یادداشتی از رضا کاشف؛
غیبت نگرانکننده رسانههای حوزه رفاه
کارشناس رفاه و تامیناجتماعی در یادداشت پیش رو، با ارائه تحلیلی از نقش رسانهها در برجسته سازی مسائل اساسی جوامع، به این پرسش پاسخ میدهد: «خلاء رسانه های تاثیرگذار در حوزه رفاه چه آسیبهایی را در پی دارد؟»
جهان امروز را با اتفاقها و رویدادهای شتابان و سریع آن میشناسیم. از شرق تا غرب عالم و از شمال تا جنوب به هر گوشه دنیا که سرک بکشیم، روندها و تحولات آنقدر سریع و شتابان جریان دارند که شاید در باور نگنجد. وابستگی زندگی ابناء بشر به جهان رسانه امروزه بیش از هر دوره زمانی دیگری است و همین رسانهها جهان ما را به دهکده کوچکی تبدیل کردهاند. عصر کنونی را به هر نامی که بشناسیم، این واقعیت به خوبی اثبات شده است که رسانهها بازوان قدرتمند جوامع قلمداد میشوند و با کارکردهای متنوع و چندگونه خود، سهم و نقشی چشمگیر در توسعه و انتقال میراث فکری و فرهنگی ملتها دارند. جز اینها، رسانهها با تکیه بر قابلیتهای ذاتی خود و ماهیت آگاهیبخشی جمعی، از طریق برجستهکردن نیازهای توسعهای جامعه مخاطبان و به نمایندگی از آنها که در پی پیشرفت، رفاه، آزادی و آبادانی هستند، دایره بسته نظامهای تصمیمگیری و سیاستگذاری را بازتر کردهاند.
به یک معنا رسانهها چراغ راه تصمیمسازان هستند تا بالندگی اجتماعی حاصل شود. در لایههای زیربناییتر که حوزه رفاه و تامیناجتماعی هم از همین سنخ است، بر کسی پوشیده نیست که اجرای نادرست تصمیمها و به کارگیری سیاستهای غیرکارشناسی، ضربهای مهلک بر پیکره سرمایههای اجتماعی هر جامعهای وارد میکند. تجربه چنددههای سیاستگذاری عمومی در ایران این باوری عمیق را به وجود آورده که تضمین کیفیت سیاستگذاریها و حتی هدایت و راهنمایی نظام سیاستگذاری رفاهی به مدد و یاری رسانهها میسر است. به طور قطع با تضارب آرا و بحث و رایزنی و اشتراک دیدگاههاست که تصمیمگیریها خروجی خردمندانهتری میگیرند و یکی از کلیدیترین میدانهای چنین بحثها و شکلگیری تضاربی سازنده ساحت رسانههاست.
در حوزه کلیدی و تعیینکننده رفاه و تامیناجتماعی، نقشآفرینی و کارکرد رسانهها به مراتب حیاتیتر هم میشود. سازمان تامیناجتماعی از جمله معدود نهادهای بزرگمقیاس در کشور محسوب میشود که میلیونها بیمهشده و بازنشسته و کارفرما دارد و بالتبع هر گونه تصمیمگیری در و برای آن بر حال و آینده ذینفعان آن اثر میگذارد. بدیهی است نخستین گام در این راستا، شناخت و رصد جریانها و فرآیندهای منجر به خلق تصمیم است. به اعتبار اهمیت و اعتبار استراتژیک سازمان تامیناجتماعی، بازیگران مختلفی در آن به ایفای نقش میپردازند، و از همین رو داشتن تصویر و درکی درست و واقعی از نقاط ضعف و قوت و شناسایی ظرفیتها و امکانات آن، حیاتی است. نظر به همین درک و دریافت بوده که چندین دهه پیش در کنار شعبهها و واحدهای اجرایی سازمان تامیناجتماعی، رسانههایی تخصصی و گفتمانمحور نیز به وجود آمدند که مهمترین وظیفهشان نیز کمک به این نهاد برای پیشبرد اهداف و مقاصد رفاهی بوده است. دستکم از دهه 70 که مدیران وقت به اهمیت موضوع پی بردند و موسسه فرهنگی هنری آهنگ آتیه را بنا نهادند، آنچه در دستور کار بوده تولید و انتشار محتواهای رسانهای بهمنظور کسب مزیت در زمینه اطلاعرسانی دقیق و سازنده، تقویت فرهنگ بیمهای مردم و آگاهیبخشی به افکار عمومی، بازسازی اعتماد اجتماعی به سازمان تامیناجتماعی و از همه مهمتر تعامل و ارتباط پیوسته با شرکای اجتماعی و دریافت دیدگاهها و نظرات آنها در قالب رسانههای تخصصی بوده است. گرچه در ادوار مختلف رسانههای سازمان تامیناجتماعی از ماموریت اصلی خود فاصله گرفتند و آلوده سیاست و بازیچه جریانات سیاسی شدند، اما در 6 ساله گذشته به داوری کارشناسان رفاه و تامیناجتماعی، رسانههای تخصصی سازمان تامیناجتماعی مجددا خود را احیا کردهاند و به ریل اصلی و ماموریت ذاتی خود برگشتهاند. در عملکرد نیز فارغ از اختلاف سلیقههای مرسوم، کارنامه قبالدفاعی را به جا گذاشتهاند و دلیل روشن چنین ادعایی همکاری صدها کارشناس رفاهی-اقتصادی و دهها جامعهشناس در ۶ سال گذشته با این رسانههاست که به یک فضای فکری-رسانهای اختصاصی حوزه رفاه و تامین اجتماعی منجر شده که نگهداشت آن میبایست یکی از اهداف فرهنگی و گفتمانی سازمان تامین اجتماعی در سالهای پیشرو باشد.
چه کسی است که نتواند از نقش هفتهنامه آتیهنو در برجسته کردن بحران صندوقهای بازنشستگی در کشور بگذرد؟ یا چطور ممکن است فراموش کنیم تا چه اندازه انعکاس رسانهای دیدگاههای شرکای اجتماعی، کارشناسان و مدیران و مسئولان رفاهی در بیاثر کردن کوششهایی که برای تجمیع سازمانهای بیمهگر و جدایی بخش درمان سازمان تامیناجتماعی صورت میگرفت، موثر واقع شد؟ آیا میشود از فرصتهایی که نشریه آتیهنو در اختیار شرکای اجتماعی قرار داده یا ترویج اندیشههای عمیقتر رفاهی در ماهنامه «قلمرو رفاه» به آسانی گذشت؟
باری چندین ماه است پیوندهایی که میان این نشریات با مخاطبان و خوانندگان و نویسندگان آنها از جمله کارشناسان حوزه تامین اجتماعی برقرار شده بود، پاره شده است. تغییر و تحولات مدیریتی در موسسه آهنگآتیه روند انتشار رسانههای سازمان تامیناجتماعی را متوقف کرده که به زعم نگارنده این روندی نگرانکننده است. نخست اینکه متوقف شدن انتشار نشریاتی که هر کدام هدف و ماموریتی مدون و فکرشده داشتهاند، در مقطع کنونی که فصل بودجهریزی است و دستگاهها و نهاها هر کدام به دنبال بهره بیشتری از سند دخل و خرج کشور هستند، نهتنها توجیهی ندارد، بلکه خسارتزا هم خواهد بود. از وجهی دیگر، تعطیلی نشریات هویتدار و حرفهای در حوزه رفاه و تامیناجتماعی، پل ارتباطی متخصصان و کارشناسان با سیاستگذاران درون و برونسازمانی را قطع میکند و چه بسا ممکن است به قیمت تحمیل تصمیمهای غیربیمهای هزینهزا به منافع بیمهشدگان منجر شود. از منظری مهمتر، باید پذیرفت نشریاتی که در دوره اخیر منتشر میشدند، کانال ارتباطی با هزاران بیمهشده و بازنشسته بودند که از این رهگذر خواستها و نیازها و ترجیحات خود را به گوش مدیران ستادی سازمان تامیناجتماعی میرساندند. بر کسی پوشیده نیست که کارکرد صحیح رسانهها در فضایی امن و حمایتگرانه ممکن میشود که متاسفانه درباره آتیهنو و قلمرو رفاه، تصمیمهای خلقالساعه مدیریتی، ضربهای مهلک به حیات و میراث سهدههای آنها وارد کرده است. سوای اینکه تحولات سیاسی و اجتماعی کشور چه اولویتهایی را پیش پای مدیران این سازمان قرار میدهد یا اینکه تصمیمگیریهای مدیریتی اخیر در موسسه آهنگآتیه ناظر بر چه رویکرد و با چه نیت و قصدی بوده، به نظر میرسد مدیران سازمان تامیناجتماعی باید هر چه زودتر احیای فرآیند نشر و توزیع نشریات را دنبال کنند. به باور نگارنده در برهه کنونی که موعد بحث و چانهزنی بر سر تنظیم دخل و خرج سال آینده کشور است، بازتاب و انعکاس خواستهای شرکای اجتماعی و چالشها و نیازهای سازمان تامیناجتماعی از نهاد قانونگذار و دیگر مراجع تصمیمگیر، بیش از همه نیازمند ایجاد همگرایی رسانهای آنهم از زبان روزنامهنگارانی است که با ادبیات این حوزه آشنا هستند و در ۶ سال گذشته ارتباط منسجم و فهم مشترکی را با ذینفعان مختلف این حوزه به وجود آوردهاند. سازمان تامیناجتماعی به نشریات تخصصی نیاز دارد و نمیتوان از آن چشم پوشی کرد اما اینکه چقدر مسیر را برای ایفای نقش و اثرگذاری آنها باز کنیم، به انتخاب خودمان بستگی دارد.