یادداشتی از عبدالرحمنحسنیفر؛
آسیبشناسی مدیریت در ایران
عبدالرحمنحسنیفر (عضو هیأت علمی و رئیس پژوهشکده تاریخ ایران) در یادداشت زیر مینویسد: مدیریت در کشور به سطح تخلف مالی و اخلاقی مدیر، تقلیل پیدا کرده و سطح کیفی که ارتقای حوزه مدیریت است، کمتر مورد نظر است. حال آنکه مدیریت، جایگاهی است که هر کسی نمیتواند در آن قرار بگیرد مگر اینکه از توان و شرایط لازم برخوردار باشد اما کمتر به تواناییها پرداخته میشود.
جامعه ایران در حالحاضر گرفتار سه مشکل جدی است: عرصه سیاستمداری، سطح مدیریتی و حوزه کارشناسی. اینسه قلمرو بهم ارتباط دارند و بر هم تاثیر میگذارند. اگر این سه قلمرو مناسب بودند «حکمرانی» هم به نحو مناسبتری پیش میرفت. هرچند نفس حوزه حکمرانی دارای اشکالاتی است که به آن هم میتوان پرداخت. در نوشتههای قبلیام روی بحث نظری اینکه سیاستمدار کیست، پرداختهام در این متن به آسیبشناسی مدیریت پرداخته میشود.
مطمئنا فردی که مدیر میشود باید از یک توان احتمالا کارشناسی و تخصصی برخوردار باشد تا بتواند جایی را اداره کند. مهارت کارشناسی و حرفهای، ارتباطگیری و جذب منابع، درآمدزایی به هر طریق، بالفعل کردن استعدادها، همافزایی و ظرفیتسازیهای جدید از جمله این تواناییها است.
مدیریت و حتی سیاستمدار در جامعه امروز ایران به توانایی ارتباطات، تقلیل پیدا کرده است و جالب است از اینظرفیت به صورت ابزاری برای کسب و بقاء خود و نه سیستم زیر نظرش استفاده میکند. البته این گزاره ممکن است استثناءهایی داشته باشد.
یک اشکال جدی که در زمینه مدیریت وجود دارد و کمتر به آن پرداخته شده، فقدان نظام درجهبندی مدیریت در کشور است. به این صورت که تشخیص مدیر موفق از مدیر ناموفق معلوم نیست و این تشخیص اکنون تابع نگاههای محدود شخصی، منفعتی و جناحی است.
مدیریت در کشور به سطح تخلف مالی و اخلاقی مدیر، تقلیل پیدا کرده و سطح کیفی که ارتقای حوزه مدیریت است، کمتر مورد نظر است. حال آنکه مدیریت، جایگاهی است که هر کسی نمیتواند در آن قرار بگیرد مگر اینکه از توان و شرایط لازم برخوردار باشد اما کمتر به تواناییها پرداخته میشود.
مدیریت در حال حاضر، بیشتر دستاویز جناحهای سیاسی شده است که منافع محدود فردی و گروهی را دنبال میکنند. برای اینکه مدیریت در کشور بهبود یابد در گام اول باید شیوه یارگیری جناحهای سیاسی اصلاح شود و در گام دوم با در نظر داشتن شاخصهایی به شناسایی افراد براینقشهای مدیریتی پرداخت.
شیوه یارگیری الان بدین گونه است که هر کسی که با ما ارتباط دارد از او حمایت شود تا در هر جایی که امکان دارد و مطالبه ما هست، قرار گیرد. بعد از اینکه در آن جایگاه قرار گرفت بجای تمرکز اصلی روی اهداف سیستم بر اهداف جناحی و باندی تمرکز داشته باشد.
اشکالات حوزه مدیریت، طبعا زیاد است و البته میتواند تابع هر سازمان و سیستمی، کم یا زیاد باشد. این حوزه، عرصه توان و ظرفیت است این را باید به عنوان یک اصل در نظر گرفت تا بتوان بهبودی در این اوضاع ایجاد کرد.