خبرگزاری کار ایران

جهان در سال۹۵/ پرونده نهم: اسرائیل و فلسطین

از تصویب قطعنامه ۲۳۳۴ علیه تل‌آویو تا صف‌بندی کنست در مقابل لیکود/رمزگشایی از مراودات اطلاعاتی ناتو و اسرائیل

asdasd
کد خبر : ۴۷۱۱۴۷

تصویب قطعنامه ۲۳۳۴ شورای امنیت علیه شهرک‌سازی اسرائیل از مهمترین تحولات سال گذشته در این حوزه بود اما روی کار آمدن وزیر جنگ جدید و همچنین طرح استیضاح نخست‌وزیر به انضمام شراکت ناتو و رژیم صهیونیستی در امر تبادل اطلاعات محرمانه و سری از ابعاد دیگر وقایعی بود که اسرائیل در تمامی ابعاد آن دخیل بود.

مرور مهمترین وقایع رخ داده در حوزه فلسطین و اسرائیل آن گونه که در ساختار رسانه‌ای در حال رخ دادن است، تا حدود زیادی با ضعف‌هایی روبه‌روست که از گذشته تاکنون این خلل کماکان ثابت و پابرجا بوده است. چراکه علاوه بر مساله فلسطین و لبنان، باید ریشه سیاست‌های رژیم صهیونیستی را در منطقه غرب آسیا و حتی در قلب اروپا و آمریکا جست‌وجو کرد که این وضعیت در  حالت فعلی تا قلب آفریقا هم ادامه دارد و لزوم رصد و اشراف بر روی تحرکات تل‌آویو بیش از پیش احساس می‌شود.

اما یکی از نادرترین و بی‌سابقه‌ترین موضوعاتی که در حوزه مسائل مرتبط با اسرائیل در سال ۹۵ باید مورد نظر قرار بگیرد، تصویب قطعنامه ۲۳۳۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه شهرک‌سازی با رای موافق چین، روسیه، فرانسه و بریتانیا و همچنین رای ممتنع آمریکا بود. قطعنامه‌ای که موجب شد تا نتانیاهو و هم‌قطاران وی سفرای کشورهای مربوطه را در تل‌آویو فرا بخوانند و مراتب اعتراض خود را به آنها ابلاغ کنند.

اما پس‌لرزه‌های این قطعنامه تنها به اینجا ختم نشد بلکه در ادامه همگان شاهد بودند که کنست اسرائیل طرح استیضاح نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی را کلید زد. البته در اسرائیل به دلیل مشکلات داخلی اعم از فساد اخلاقی و سیاسی مسئولان منتسب به نتانیاهو و حزب لیکود پیش زمینه‌ای برای حذف نتانیاهو از گردونه قدرت طرح شده بود اما به هر حال تصویب قطعنامه اخیر سازمان ملل که در پایان دوران ریاست جمهوری اوباما صورت گرفته بود باعث شد سیاستمداران رده بالای اسرائیل آبروی خود را در خطر ببینند که به نظر آنها ریشه تمامی این مسائل عملکرد نتانیاهو بوده است.

یکی دیگر از مسائلی که موجب شد تا برخی از چهره‌های سیاسی اسرائیل نسبت به نتانیاهو انتقادهای گسترده‌ای صورت دهند، انتخاب «آویگدور لیبرمن» به عنوان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی است. چراکه افکار عمومی داخل تل‌آویو وی را یک راست‌گرای افراطی می‌دانند که سیاست‌های جنگ‌طلبانه او می‌تواند بیش از پیش اسرائیل را مورد سوءظن افکار عمومی جهان و همچنین مجامع بین‌المللی قرار دهد.

در این راستا انتخاب اسرائیل به عنوان رییس کمیسیون حقوقی مجمع عمومی سازمان ملل هم یکی دیگر از موضوعاتی است که در سال گذشته موجب اعتراض جامعه ملل قرار گرفت و همگان با توجه به جنایات صورت گرفته از سوی اسرائیل این موضوع را پوششی برای اقدام‌های دهه‌های گذشته اسرائیل دانستند. از این رو گفت‌وگویی داشتیم با کارشناسان مسائل حوزه اسرائیل و فلسطین که به تحلیل ابعاد مختلف مهمترین رویدادهای این حوزه پرداختند که به صورت زیر از نظر خواهد گذشت.     

   

شورای امنیت علیه تل‌آویو

صباح زنگنه (نماینده سابق ایران نزد سازمان همکاری اسلامی)  

از تصویب قطعنامه ۲۳۳۴ علیه تل‌آویو تا صف‌بندی کنست در مقابل لیکود/رمزگشایی از مراودات اطلاعاتی ناتو و اسرائیل

اقدامی که در تصویب قطعنامه ۲۳۳۴ صورت گرفت را باید بعد از چند دهه مخالفت آمریکا و حامیان رژیم صهیونیستی، امر مهمی تلقی کرد. اگر به گذشته قطعنامه‌ها و پیش‌نویس‌های ارائه شده علیه اسرائیل نگاهی گذرا بیندازیم، صراحتاً می‌بینیم که آمریکا مانعی برای به تصویب رسیدن این قطعنامه‌ها به حساب می‌آمد اما نهایتاً و تنها چند روز مانده به ورود «دونالد ترامپ» به کاخ سفید شاهد بودیم که این قطعنامه ضد تل‌آویو تصویب شد.

در نگاه دقیق‌تر باید مصر را ارائه دهنده پیش‌نویس این قطعنامه ‌دانست اما پس از تماس ترامپ با مقام‌های سیاسی قاهره، مصر از ارائه آن صرف‌نظر کرد. در حین رأی‌گیری برای تصویب این قطعنامه شاهد بودیم که مصر به آن رأی مثبت داد. چراکه یکی از اعتراض‌های این کشور از گذشته تاکنون ضمانت اجرا و عدم عملیاتی شدن این قطعنامه‌ها ضد اسرائیل بوده است که یک مخالفت آشکار را به نمایش می‌گذارد.

موضوع اصلی و بحثی که نباید از آن چشم پوشی کرد این است که ۱۴ کشور مرکب از کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و حتی اروپایی‌ها صراحتاً به قطعنامه ۲۳۳۴ رأی مثبت دادند که در بین آنها چهار عضو دائم شورای امنیت یعنی چین، روسیه، فرانسه و بریتانیا حضور داشتند و عضو پنجم یعنی آمریکا به آن رأی ممتنع داد. لذا در اینجاست که صف‌بندی چهار عضو دائم شورای امنیت به علاوه ۱۰ عضو انتخابی آن موجب به وجود آمدن موج اعتراض‌های بین‌المللی علیه اسرائیل شد.

در سال‌های گذشته در دوره ریاست‌جمهوری اوباما شاهد بودیم که اختلاف‌هایی میان وی و نتانیاهو به وجود آمد. همگان به خاطر دارند که نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی بدون اجازه از کاخ سفید، وارد خاک آمریکا شد و در کنگره اقدام به سخنرانی کرد که این وضعیت، اعتراض اوباما را به همراه داشت و نتانیاهو به عدم رعایت عرف دیپلماتیک در رسانه‌های جهان محکوم شد. علاوه بر آن یکی از پرونده‌هایی که در حوزه سیاست خارجی توسط کابینه اوباما به خصوص وزارت خارجه این کشور در دستور کار قرار گرفت، مساله صلح فلسطین بود. از این منظر کنشگری جان‌ کری به عنوان وزیر خارجه ایالات متحده و همچنین نگاه انتقادی دولت باراک اوباما به تل‌آویو تا حدودی می‌تواند دلیل به راه افتادن موج صدور قطعنامه علیه اسرائیل باشد. مضاف بر این که عده‌ای اعتقاد دارند آمریکا به قطعنامه ۲۳۳۴ رأی ممتنع داده است اما با توجه به موافقت چهار عضو دائم شورای امنیت و رأی مثبت آنها باید رأی ممتنع واشنگتن را مثبت تلقی کرد.

احضار سفیر آمریکا در اسرائیل و سایر کشورهایی که به قطعنامه مذکور رأی مثبت داده بودند، نشان از اوج عصبانیت رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو دارد. تا جایی که وزیر داخلی اسرائیل اعلام کرده بود که نتانیاهو به پرسش‌های مقام‌های ارشد اسرائیل در مورد تصویب این قطعنامه پاسخ‌هایی ارائه خواهد کرد. از این منظر باید بگوییم که اسرائیل در طول حیات خود تاکنون، سنگین‌ترین ضربه بین‌المللی را متحمل شد و به نوعی حیثیت آن زیر سوال رفت.

آثار منفی این قطعنامه بر تل‌آویو را باید حیاتی و مهم تلقی کرد. چراکه بسیاری از کشورها از سال‌های گذشته نسبت به شهرک‌سازی‌ها اعتراض داشتند و حتی از فروش کالاهای تولید شده در این شهرک‌ها که به کشورشان صادر شده است، ممانعت کردند. لیکن باید بگوییم که آثار اقتصادی این قطعنامه بر اسرائیل بسیار مخرب خواهد بود. در سطح دیگر با توجه به داده‌های سیاسی و رسانه‌ای، به نظر می‌آید اختلاف‌های میان اسرائیل و تشکیلات خودگردان بیشتر خواهد شد و توافق‌های نیم بند میان تل‌آویو و رام‌الله تحت تاثیر این قطعنامه قرار خواهد گرفت.

این‌که چرا مصر پیشنهاد دهنده این قطعنامه بوده و نقش پررنگی در ارائه آن به عهده داشته است، دلایل امنیتی و سیاسی گسترده‌ای دارد. مصر همسایه و نزدیک‌ترین کشور به سرزمین‌های فلسطین به حساب می‌آید و با آنها از سالیان گذشته ارتباط دارد. به این جهت هرگونه به هم ریختگی امنیتی در این سرزمین‌ به مصر سرایت خواهد کرد و برای قاهره مشکل‌ساز خواهد بود. از جهتی دیگر نقش اسرائیل از سالیان گذشته تاکنون در آفریقای شمالی کاملاً تخریبی بوده است. به عنوان مثال تجزیه سودان به دو ناحیه شمالی و جنوبی یکی از پرونده‌های مهمی است که توسط تل‌آویو  و به خصوص موساد در آفریقای شمالی اجرا شده است. لذا باید بگوییم که فعالیت اسرائیل، محاصره مصر را رقم خواهد زد و از این منظر، مصر منتظر به وجود آمدن فرصت مناسب برای انتقام‌جویی از اسرائیل بود که نهایتاً می‌توانیم قطعنامه ۲۳۳۴ را در زمره این فرصت‌طلبی قاهره قلمداد کنیم.  

 

کنست علیه «بنیامین»

مجید صفاتاج (پژوهشگر حوزه فلسطین و اسرائیل)

از تصویب قطعنامه ۲۳۳۴ علیه تل‌آویو تا صف‌بندی کنست در مقابل لیکود/رمزگشایی از مراودات اطلاعاتی ناتو و اسرائیل

جامعه اسرائیل جامعه‌ای است که به لحاظ گرایش‌های سیاسی، قومی و نژادی دارای تنوع گوناگونی بوده و این تنوع باعث ایجاد معضل برای رژیم صهیونیستی شده است. اگر نگاهی به جریان‌های حاضر در اسرائیل بیندازیم، از طیف‌های لیبرال و سوسیالیست و چپ‌گراها تا افراطیون مذهبی به چشم می‌خورد اما همه آنها بر سر یک موضوع یعنی حفظ موجودیت اسرائیل اتفاق نظر دارند. به گونه‌ای که اکثر احزاب سیاسی حاضر در تل‌آویو در بسیاری از مسائل سیاست داخلی و سیاست خارجی این رژیم با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند اما در مورد موجودیت اسرائیل با یکدیگر همسو هستند.

زمانی که وارد لابی‌های حاضر در رژیم صهیونیستی می‌شویم، وحدت نظر روی موجودیت این رژیم را عملاً به چشم می‌بینیم اما در مورد سیاست خارجی و خصوصاً نحوه تعامل با فلسطینی‌ها و مسلمانان اختلاف نظرهای آشکاری به چشم می‌خورد. به گونه‌ای که برخی از احزاب به پایان دادن تصرف اراضی فلسطینی‌ها اعتقاد دارند و همین موضوع شکاف میان آنها را نمایان می‌کند و از این رو شاهد هستیم که بخشی از جهان عرب علیه آنها خیزش کرده‌اند. آنها معتقدند که می‌بایست به مرزهای سال ۱۹۶۷ بازگردند تا آرامش اسرائیل تامین شود.

در جناح مقابل احزابی مانند حزب لیکود که نتانیاهو در حالت فعلی سکان‌دار آن است، با نظر سایر احزاب مخالف است. آنها بحث توسعه ارضی و اخراج فلسطینی‌ها یا مسلمانان را مدنظر قرار داده‌اند و به نوعی سیاست یهودی‌‌سازی در آن منطقه را در دستور کار چند ساله خود قرار داده‌اند. لذا این وضعیت باعث به وجود آمدن گسل سیاسی در میان احزاب اسرائیل شده و می‌تواند خطر جدی برای فروپاشی رژیم صهیونیستی محسوب شود. از زمان روی کار آمدن نتانیاهو خطر استیضاح به دلیل این‌که کابینه وی ائتلافی بوده، وجود داشته و مطرح بوده است. چراکه با توجه به مسائلی که در ابتدا به آن اشاره کردیم، اختلاف میان حزب لیکود و سایر احزاب سیاسی اسرائیل موجب به وجود آمدن انشقاق در راهبرد اصلی خصوصاً سیاست خارجی شده است.

ارائه پیش‌نویس طرح استیضاح نخست‌وزیر اسرائیل توسط «ارئیل مرگلیت» که یکی از اعضای کنست به شمار می‌رود، صورت گرفته و قابلیت بررسی دارد. چراکه مخالفت احزاب با نتانیاهو براساس موضوع‌های کلی و کلیدی نیست بلکه سیاست سرکوب‌گری و توسعه شهرک‌سازی به بی‌توجهی به مصوبات مجامع بین‌المللی باعث شده است تا رژیم صهیونیستی در عرصه بین‌المللی محکوم شود. لذا از این منظر طرح استیضاح وی مطرح شده تا بتوانند با توجه به این موضوع تا حدودی اوضاع داخلی را آرام کنند و از جهت دیگر نتانیاهو را مجبور به اصلاح یا نهایتاً کناره‌گیری از قدرت کرده و یک کابینه ائتلافی جدید را تشکیل دهند.

یکی از مسائل دیگری که تحلیل‌گران اسرائیلی بر آن تاکید دارند و احتمال فروپاشی اسرائیل از درون را افزایش می‌دهد، مساله فسادی است که در بین مقام‌های این رژیم ریشه دوانده است که در دو محور فساد اخلاقی و فساد اقتصادی قابلیت ارزیابی دارد. به گونه‌ای که اسرائیل و کابینه نتانیاهو پس از آن که طرح ریاضت اقتصادی را برای اسرائیل تجویز کرد، بودجه‌های آموزشی و بهداشتی را کاهش داد و در مقابل بودجه نظامی افزایش پیدا کرد و از این نظر شاهد به وجود آمدن یک نارضایتی در جامعه اسرائیل بودیم. به صورتی که در طرف مقابل، شخص نتانیاهو و اطرافیان وی در آرامش زندگی خود را ادامه می‌دهند اما در سوی دیگر شاهد به وجود‌آمدن شکاف طبقاتی بودیم. تا جایی که حتی یهودیانی که از اروپای غربی به فلسطین آمدند و البته مسیحی بوده‌اند، از این وضعیت ناراضی هستند که تمامی آنها دلیل بروز این وضعیت را سیاست‌های غلط حزب لیکود و تبعیض میان یهودیان غربی‌تبار و شرقی‌تبار می‌دانند. در راستای این وضعیت و با توجه به مسائلی که مطرح شد، شاهد هستیم که همواره اعتراض‌هایی به مناسبت‌های مختلف در اسرائیل صورت می‌گیرد که همین خیزش‌های اجتماعی یکی از معضل‌های پیش‌روی نتانیاهو محسوب می‌شود و می‌تواند استیضاح وی را تقویت کند که عدم پیروی نتانیاهو از الگوی رضایت اقتصادی یکی از دلایل آن خواهد بود.

 

لیبرمن و دکترین توطئه سخت

حسن لاسجردی (کارشناس مسائل بین‌الملل)

از تصویب قطعنامه ۲۳۳۴ علیه تل‌آویو تا صف‌بندی کنست در مقابل لیکود/رمزگشایی از مراودات اطلاعاتی ناتو و اسرائیل

آنچه که پس از انتصاب «آویگدور لیبرمن» باید مورد بررسی قرار گیرد، دیدگاه‌ها و طرز تفکر وی است. از نظر سیاسی لیبرمن یک راست‌گرای افراطی است و به عنوان یکی از اعضای گرو‌ه‌های افراطی محسوب می‌‌شود. وی در گذشته وزیر خارجه رژیم صهیونیستی بوده و در طول وزارتش چندین محور را دنبال می‌کرد که نشان دهنده دیدگاه وی است. اول اینکه وی معتقد است باید فلسطین و اسرائیل از یکدیگر جدا شود. در گام دوم لیبرمن وفاداری مردم عرب زبان سرزمین‌های اشغالی را مورد تحلیل قرار می‌داد و معتقد بود با اشخاص یا گروه‌هایی که در مورد وفاداری آنها خللی وجود دارد، باید با جدیت برخورد صورت گیرد.

مساله سوم دیدگاه نظر لیبرمن در مورد حماس و جنبش اسلامی است. وی اعتقاد دارد که با این گروه‌ها باید به سخت‌ترین وجه ممکن برخورد کرد و در اینجاست که مجموع اظهارنظرهای وزیر جنگ جدید اسرائیل چهره‌ای رادیکال و افراطی از وی به نمایش می‌گذارد که در داخل اسرائیل هم به آن اذعان دارند. البته انتقادهای زیادی در خصوص مدل راهبری سیاست خارجی، اقتصاد و حتی مدیریت داخل به نتانیاهو وارد است. چراکه هم پیمانان ائتلاف در داخل کابینه با مدیریت وی در محورهای امنیتی و سیاسی مشکل و اختلاف دارند و در مجموع او را همراهی نمی‌کنند.

نکته‌ای که در اینجا وجود دارد این است که به دلیل انتخاب لیبرمن امکان دارد که مدل و نوع رویکرد اسرائیل با مردم فلسطین تغییر کند و این نشان می‌دهد که احتمال افزایش فشار در این خصوص وجود دارد. باید توجه داشت که راست‌گراهای افراطی همیشه در اسرائیل بحران‌سازی می‌کنند. به عنوان مثال آریل شارون هم به همین ترتیب در خصوص فلسطینیان خلق بحران کرد و شاهد افزایش ترورها و حتی حمله نظامیان به بیت‌المقدس بودیم.

ممکن است با روی کار آمدن لیبرمن بحث ترورها مجدداً کلید بخورد و این نشان می‌دهد که رویکرد وی در جهت ضربه زدن به محورهای مطرح شده خواهد بود و با برنامه‌ای خشن‌تر وارد میدان خواهد شد. حتی ممکن است نزاعی مانند جنگ غزه مجدداً کلید بخورد. چراکه در شرایط فعلی که در این مناطق نه جنگ است و نه صلح؛ یک بلاتکلیفی وجود دارد که هر لحظه ممکن است جرقه جنگ آن زده شود.

لذا بدون تردید انتخاب لیبرمن بر همسایگان تاثیر‌گذار خواهد بود. مصری‌ها خواهان آن هستند تا در سایه دولت عبدالفتاح السیسی محیط خود را آرام نگه دارند اما با انتخاب لیبرمن تحقق این امر تا حد زیادی مشکل خواهد بود. به صورتی که السیسی پس از انتشار خبر به روی کارآمدن لیبرمن این انتخاب را نامطلوب ارزیابی کرد و حتی امکان دارد با روی کارآمدن وی مذاکرات صلح فلسطین با بن‌بست مواجه شود. باید توجه کرد که اسرائیل مدتی است که از حوادث منطقه دور بوده و به نظر ظهور چهره‌ای تند و خشن مانند لیبرمن مجدداً خوی جنگ‌طلبانه اسرائیل را ظاهر می‌کند و در اینجاست که باید بگوییم با حضور لیبرمن به عنوان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، افق روشنی برای اسرائیل متصور نخواهد بود.  

 

ناتو شریک جدید اسرائیل

علی اصغر زرگر (کارشناس مسائل اسرائیل)

از تصویب قطعنامه ۲۳۳۴ علیه تل‌آویو تا صف‌بندی کنست در مقابل لیکود/رمزگشایی از مراودات اطلاعاتی ناتو و اسرائیل

در واقع حضور رژیم صهیونیستی در خاورمیانه به منزله پیاده‌سازی سیاست‌های آمریکا است و به نوعی باید بگوییم که مقام‌های تل‌آویو به عنوان یک پیمانکار به واشنگتن متعهد هستند تا سیاست‌های آن را اجرایی کند. از این جهت است که ما شاهد هستیم امنیت اسرائیل برای آمریکا بسیار حائز اهمیت است. چراکه اگر اسرائیل با کوچک‌ترین خلل روبه‌رو شود، بدون شک سیاست‌های آمریکا هم ضربه می‌خورد که این موضوع سناریوی نامطلوب آمریکا خواهد بود.

آنچه که در حالت فعلی شاهد هستیم حضور اکثر کشورها در تعاریف جدید ناتو است. به صورتی که عده‌ای فکر می‌کنند حوزه نفوذ ناتو تنها مرزهایی هستند که کشورهای عضو آن تعریف کرده‌اند اما به هر حال ما شاهد گسترش حضور ناتو در جهان هستیم. لذا به هر ترتیب مجبور به گذر و حتی عبور و مرور از این مرزها خواهیم بود که باز هم حضور ناتو را نمایان خواهد کرد.

باید توجه داشت که سیاست ناتو روی آوردن به سمت کشورهای شرقی است و به نوعی مقام‌های پیمان آتلانتیک شمالی پروژه میل به شرق را کلید زده‌اند. چراکه آنها با این کار می‌خواهند علاوه بر نقاطی که از گذشته به ناتو پیوسته‌اند، موجبات پیوستن کشورهای دیگر را فراهم آورند که دیدار دبیرکل ناتو با رئیس رژیم صهیونیستی یکی از همین محورها بوده که برآیند آن «افتتاح دفتر اسرائیل در مقر ناتو» بوده است.

دلیل اصلی اینکه اسرائیل دست خود را به سمت ناتو دراز کرده و خواهان برقراری روابط تنگاتنگ است، به نوعی در تهدید شدن و خنثی‌سازی آن تهدید ریشه دارد. به صورتی که تل‌آویو پس از برقراری روابط با ناتو هرگاه که احساس خطر کند، نسبت به انجام اقدام‌های سیاسی و نظامی دست به تحرکات و یارکشی می‌زند که در وضعیت جدید ناتو یکی از آنها خواهد بود.

باید دانست که هدف اسرائیل از نزدیک شدن به ناتو، قرار گرفتن در زیر چتر امنیتی این سازمان نیست بلکه آنچه اسرائیل بر آن اصرار دارد و ناتو هم به دنبال آن است، تبادل اطلاعات و در نمایی دیگر، همکاری اطلاعاتی دو طرف با یکدیگر است که ناتو هم به آن نیاز دارد. حتی در این بین آمریکا و روسیه هم به این اطلاعات نیاز دارند و درگیر این مساله هستند. بنابراین آنچه که ناتو و اسرائیل در این رابطه از یکدیگر توقع دارند و حتی به تامین نیازهای یکدیگر منتهی می‌شود، بحث تبادل اطلاعات در حجم گسترده ولی بسیار دقیق است.

 

نظام حقوقی سازمان ملل همسو با رژیم صهیونیستی

صمد قائم‌پناه (تحلیلگر مسائل بین‌الملل)  

از تصویب قطعنامه ۲۳۳۴ علیه تل‌آویو تا صف‌بندی کنست در مقابل لیکود/رمزگشایی از مراودات اطلاعاتی ناتو و اسرائیل

دولت‌هایی که عضو سازمان ملل متحد هستند، هرکدام نقش و جایگاه مختص به خود دارند. به هرحال اسرائیل در سال ۱۹۴۹ به عضویت رسمی سازمان ملل درآمده است و حتی منشا ایجاد یک کشور به پایتختی تل‌آویو از سوی سازمان ملل شده است و به این جهت شاهد منصوب شدن اسراییل به عنوان «رییس کمیسیون حقوقی مجمع عمومی سازمان ملل» بودیم. چراکه هیچ‌گونه محرومیتی متوجه آن و همچنین کمیسیون مربوطه نخواهد بود.

با توجه به این‌که هر کدام از کمیسیون‌ها به صورت عملی وظیفه تعریف شده از سوی سازمان ملل متحد دارند و از این جهت و به دلیل حضور دولت‌ها در کمیسیون‌های مربوطه، دولت‌های عضو می‌توانند در این مجمع عضویت پیدا کرده و حتی انتصاب‌های مربوطه در خصوص آنها صورت گیرد که متاسفانه به انتصاب اسراییل در خصوص کسب حد نصاب به عنوان ریاست کمیسیون حقوقی مجمع عمومی سازمان ملل رای مثبت داده شد.

از این جهت است که نمی‌توان به این موضوع ایراد شکلی گرفت. اما این که فضای سیاسی و حقوقی سازمان ملل متحد به چه دلیل باعث شده است که اعتماد به نفس تل‌آویو تا به این حد بالا برود و به این مقوله ورود کند جای تامل و تعجب دارد. چراکه انتقادهای بسیار زیادی علیه اسراییل و خصوصاً در راس آن نقض حقوق بشر وجود دارد اما این انتقادها نتوانسته موجب شود که پرونده‌ای علیه اسراییل طرح و مفتوح شود.

اسراییل برای سرپوش گذاشتن روی اقدام‌های خود، وضعیت فعلی را بهترین موقعیت دید تا بتواند با استفاده از لابی‌های خود در سازمان ملل به عنوان رییس کمیسیون حقوقی مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب شود. این موضع به این جهت دارای اهمیت بالایی است که ارتباط کمیسیون مذکور با شورای حقوق بشر سازمان ملل ارتباط مستقیم و تنگاتنگی است و بر اساس اساسنامه این شورا تمامی کشورهای عضو ملزم به رعایت قوانین و شرکت در تصمیم‌گیری‌ها هستند.

کشورهای عضو می‌توانند برای اعتراض به انتخاب شدن اسرائیل، در مقوله حقوق بشر تشکیل پرونده دهند و در پیگیری آن دخیل باشند. از این جهت است که پس از انتخاب اسراییل به عنوان رییس کمیسیون حقوقی مجمع عمومی سازمان ملل تعدادی از نهادهای مدنی در کشورهای مختلف اعتراض کردند. چراکه حضور اسراییل برای بسیاری از کشورهای منطقه که خلاف سیاست‌های تل‌آویو  گام بر می‌دارند، می‌تواند خطرناک باشد. زمانی که کشورهای غربی متوجه شدند اسراییل آرای قابل قبولی در خصوص تصدی این عنوان کسب کرده است، مهر تایید خود را بر این موضوع زدند. لذا بهترین کاری که به نظر می‌رسد در حالت فعلی می‌توان انجام داد، این است که تمامی کشورها رفتار مغایر با حقوق بشر را که از سوی اسراییل سر زده است گزارش کنند و حتی نمایندگان خود در سازمان ملل را ملزم به پیگیری این امر کنند تا مشروعیت آن را زیر سوال ببرند و در نهایت به یک اجماع مناسب و حداکثری دست پیدا کنند.

گزارش و گفت‌وگو: فرشاد گلزاری

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز