبول دارند باید به حکم ایشان اطمینان کنند.

فارغ از حکم، با شناختی که از ایشان دارید، آیا با رهبری زاویه دارند؟
به هیچ وجه. چند هفته گذشته با ایشان جلسه‌ای داشتیم و ایشان بیان کردند؛ تصور اینکه ایران بدون این رهبری باشد، امکان ندارد، می گفتند تصور اینکه این کشور بدون این رهبری باشد محال است. ایشان خیلی خیلی از رهبری دفاع می کردند و از سخنان رهبری در مورد رأی مردم حق‌الناس است، تفسیر بسیار زیبایی داشتند که رهبری با چه بینش و آگاهی‌ای به آن جنبه شرعی داده‌اند.

بنابراین آقای هاشمی رفسنجانی نه تنها مخالف رهبری نیستند بلکه به نظر من در کشور حامی قوی‌تری از آقای هاشمی برای رهبری نمی یابم، حامی حقیقی و نه حامی حرفی. حامی که در عمل از ایشان حمایت می کنند و سخنان ایشان را تفسیر و بیان کند.

به عنوان سیاست‌مدار قدیمی تحلیل‌تان از فضای موجود در کشور نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی چیست؟
متأسفانه فضای میان اصولگرایان غیرشفاف است، مثلا در انتخابات مجلس نهم جبهه پیروان خط امام و جبهه پایداری رودروی هم ایستادند، این نشان می دهد که فضای بین اصولگرایان شفاف نیست. متاسفانه آقای مهدوی‌کنی که نقش بسیار بسیار مؤثری داشتند به رحمت خدا رفتند، افرادی مثل مرحوم عسگراولادی و مرحوم پرورش هم که نقش اساسی داشتند به رحمت خدا رفتند. اینها خسارت هایی است که به اصولگرایان وارد شد. البته الان آقای باهنر هم هستند ولی بالاخره نقش شیخوخیت و بیان آقای عسگراولادی آرامشی خاص داشت.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز به دلیل تخریب‌هایی که علیه‌شان صورت گرفته است، محوریت اصلی در جریان اصولگرا را از دست داده‌اند. اصلاح‌طلبان در مجلس ششم ایشان را بسیار تخریب کردند و با تخریب چنین شخصیتی به انقلاب لطمه وارد شد. البته بعدا هم پشیمان شدند ولی بهرحال این تخریب ها برای انقلاب گران تمام شد.

به دولت اصلاحات برسیم، پس از آنکه آقای خاتمی رئیس‌جمهور شدند، شما نگران شدید؟
تلاش همه ما این بود که آقای خاتمی رئیس‌جمهور نشود، خود آقای خاتمی هم می دانست. یقین داشتیم که ایشان رئیس‌جمهور نمی‌شوند. یک نفر در کوه من را دید گفت آقا من یک میلیون تومان از شما طلبکارم گفتم برای چی؟ گفت شما گفتید من یک میلیون تومان شرط می بندم که آقای ناطق نوری رییس جمهور می شود. حتی آقای خزعلی، از علمای تهران شب انتخابات سخنرانی کردند و گفتند که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که آقای ری‌شهری نیم درصد، آقای خاتمی یک و نیم درصد و آقای ناطق ۶۵ درصد آرا را به خود اختصاص می‌دهند.

بعد از آنکه آقای خاتمی رئیس‌جمهور شدند، اصلاح‌طلبان قدرت گرفتند. حتی در مجلس هم که آن زمان آقای ناطق رییس بودند احتمال می دادیم جایگاه شان به خطر بیفتد. اما خب رفتار آقای خاتمی با بنده بسیار خوب بود. از دفتر ایشان با من تماس گرفتند و گفتند که آقای خاتمی اجازه خواستند تا شما را در پست مشاور قرار دهیم، من گفتم؛ من نماینده مجلس هستم و قانونا نمی توانم، گفتند خودمان این موضوع را با شورای نگهبان مطرح می کنیم، بعد هم آقای خاتمی خود شخصاً گفتند که با شورای نگهبان صحبت می‌کنیم تا راه‌حلی بیابیم. بعد از دو الی سه ماه بحثکردن با شورای نگهبان، حکمی دادند که شما را به عضویت گروه مشاوران برمی گزینم. بهرحال برخورد ایشان با من بسیار خوب و اخلاقی بود.

شما نگران قدرت گرفتن اصلاح‌طلبان بودید؟
طبیعی است که وقتی کاندیدای مورد نظرشما رأی نیاورد، نگران شوید، منتهی بعدها برخورد آقای خاتمی نگرانی‌ها را برطرف کرد. البته اطرافیانی داشتند که خیلی شلوغ کاری می کردند. مثلا در ماجرای سال ۷۸ و کوی دانشگاه من با مهندس باهنر و چند نفر دیگر با ایشان ملاقات کردیم، بالاخره ایشان را قانع کردیم که حساب شان را از این آشوب گران جدا کنند و تا حد زیادی هم موفق بودند.

می گویید عملکرد آقای خاتمی خوب بود؛ ولی شما در سال ۸۰ برای ریاست جمهوری کاندیدا شدید؟
من سال ۶۰ هم کاندیدا بودم، سال ۸۰ یقین وجود داشت که آقای خاتمی انتخاب می‌شوند، بنابراین کسی کاندیدا نمی‌شد، چون می‌دانست که شانسی ندارد. من برای اینکه بازار انتخابات گرم شود، شرکت کردم، با خود آقای خاتمی و آقای هاشمی رفسنجانی در این مورد مشورت کردم.

به آقای خاتمی گفتم که شما هر وقت قسم می خورید می گویید به جدم، به جدتان قسم اگر بگویید کاندیدا نشوید، کاندیدا نمی‌شوم. شما موافق هستید یا نیستید؟ ایشان گفتند که خیلی هم خوب است، شما کاندیدا شوید به این دلیل که مسائل اخلاقی و حدود و مرزها را رعایت و به نفع مملکت صحبت می‌کنید که شأن اشخاص حفظ می‌شود.

با آقای هاشمی رفسنجانی مشورت کردم و ایشان گفتند، تصور می‌کنید؛ اگر کاندیدا شوید چقدر رأی می‌آورید؟ گفتم، اگر همه روحانیت و اصولگرایان حمایت کنند چهار الی پنج میلیون رأی می‌آورم آخرش هم همین شد، همه اصولگراهایی که آمدند در نهایت همین مقدار رای جمع کردند، گفتم سبد رای اصولگراها در این شرایط حدود ۵ میلیون است، اگر یک نفر بیاید همین ۵ میلیون را می برد اگر ده نفر بیایند ۵۰۰ هزار رأی می‌آورد. همین هم شد و ۸ اصولگرا کاندیدا شدند. بنابراین اصلاً امیدی به انتخاب شدن نداشتم. هدفم اصلاً رئیس‌جمهور شدن نبود.

دوره خاتمی گذشت، شما موافق آقای احمدی‌نژاد بودید؟
نخیر. دور اول انتخابات به آقای هاشمی رفسنجانی رأی دادم.

در آن دوران من دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین بودم و ایشان عضو علی‌البدل شورای مرکزی بودند. بنابراین ایشان را می‌شناختم. آقای احمدی‌نژاد در انتخابات شورای شهر تهران، هم رئیس ستاد انتخاباتی بودند و اصرار داشتند که من نیز کاندیدا شوم؛ ولی قبول نکردم. ایشان آن زمان مشهور نبودند ولی کسانی که در انتخابات شورای شهر انتخاب شدند، چون ایشان رییس ستاد انتخاباتی بود خودشان را مدیون او می دانستند و به همین خاطر او را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی کردند، دوستان ایشان اصرار داشتند که در ستاد انتخاباتی ایشان شرکت کنم، ولی قبول نکردم. معتقد بودم که رقابت بین آقای هاشمی و کروبی است.

در مرحله دوم گفتند شانس ایشان بیشتر شده حالا بیا، ولی باز هم قبول نکردم که در ستاد انتخاباتی ایشان باشم و هنوز هم فکر می‌کنم، کار درستی کردم.

دور اول به آقای لاریجانی رای دادید؟
نه آقای هاشمی.

دور دوم به چه کسی؟
دور دوم هم آقای هاشمی. هنوز هم معتقدم اگر ایشان رییس جمهور شده بودند خیلی از مسائل حل می شد.

استدلالتان برای مخالفت با احمدی نژاد چه بود؟
ایشان را در این ظرفیت نمی‌دانستم. به نظرم فاصله میان ایشان و آقای هاشمی بسیار زیاد بود.

چرا اصولگرایان از ایشان حمایت کردند؟
باید از خودشان سؤال کنید. آقای احمدی‌نژاد شعارهای خوبی می‌داد؛ ولی من می‌دانستم که این شعارها عملی نیست. مانند دوران بنی‌صدر. یک بار در یک جلسه رسمی گفت که من به همه رئیس‌جمهورها و پادشاهان دنیا نامه می‌نویسم که اگر سؤالی دارید، بپرسید؛ وگرنه باید مسلمان شوید.

بعد هم به بوش و بقیه نامه نوشت. بچه ها جک درآورده بودند می گفتند بوش که نامه را خوانده بوده تلفن زده به آقای احمدی نژاد گفته حاجی ما را برای نماز صبح بیدار کن.(خنده) این ایده خوبی است که بگویی رییس جمهور آمریکا مسلمان شود ولی خب ایده کجا واقعیت کجا. یک نفر ماست می ریخت توی دریا گفتند چه کار می کنی گفت دارم دوغ درست می کنم گفتند اینکه دوغ نمی شود گفت می دانم ولی اگر بشود خیلی خوب می شود. بهرحال اگر بوش مسلمان می شد خوب بود ولی…

عکس‌العمل شما در مقابل صحبت‌های احمدی‌نژاد چه بود؟
معتقد بودم که ایشان در فضا هستند. هنوز هم معتقدم ایشان روی ابرها حرکت می‌کند. بنی‌صدر هم همین‌ها را می‌گفت.

احمدی‌نژاد و بنی‌صدر را شبیه به یکدیگر می‌دیدید؟
در این زمینه که ایده‌های غیر عملی داشتند، شبیه می‌دانستم. اینکه همه دنیا مسلمان شود، خوب است؛ ولی اینکه عملی هست یا نه مهم است. ایشان یک بار گفتند که من آمریکا را در دنیا منزوی کردم. بعد دید مردم هیچی نگفتند دو روز بعد گفت که اصلا من ابرقدرت‌ها را منزوی کردم. یک نفر از آمریکا به من زنگ زده بود می گفت این احمدی نژاد دنیا را در دنیا منزوی کرده است.

پیش آمده بود که با ایشان صحبت کنید، بگویید چه می گویی چه استدلالی چه منطقی؟
من اشکال بزرگی دارم و آن اینکه اگر گوش شنوایی نبینم، حرف نمی‌زنم. جایی حرف میزنم که موثر واقع شود. می‌دانستم که ایشان تأثیرپذیر نیست. اولا آقای احمدی‌نژاد با اهانت به آقای هاشمی رفسنجانی شروع به تخریب ایشان کرد و رییس جمهور شد. خود این روش را به صلاح نمی دانستم.

بیایی بگویی ۲۴ سال انقلاب خراب است، همه دزد هستند، بردند، خوردند، وقتی یک انقلابی اولش خراب باشد آنهم وقتی امامش هست، بعد هم رهبری داشته انقدر خراب بوده که انقلاب نبوده است. اوج اقتدار فکری یک انقلاب زمانی است که رهبرش باشد، بیایی بگویی آن زمان که رهبر اصلی اش بوده خراب بوده بعد از این سال ها چه باید گفت. من این روش ها را به صلاح نمی دانستم.

حرف نمی زدم چون می دانستم تاثیری در او ندارد. وقتی می گویی یا سوال کن یا باید مسلمان شوی دیگر تاثیرپذیر نیست، یا بگویی می خواهیم در مدیریت دنیا شرکت کنیم، خیلی خوب است اما دنیا چقدر با ایران خوب است که ما مدیریت آن را به دست بگیریم.

موضع شما در سال ۸۸ چگونه بود؟
در آن زمان به آقای موسوی رأی دادم و خیلی هم برای من گران تمام شد. ولی صداقت داشتم که بعد از انتخابات هم گفتم. می توانستم بگویم به احمدی نژاد رای دادم کسی که نمی دانست پستی هم به من می دادند، ولی صداقت داشتم و گفتم و اعلام هم کردم که پشیمان هستم.

قبلش مهم است، به بعدش کاری ندارم، اینکه فردی با سابقه شما که با نخست وزیر سابق اختلاف هم داشته ولی تحلیلش رای دادن به میرحسین باشد مهم است؟
آن سال آقای کروبی، آقای احمدی‌نژاد، آقای میرحسین موسوی و آقای محسن رضایی در انتخابات حضور داشتند.

یکی یکی درباره هرکدام تحلیل بدهید؟
اقای احمدی نژاد را که گفتم به چه دلیلی قبول نداشتم، آقای محسن رضایی دو بار با من برای کاندیدا شدن مشورت کردند و به ایشان گفتم که شما رأی نمی‌آورید به این دلیل که مردم شما را نظامی می‌دانند. گفت شما بیا همه کارهای ستاد را انجام بده گفتم شما رای نمی آوردید. ناراحت هم شدند. گفت من اقتصاد خواندم کار کردم و چهره نظامی نیستم، گفتم درست است ولی مردم شما را هنوز محسن رضایی جنگ می شناسند.

بار اولی که کاندیدا شد به ایشان گفتم بهترین کار این است که خود شما از آقای هاشمی درخواست کنید که کاندیدا شوند، اگر درخواست کنید، احتمالا معاون اول خواهید شد، پس از یک دور معاون شدن چهره سیاسی بر چهره نظامی شما غالب خواهد کرد و شانس خوبی برای آینده شما خواهد بود ولی این کار را نکردند.

آقای کروبی، آن زمان انسان بسیار خوبی بود، ولی قدرت اداره مملکت را نداشت.

الان آدم خوبی نیست؟
الان دیگر خدا می داند، کسانی که بعد از صحبت آقا روی موضع خود مانده‌اند به نظر من گذشته خود را خراب کرده‌اند. وقتی آقا صحبت کردند باید فصل الخطاب می شد.

از سابقه آقای مهندس موسوی آگاهی داشتم و می‌دانستم که از اداره مملکت آگاهی دارد. تا آدم مسئول نشود نمی داند اداره کشور چگونه است، چه مشکلاتی دارد. همین الان آقای روحانی با اینکه از ابتدا در انقلاب حضور داشتند، بیان می‌کنند که تازه می‌دانم که مشکلات یعنی چه؟ لذا معتقد بودم آقای موسوی از مشکلات آگاهی داشت و می‌توانست آنها را برطرف کند، همچنین ایشان با آقا نسبت داشتند و هیچ وقت فکر نمی‌کردم مقابل ایشان بایستد. با اینکه با آقای موسوی اختلاف داشتم ولی به ایشان رأی دادم. اما بعد از صحبت‌های آقا بلافاصله اعلام کردم که من به ایشان رأی دادم و پشیمان هستم. همه باید من را تشویق می کردند چون صداقت به خرج داده بودم اما برخوردهایی که با من شد، نشان می‌دهد که نباید هیچ وقت صداقت داشته باشید.

شما مجلس اول، پنجم، هفتم و هشتم را دیدید و تجربه کردید؟ تصور نمی‌کنید که در این رویه مجلس به سمت سبک شدن رفته است. وزنه افراد پایین آمده است؟
نه تنها در مجلس، در دولت هم همین است. شما ببینید در مجلس اول افرادی مانند مقام معظم رهبری، آقای هاشمی رفسنجانی، آقایان موحدی کرمانی و امامی کاشانی و بسیاری دیگر از بزرگان حضور داشتند. در مجلس خبرگان هم اینگونه بود. در دولت هم همینطور بود شما ببینید یک زمانی فردی در اندازه شهید باهنر کفیل وزارت آموزش و پرورش بود حتی وزیر هم نبود. خود مقام معظم رهبری کفیل وزارت دفاع بودند، یا آقای هاشمی رفسنجانی سرپرست وزارت کشور بودند. به نظرم اسوه‌های قدرت آن زمان حضور داشتند که امروز نیستند یا به مرور سن‌شان بالا رفته است یا…

خب آن عرصه اجراست، مجلس که جایگاه تعقل و تصمیم گیری های عاقلانه است و خیلی دویدن ندارد، می خواهم به این برسم که چه می شود که آقای غفوری فرد معاون رییس جمهور، وزیر، کار اجرایی کرده، تحصیلکرده باید در لیست نباشد ولی فردی مثل حمید رسایی باشد،

اینجا سر گلایه را هم باز کنیم، در انتخابات مجلس نهم خصوصا تهران که من در جریانش بودم اتفاقاتی افتاد که اصلا جالب نبود و با معیارهای اسلامی و تعقل و دین و دانش هیچکدام نمی خواند. من چند نمونه که خود آنها گفتند را می گویم. یک گروه ۷ + ۸ بود و یک جبهه پایداری. این گروه ۷ + ۸ یک لیستی از افراد تهیه کرد نزدیک ۱۲۰ نفر، در این گروه یکی یکی اسم افراد را می خواندند و آنهایی که هیچ کس با آنها مخالف نبودند، می ماندند آنهایی که چندنفر مخالف داشتند می ماندند تا دوباره بررسی شوند. آقای مهندس باهنر به من گفتند وقتی اسم تو مطرح شد هیچ کس مخالفت نکرد، گفتند با آقای عباسپور و مطهری یک عده مخالف بودند ولی با شما کسی مخالف نبود. بعد از پایان بررسی ها به جای ۳۰ نفر ۳۲ نفر باقی می مانند که کسی با آنها مخالف نبود، تصمیم می گیرند که ۲ نفر را حذف کنند. آن زمان گفتند بین ۳ نفر قرعه کشی کنیم، که غفوری فرد که من باشم و سیدکمال سجادی و فرمانی که نماینده تشکل های کارگری بودقرار به قرعه کشی می شود. آن فردی که نماینده تشکل کارگری بود را که کسی نمی شناخت الان هم کسی نمی شناسد، دومی که آقای کمال سجادی کارمند وزارتخارجه بود، سومی هم من بودم که دکترای فیزیک هسته ای داشتم…

که سابقه سیاسی اش معلوم بود
شاید شما سابقه سیاسی را بدانید ولی من اولین کسی هستم که اولین دوره دکترای علوم تکنولوژی هسته‌ای را در ایران ایجاد کردم که دکتر شهریاری که شهید شد دانشجوی همان دوره است. اصلا دکترای تکنولوژی هسته‌ای در ایران نبود، دکترای برق، دکترای معماری هسته ای دکترای آینده پژوهی. این چهارتا را اولین بار شروع کردم. هنوز هم دومین دوره آن ایجاد نشده است.

در ورزش هم سابقه روشنی داشتم. ۴ سال در ورزش بودم ۴ بار فوتبال ما در جام بازی های آسیایی اول شد. ۲۱ سال است بیرون آمدم یکبار هم اول نشده است. با این سوابق قرار بود بین ما سه نفر قرعه کشی شود. در حالیکه قرعه کشی باید بین آدم های هم وزن باشد، آن کارگر را که کسی نمی شناسد با منی که همواره مستقل از تهران رای آوردم و این سوابق را دارم وزنم یکی بود.

بعد نماینده مردم را باید مردم بشناسند نه اینکه به زور لیست ببریدش مجلس. خلاصه اینکه آن آقای فرمانی اسمش در آمد و در لیست قرار گرفت. در مرحله اول هم اوت شد. از طرف دیگر قبل از انتخابات هم صلاحیت یکی از آقایان تایید نشد، بنابراین یک نفر کم آوردند، حالا اگر همان قرعه کشی را هم قبول داشتند باز هم باید بین دو نفر دیگر قرعه کشی می کردند اما چه کردند؟ این دو نفر را کنار گذاشتند و یک نفر دیگر را در لیست گذاشتند آقای نجابت.

این مرحله تمام شد به مرحله دوم رسید، در مرحله دوم اینها باید ۲۵ نفر لیست می دادند ولی ۲۳ نفر داشتند، اصلا آدم نداشتند، چه کار کردند؟ رفتند دو نفر از لیست رقیب شان در لیست شان گذاشتند. آقای نوباوه و یک نفر دیگر که در لیست جبهه پایداری بودند.

ملانصرالدین هم این کار را نمی کرد، ملا نصرالدین هم در قبرش ۷ بار گفت سبحان الله از این همه عقل! در کجای دنیا از لیست رقیب استفاده می کنند، شانس خودشان را کم کردند. با من هم لج بودند مهم نبود لااقل همان ۲۳ نفر را لیست می دادند چرا باید از لیست رقیب آدم قرض بگیرند. وقتی از رقیب آدم می آورید شانس خودتان را کم می کنید. این شیوه نه عقلی است نه اسلامی.

یک جمعی از عقلا و آدم های با تجربه را کنار می گذارند.
اصلا عقل نمی خواهد من می گویم دیوانه ها هم این کار را نمی کنند که از لیست رقیب شان آدم قرض بگیرند و در لیست شان بگذارند، لااقل آدم نگذارید. کجای دنیا در یک انتخابات این شیوه عمل می کنند. اصلا سرنوشت مملکت را با قرعه کشی باید پیوند زد؟ آنهم بین یک استاد دانشگاه با این سوابق با یک کارگر ناشناخته.

خود اینها می گفتند غفوری فرد لوکوموتیو است اگر بیاید چند نفر دیگر هم با خودش به لیست می آورد. من اصلا به فردی مثل رسایی کاری ندارم، ولی این کار و این فرمول در کجای دنیا عاقلانه است؟ به ما نمی خندند؟

با کم شدن وزن نماینده های مجلس دعوا ها خاله زنکی شده است؟ اینکه یکی روی کاغذ بنویسد دوپینگ لاریجانی اثر نکرد یا…
نمی شود وارد این مباحثشد مقام رهبری هم تضعیف مجلس را به صلاح نمی دانند ولی طبیعی است وقتی آقای امامی کاشانی و آیت الله خامنه ای در مجلس باشند تا مجلسی که فلان آقایان در مجلس باشند فرق است.

به دولت فعلی برسیم، حمایت تان از آقای روحانی بر چه اساسی بود؟
من حمایت علنی نکردم.

ولی در جلسه اعلام حضورشان شرکت کردید؟
بله. ایشان قبل اینکه کاندیدا شوند با من مشورت کردند، گفتند که شما نظرتان درباره رییس جمهور چیست؟ من گفتم نظرم آقای هاشمی رفسنجانی است. ایشان گفت اگر آقای رفسنجانی بیاید من کاندیدا نمی شوم. وقتی هم که آقای هاشمی آمد هم ایشان ستادهایش را جمع کرد که تواضع ایشان بود که جای تقدیر دارد. گفت بعد از آقای هاشمی، گفتم بعدش آقای ناطق نوری. گفتند آقای ناطق بیایند هم من نمی آیم. گفت بعد از آقای ناطق. گفتم آقای حسن روحانی و آقای دکتر ولایتی. منتهی ترجیح من همیشه این است که همیشه در شرایط مساوی رییس جمهور یک روحانی باشد.

اعتقادم امروز هم این است. دلیلم برای اینکه رییس جمهور باید روحانی باشد یک دلیل سیاسی است نه دلیل مذهبی. چون امام جمعه های کشور تاثیر زیادی در کشور دارند اگر یک نفر با آنها هماهنگ شود ۵۰ درصد مشکلات اجتماعی کشور حل خواهد شد.

تحلیل تان از رفتار شورای نگهبان در رد صلاحیت آقای هاشمی چه بود؟ چون می گویید هنوز هم می گویم آقای هاشمی باید رییس جمهور می شد.

بله صددرصد هنوزم همین را می گویم.

تحلیل تان از این موضوع چیست؟
از خودشان بپرسید. ولی من فکر می کنم اشتباه بود. آدمی که این همه برای انقلاب خدمت کرده را نباید گفت صلاحیتت رد شده است. یا بگویند مشکل جسمی داشتند. این رفتارها برای انقلاب مناسب نیست. هیچ کشوری بابزرگان قومش این طوری برخورد نمی کند. حداقل ما که باید اخلاق را داشته باشیم. من همیشه گفتم ما اگر اقتصاد و صنعت نداشته باشیم باید اخلاق داشته باشیم. اخلاق اسلامی باید داشته باشیم.

اینکه فردی این همه برای انقلاب خدمت کرده حتی اگر هزارتا اشتباه هم کرده بود نباید این رویه می شد من خودم منتقد آقای هاشمی بودم ولی نباید این بلا را سرش بیاورند که بگویند صلاحیتش رد شد.

عملکرد روحانی را چطور می بینید؟
هنوز که زود است اما خب آقای روحانی آمده چندتا حسن دارد. مملکت آرامش پیدا کرده است. اثرش روی اقتصاد مشهود است دلار از ۴ هزارتومن به ۳ هزارتومن رسید. در دنیا آن تنش ها که داشتیم کاهش پیدا کرده است و انشاالله بهتر می شود. ولی خیلی از وعده ها تحقق نیافته است. رکود هنوز هست طبق برنامه چشم انداز باید نرخ رشد مان ۸ درصد باشد که به آن برسیم در سال ۹۱ نرخ رشد منهای ۷ درصد بوده است. که شاید در تاریخ دنیا بی سابقه باشد. در سال ۹۲ به منفی سه درصد رسیده است در سال ۹۳ اگر خیلی تلاش کنند به صفر برسد.

با ۸ درصد خیلی فاصله داریم. این به نظر من به دولت فعلی هم ربط ندارد هر کسی دیگر هم بود معجزه لازم داشت. البته فکر کنم که بعضی از حرف های ایشان با آن اعتدالی که می گفتند نخواند مثل اینکه گفتند بروید به جهنم. آدم همیشه از سرما که نمی لرزد گاهی آدم از ترس می لرزد. البته این مسائل اتفاق می افتد نباید خیلی پیگیری کرد.

در مورد انتصابات هم شاید مقداری اصولگرایان فراموش شدند و باید محبت بیشتری می شد.

آخرین سوال را هم درباره دریاچه ارومیه بپرسم، شما از آن زمانی که وزیر نیرو بودید موضوع دریاچه ارومیه مطرح بود؟
نه، دریاچه ارومیه آن زمان مشکلی نداشت. البته این مشکل فقط برای دریاچه ارومیه نیست ما آن زمان هم اعلام خطر کردیم که کارهای بی قاعده به دریاچه ها آسیب خواهد زد. سد کرج که زده شد من گفتم چاه های آب شهریار خشک می شود همینطور هم شد، آن زمان ما هشدار دادیم یا تصمیمات دیگری از این قبیل. ببینید آب کشور استانی نیست، منطقه ای است. آقای احمدی نژاد رفت چهارمحال گفتند آب اینجا را مستقل کنید، اینکار را کردند زاینده رود خشک شد. آمدند اطراف دریاچه ارومیه ۴ هزار چاه ممنوعه زدند. آب کم شد. بنابراین هم مدیریت اشتباه بود و البته چند سالی خشکسالی وحشتناک داشتیم. الان نزدیک به ۵۰۰ شهر ایران مشکل کم آبی دارد. اینها هم مشکل مدیریتی است هم خشکسالی.

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز