خبرگزاری کار ایران

هادی مرزبان، كارگردان تئاتر:

كوچكترین حركت كارگران هزاران نتیجه به همراه دارد

asdasd
کد خبر : ۶۶۳۲۳

«رادی می‌گفت کارگر هم می‌تواند مطالعه کند، وارد سیاست شود، جهان پیرامونش را تحلیل کند و نگاه جامعه‌شناسانه داشته باشد، چه‌بسا بهتر از من. چون کارگر در متن جامعه حضور دارد.»

در زمانه‌ای كه شرایط اقتصادی كشور عرصه را هر روز بر مردم به خصوص اقشار كارگر به اندازه‌ای تنگ می‌كند كه توجه آن‌ها بیشتر به تهیه نان معطوف می‌شود و از قضا درست در همین شرایط مركزهنرهای نمایشی با افزایش بهای بلیت آثار نمایشی محكم‌تر بر این طبل می‌كوبد، گویا رفته رفته باید ارتباط بخش مهمی از تركیب جمعیتی كشور با هنر تئاتر را كاملا قطع شده محسوب كنیم. هادی مرزبان كارگردان صاحب سبك و معتبر تئاتر اعتقاد دارد «کارگران از دهه 40 برای گرفتن حق خود ایستادگی کردند و امروز یکی از ستون‌های اجتماعی ما محسوب می‌شوند. این تاثیرگذاری در حدی است كه کوچکترین حرکت آنها هزاران نتیجه به همراه خواهد داشت. این كارگردان می‌پرسد چرا نباید امكانی فراهم شود تا هنرمندان تئاتر بتوانند مانند گذشته نمایش‌های خود را در كارخانه‌ها روی صحنه ببرند.» گفتگو با او را در ادامه می‌خوانید:

* کارگران در نمایشنامه‌های اکبر رادی چه جایگاهی دارند؟

__ كارگران در آثار رادی برخلاف آنچه ما در بسیاری از آثار ادبی کلاسیک تا مدرن خود صحبت می‌کنیم؛ مطرح می‌شوند. در این آثار ما وقتی می‌گوییم کارگر گویا از فردی صحبت می‌کنیم که تنها قرار است کار یدی انجام بدهد و از بازو نان بخورد. اعتقاد دارم جامعه ما با کارگران معنا پیدا می‌کند و اگر قرار باشد طیف‌های گوناگون جامعه را بررسی کنیم قشر کارگری ما چه از نظر کیفیت و چه از نظر کمیت در راس هرم قرار می‌گیرند. اگر به آثار مرحوم رادی هم دقت کنید همواره باهوش‌ترین، زیرک‌ترین كاركترها و آن دسته از افرادی که قهرمان قصه می‌شوند و یا قابلیت قهرمانی دارند؛ کارگران هستند.

به عنوان مثال اگر به نمایش «پلکان» كه در ماه‌های اخیر اجرا شد نگاه کنید، به نوعی عکس‌العمل کارگران رانشان می‌دهد. در سراسر نمایش افراد زیادی توسط شخصیت "بلبل" استثمار می‌شوند اما تنها گروهی که در برابر این ظلم مقاومت می‌کند کارگران هستند. این اتفاق را در صحنه چهارم نمایش می‌بینیم که کارگر ساختمانی وارد اتاق "بلبل" تازه به دوران رسیده می‌شود و منطقی‌ترین صحبت را بیان می‌کند. به اعتقاد من؛ زیباترین کلمات توسط "بالاجه" کارگر بیان می‌شود که به "بلبل" می‌گوید: وقتی تو در تهران و شهرهای دیگر در ویلاهای خود به خوش‌گذرانی مشغول بودی، سلیمان اینجا در حال زحمت کشیدن بود، امروز كه بیمار است تو حق نداری چنین رفتاری با او داشته باشی و حقوق او را نادیده بگیری.

* به كدامیك از كاركترهای نمایش "پلكان" علاقه بیشتری حس می‌كنید؟

__ به نظرم هر هنرمندی از موزیسین گرفته تا نقاشی و سینما و ادبیات و... وقتی اثری خلق می‌کند در کار خود یک نورچشمی دارد، در این نمایش هم کارکتر بالاجه نورچشمی من است. البته همه كاركترها برای من مثل انگشت‌های دست هستند. اما صحبت‌های تند و تیز بالاجه موجب می‌شود برایم شخصیت عزیزتری داشته باشد.

* در صحنه‌ای که اشاره کردید شاهد هستیم قدرت و قانون هم از افراد تازه به دوران رسیده كه به استثمار دیگران مشغول هستند؛ حمایت می‌کند و پلیس در دفتر كار حضور دارد اما اصلا طرف کارگر را نمی‌گیرد.

__ کاملا درست است و فکر می‌کنم قضیه دقیقا به همین شکل است. در سیاست جهانی هم اگر نگاه کنید همینطور بوده و نیروی قهریه همواره در خدمت سرمایه‌داری عمل كرده و می‌کند. امروز شما می‌بینید حرف اصلی را در آمریکا سرمایه‌دارها و صهیونیست‌های پولدار می‌زنند. اینها هستند که بر سیاست ایالات متحده و یا به نوعی بر سرنوشت جهان تاثیر می‌گذارند، چرا؟ تنها به این دلیل که پولدار هستند. در نمایش ما هم همین اتفاق می‌افتد و"بلبل" تازه به دوران رسیده یادگرفته است چگونه قانون و قوه قهریه را در خدمت خود داشته باشد.

* باتوجه به شناختی که شما از مرحوم رادی دارید، دیدگاه این نویسنده درباره کارگران چه بود؟

__ سال 63 که نمایش پلکان را روی صحنه بردیم، بحث‌های زیادی توسط دوستان روشنفکر مطرح شد که کارکتر بالاجه اصولا خود رادی را نمایندگی می‌کند. عده‌ای هم اعتقاد داشتند این جمله‌ها به یک کارگر ساختمانی تعلق ندارد و رادی به زور این جمله‌ها را در دهان او قرار داده است. اما رادی با قدرت دربرابر این صحبت‌ها مقاومت می‌کرد و می‌گفت: خیر؛ چه کسی گفته یک کارگر نمی‌تواند این جملات را بیان کند؟ کارگر هم می‌تواند مطالعه کند، می‌تواند وارد سیاست شود و جهان پیرامون خود را تحلیل کند و نگاه جامعه‌شناسانه داشته باشد، چه‌بسا بهتر از من، چرا؟ به این دلیل که کارگر خود در متن جامعه حضور دارد. پس دلیل نمی‌شود چون فرد کارگر است نتواند این جملات را بیان کند. در کودتای 28 مرداد سال 32 این بیشتر کارگران بودند که در صحنه حضور داشتند، در تمام ادوار تاریخی همینطور بوده است. اما افراد دیگر صبر می‌کنند وقتی کار نزدیک به نتیجه می‌شود صاحب می‌شوند.

* کارکتر کارگری که دو یا سه دهه قبل توسط اکبر رادی خلق شده چقدر با زمان خود نزدیکی داشته است؟

__ بسیار زیاد؛ به عنوان مثال شما اگر به دهه 30 توجه کنید بیشتر با کارگران بله قربان‌گو مواجه می‌شوید که دقیقا در آثار رادی نمود پیدا کرده است. در دهه 40 است که این روند به سمت تغییر گام برمی‌دارد و با مقاومت‌های کارگران نسبت به زیاده‌خواهی‌های کارفرما مواجه می‌شوید. دقیقا مشابه آنچه در نمایش پلکان اتفاق می‌افتد و در چند صحنه نخست شما می‌بینید کارگران زیردست "بلبل" استثمار می‌شوند، از صحنه چهارم و در جریان ورود به دوران بساز بفروشی است كه آن‌ها ایستادگی می‌کنند و اتفاقا دلایل بسیار منطقی مطرح می‌شود؛ حرف حسابی هم می‌زنند که می‌گویند ما در این شرایط کار نمی‌کنیم. گذشته ازاینکه کار نمی‌کنند در لحظه آخر به اتاق "بلبل" هم می‌ریزند و اعتراض می‌کنند. همین حرکت کارگران موجب می‌شود "بلبل" به عنوان نماد افراد سودجوی تازه به دوران رسیده از ترس کارگران برای دومین مرتبه سکته می‌کند.

* بعد از این سال‌ها که از نوشته شدن نمایش "پلکان" می‌گذرد، با توجه به شرایط کارگران امروز چقدر ناچار به تغییر متن شدید؟

__ اصلا نیازی به تغییر دادن نداشت، چون شرایط هنوز برای کارگران سخت است. امروز افتخار می‌کنم بگویم از تمامی اقشار به تماشای نمایش من می‌نشینند. طرف با همسر و فرزند خود از امامزاده حسن به تماشای نمایش می‌آید و پس از پایان اجرا جلوی درب خروجی جلویم را می‌گیرد و از من انتقاد می‌کند.

* انتقاد تماشاچی به چه چیز بود؟

__ اعتقاد داشت اسکندر دوچرخه‌ساز باید می‌رفت و حق خود را از "بلبل" می‌گرفت. اگر نگرفت از بی‌عرضگی‌اش بوده و گریه کردن چه فایده‌ای دارد؟ خب نویسنده متن چاره ندارد برای رسیدن به این مرحله گام به گام پیش برود، مگرنه انتقاد این تماشاچی كاملا منطقی بود.

* چرا در حالی که نمایش‌هایی مثل "پلکان" یا "مرده ریگ" با مضامین تلخ و كارگری روی صحنه می‌روند و با استقبال مخاطبان هم مواجه می‌شوند. عده‌ای همچنان اعتقاد دارند تنها راه فروش نمایش به قهقهه انداختن تماشاچی است؟

__ این صحبت نگرانی من را بیشتر می‌کند. این روزها شاهد هستیم خیلی بیشتر راجع به تئاتر آزاد صحبت می‌شود، ما باید نگران گرایش تئاتر کشور به سوی ابتذال باشیم. نگران هستم که بخاطر فروش بیشتر کیفیت آثار مغفول واقع شود و توجه بیشتر به گیشه باشد، در این میان سرنوشت و آینده تئاتر چه می‌شود. همینجا بهترین وقت است بگویم پاسخگویی به ین سوال و مسئولیت آنچه برتئاتر می‌گذرد برعهده مسئولان و مدیران کلان کشور قرار دارد.

مدیران باید از خود سوال کنند که ما تئاتر می‌خواهیم یا نه؟ اگر می‌خواهیم باید حمایت کنیم، تئاتر در هیچ کجای دنیا حتی کشورهای بسیار پیشرفته دنیا نمی‌تواند روی پای خود بایستد. اگر می‌شنوید مردم برای دیدن یک نمایش صف کشیده‌اند فکر نکنید با اثر عجیب و غریبی مواجه هستید، خیر هزار جور محتوای ناجور دارد. در کشورهایی مثل ما که به ارزش‌‌های اخلاقی و دینی توجه زیادی وجود دارد باید بسیار مراقب تئاتر باشیم، گاهی شاهد هستم ارزش تئاتر در حال از بین رفتن است. شما می‌بینید یک اثر ساخته می‌شود تبلیغات سرسام آور هم حول آن به راه می‌افتد بعد که به تماشای کار می‌روید از خودتان سوال می‌کنید آیا این تئاتر است؟ انسان گاهی احساس می‌کند به عصمت و حرمت تئاتر تجاوز می‌شود و عظمت آن زیر سوال می‌رود.

تئاتر ما شناسنامه و هویتی دارد كه باید از حفاظت كنیم. من هرکجای جهان که سفر کنم می‌گویم هادی مرزبان هستم و تئاتر ایرانی کارگردانی می‌کنم. به خاطر دارم چندین سال قبل در جشنواره تئاتر فجر دانیال حکیمی و من به عنوان بازیگر و کارگردان برگزیده انتخاب شدیم و پس از آن به جشنواره تئاتر فرایبورگ آلمان دعوت شدیم. دراین کشور نمایشی به کارگردانی یک ایرانی روی صحنه می‌رفت که دو نفر در آن ایفای نقش می‌کردند و هر آنچه از رفتار زشت و ناپسند تصور کنید روی صحنه اتفاق افتاد. پس از پایان اجرا وقتی کارگردان پیش ما آمد و نظرم را پرسید از او انتقاد کردم که چرا همه‌جا عنوان می‌شود کار ایرانی روی صحنه رفته است؟ تئاتر ما یک عصمت و هویتی دارد که هر کجای جهان به روی صحنه برود باید آن هویت را حظ کند، همه باید مراقب هویت تئاتر ایران باشیم.

* شورای نظارت و ارزشیابی که معتقد است سفت و سخت مراقبت می‌کند، پس شما نگران چه هستید؟

__ همه چیز که ممیزی نیست، اصلا ممیزی چه فایده‌ای دارد؟ ما کاری كه انجام می‌دهیم را بلد هستیم، ممیزی و کارهای این شکلی دردی را دوا نمی‌کند، باید به وضعیت تئاتر رسیدگی شود. باور نمی‌کنید من حتی در آخرین روزهای اجرای نمایش "پلكان" شبها از نگرانی خواب نداشتم، به هرحال با تعداد زیادی هنرمند حرفه‌ای کار می‌کنم که باید پاسخگوی آن‌ها باشم. گیشه یک حدی را جبران می‌کند و جوابگوی هنرمندی مثل دانیال حکیمی، ایرج راد، علی رامز، صدرالدین حجازی، روح‌الله كمانی، امیریل ارجمند و... نخواهد بود. واقعا امیدوار هستم آقای آشنا به قول خود مبنی برحمایت از نمایش "پلکان" وفا کنند، تا به این لحظه که حتی نیمی از رقم برآورد را هم دریافت نکردیم. اگر این اتفاق نیفتد هیچ راهی باقی نمی‌ماند جز اینکه تئاتر را ببوسم بگذارم کنار و اعلام کنم با این وضعیت دیگر نمی‌توانم کار کنم.

* آیا هنرمند تئاتر ایرانی اصلا دغدغه طرح مشکلات، سختی‌ها و یا زیبایی‌های زندگی کارگران را دارد؟

__ کارگر برای من نماد انسانی است که تمام عمر کار کرده و زحمت کشیده اما هیچ کاه به حق خود نرسیده است. شخصا دوران بلوغ سنی خود را در محلی پشت سر گذاشتم که کارگری بود. آسمان تاریک بود وقتی سوت کارخانه به صدا در می‌آمد و من شاهد بودم کارگران با یک کف دست نان بربری پیچیده شده در پارچه به سمت کارخانه می‌دویدند و تا ساعت 9 شب که مجدد سوت کارخانه زرده می‌شد کار می‌کردند. این کارگر فقط کار می‌کرد تا زنده بماند، من این درد را از آنجا با خود همراه آوردم، نه اینکه از خانواده ثروتمندی آمده باشم خیر، همواره گفته‌ام که فقر و گرسنگی را به خوبی درک می‌کنم. از کودکی باور کردم اسباب بازی‌ها باید برای بچه‌های همسایه باشد و باور کرده بودم که من نباید داشته باشم، اصلا به خود حق نمی‌دادم داشته باشم. در کودکی فکر می‌کردم فقط بچه همسایه می‌تواند دوچرخه داشته باشد و اگر دوست داشت به من هم بدهد تا با آن دوری بزنم، بگذریم... کارگران از دهه 40 برای گرفتن حق خود ایستادگی کردند و امروز یکی از ستون‌های اجتماعی ما محسوب می‌شوند، کوچکترین حرکت آنها هزاران نتیجه به همراه خواهد داشت.

* آیا کارگران امروز به حق خود رسیده‌اند؟

__ خیر.

* شرایط اقتصادی کارگران و اوضاع تئاتر امروز ما به گونه‌ای است که گویا دیگر نباید انتظار داشته باشیم کارگران در سالن نمایش حضور پیدا کنند، در حالی که سه دهه قبل این گروه‌ها تئاتری بودند که برای اجرا به کارخانه‌ها می‌رفتند. نظر شما در این رابطه چیست؟

__ سال‌ها قبل گروه‌هایی بودند که وقتی ما اثری تولید می‌کردیم تعدادی کارخانه را مشخص می‌کردند تا برای کارگران آنها بلیت نیم‌بها در نظر بگیریم و خود من همواره طرفداران اختصاص تسهیلاتی برای حضور بیشتر کارگران در سالن‌های نمایش بوده‌ام اما نمی‌دانم واقعا چه اتفاقی افتاده که چند سال است دیگر از جریانات مشابه خبری نیست و متاسفانه محرومیت و فاصله این قشر از تئاتر بیشتر شده است. یک زمان اگر تئاتری را در سالن نمایش اجرا می‌کردیم پس از آن اثر در تعدادی کارخانه هم به روی صحنه می‌رفت، زمانی كارخانه‌ها گروه تئاتر داشتند اما نمی‌دانم چطور شد این برنامه‌ها متوقف شده است. البته تمام اینها مجدد به مدیران کلان کشور بازمی‌گردد و آنها هستند که باید برای این امور برنامه داشته باشند. وقتی ما حاضر هستیم چنین اتفاقی بیفتد و در کارخانه‌ها اجرای نمایش داشته باشیم چرا نباید این امکان فراهم شود؟ چرا نباید بتوانم نمایش خود را در یك كارخانه در تهران یا نقاط دیگر كشور به نمایش بگذارم‏‌؟ تئاتری که اصلا متعلق به کارگر است. حتی اینجا رسما اعلام می‌کنم آمادگی دارم هر گروه تئاتر یا بازیگرانی که در کارخانه‌ها علاقه به اجرای نمایش داشته باشند را سرپرستی کنم تا جایی كه نمایش‌نامه مورد نظرشان اجرا شود.

* مضمون كلی كه در آثار اكبر رادی مطرح می‌شود چیست و آیا علاقه‌مند هستید برای اجرای این آثار به كارخانه‌ها بروید؟

__ رادی اصولا فریاد عدالت‌خواهی و فقر می‌زند، در تمام كارهایی كه از مرحوم رادی روی صحنه برده‌ام این مضامین وجود داشته و بسیار به اجرای آثاری از این دست علاقه دارم. چراكه نه من از خدا می‌خواهم چنین امكانی فراهم شود و آثار نمایشی به خصوص متون اكبر رادی را در كارخانه‌ها اجرا كنم.

* آیا مركزهنرهای نمایشی علاقه به اجرای چنین آثاری دارد؟

__ (با خنده) آن‌ها را دیگر نمی‌دانم، به قول معروف پیدا كنید پرتقال فروش را...! آن‌‌ها هستند كه باید برای اجرای آثار از این دست تمایل نشان بدهند. مثلا چرا من برای تلویزیون كم كار می‌كنم؟ برای اینكه چند مرتبه شده پیشنهاد آفرینش یك اثر هنری را به آن‌ها دادم و بسیار هم استقبال كردند اما وقتی برای امور نهایی به دیدن مدیر اقدام كردم دیدم مدیری كه اتفاقا زمانی در نمایش من از یك طرف صحنه به طرف دیگر می‌رفته و شاگردم بوده امروز من را سه ساعت پشت درب اتاق خود نگه‌ می‌دارد كه البته ایراد ندارد، می‌گوییم حالا مدیر شده و... اما بعد از این همه ساعت تازه به من می‌گوید ما باكس برنامه را نداریم. بعد از یك سال می‌بینم همان اثر با نام دیگری توسط فردی دیگر كار شد. خوب وقتی چنین رفتاری می‌بینم دلم می‌شكند و عطایش را به لقایش می‌بخشم. من فردی نیستم كه پیش مدیر بروم و التماس كنم، اصلا عادت ندارم؛ دلیلی ندارد خواهش و تمنا كنم، تئاتر كار می‌كنم كه كار خودم را انجام بدهم. همین الان هم اگر مسائل مالی نمایش «پلكان» درست حل نشود این كار را هم می‌بوسم می‌گذارم كنار چون تحمل انسان حدی دارد.

* آقای فراهانی اعتقاد داشتند ما امروز حتی نمی‌توانیم یك دیگ آبگوشت را در نمایش نشان بدهیم چون ممیزها بیان می‌كنند امكان دارد شائبه‌هایی به وجود بیاورد، دیگر چه برسد به اجرا در كارخانه‌ها، آیا شما در اجرای متون اكبر رادی با این مشكلات مواجه شده‌اید؟

__ با احترام به صحبت‌های سرور و دوست عزیزم آقای فراهانی باید بگویم من خوشبختانه از این مشكلات نداشته‌ام و كارم را انجام داده‌ام، اما نمی‌توانم به كارخانه بروم و التماس كنم كه كارم را آنجا اجرا كنم، اما اگر امكانات فراهم باشد از خدا می‌خواهم چنین اتفاقی بیفتد.

گفتگو از: بابك احمدی

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز