یادداشتی از مهرداد گرمسیری؛
محتشمی، آنگونه که من شناختم!
مهرداد گرمسیری در یادداشتی نوشت: درگذشت مظلومانه و غریبانهی سید المجاهدین حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمیپور به واقع تلخ بود و جانگداز. سطور زیر توصیفی است از پارهای ویژگیهای آن بزرگمرد به قدر بضاعت نگارندهای که بیش از ربع قرن با حضرتش مانوس بود. امید که ادای دینی حداقلی باشد به پاس فضیلتها و مردانگیهایش.
عمیق بود و هوشمند. کم گوی و گزیده گوی.
عالیترین صفت مردانگی یعنی وفاداری، در شخصیتش بارز بود. با وفاداری به مرشد و مرادش امام خمینی (ره) تا دم مرگ، اوج تجلی رسم وفا را به نمایش گذاشت.
در پایبندی و علاوه بر آن بزرگداشت و برپایی شعائر و سنتهای دینی و شیعی به شدت ملتزم اما با تحجر بیگانه بود. اگر نه روشنفکر مصطلح اما روشن بین و نواندیش بود.
روحیهی انقلابی او در برابر استکبار و صهیونیزم از یک سو ناشی از شعور و شجاعت مومنانهاش بود و از سوی دیگر از تعصب نسبت به منافع ملی و عشق به آرمان فلسطین ناشی میشد و نه از نفرت و کینهای خاص از دشمنان!
ترکیبی منحصر به فرد بود از دیپلماسی و میدان! محتوای پیام وزیر محترم امور خارجه از یک سو و محتوای پیام حزب الله لبنان از سوی دیگر به مناسبت درگذشت او به صراحت بر این مدعا مهر تایید میزند.
به عنوان یک سیاستمدار انقلابی عاری از تعارض بود. همانگونه که در برابر ظلم و بیعدالتی در مناسبات منطقهای و بین المللی ساکت نمینشست و هر جا که امکان مییافت با همهی توان ایفای نقش میکرد، در سیاست داخلی نیز در برابر کژیها و ناراستیها و بیعدالتیها به وقتش میخروشید. رویکرد عدالت طلبانهی او در عرصهی اقتصاد متناسب با مشی انقلابی ش بود.
عزیز بود و عزتمند و اهل مداهنه و ستایش قدرت نبود. نزدیکی او به امام خمینی از جنس مریدی و مرادی بود، مطیع امام نبود تابع امام بود! آن زمان که او در حلقهی یاران خمینی جای گرفت چه کسی باور میکرد امام خمینی به حاکمیت سیاسی دست خواهد یافت؟! بعد از رحلت امام هم به واسطهی مواضعش در سیاست خارجی به راحتی میتوانست در زمرهی مقربان جریان حاکم در سالیان اخیر قرار گیرد، اما آزادگی و عزت طلبی ذاتی او مانع بود تا که از خاستگاه اولیه و خواستهای اصولیش صرفنظر کند.
توانست خود و خانواده را در عین دوری از ریا و زهد فروشی از آفت اشرافیت مصون بدارد. به طوریکه در یک دههی گذشته به همراه همسر گرامی و وفادارش بار دیگر زندگی محقرانهای را در نجف اشرف بنیان نهاد.
اصیل بود و شرافتمند و انعکاس این اصالت را میشد در سلوک شخصی او به وضوح دید. نظیر: میهمان نوازی و سفره داری (به رغم نقصان جسمی به طرز عجیبی اصرار داشت که شخصا از میهمان پذیرایی کند!)، ادب و متانت، حسن خلق و صرف حوصله در ارتباط با جوانان و نوجوانان، تربیت عالی فرزندان و شمع اعضای خانواده بودن و…
عشق به اهل بیت (ع) به ویژه امام حسین (ع) و امام علی (ع) به معنای واقعی در وجودش مشتعل بود.
به خداوند عمیقا اعتماد داشت.
نه تنها در سیاست داخلی از حامیان جدی حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و مدافع جدی جمهوریت نظام در برابر تهاجم متحجران و کج اندیشان محسوب میشد که بر خلاف تصور غالب در موضوع فلسطین نیز برگزاری رفراندوم را یکی از راه حلهای ممکن میدانست.
برای اولین بار از زبان ایشان شنیدم اینکه امام خمینی فرمودند اسرائیل باید از بین برود، الزاما به معنای نابودی از طریق نظامی و جنگ ابتدایی علیه اسرائیل نیست، چه بسا از بین رفتن با مکانیسمی مشابه اضمحلال رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی مد نظر باشد.
سرسخت بود و خستگی ناپذیر. در عین حال زندگی را سخت نمیگرفت و اهل شکوه و گلایه نبود.
به مانند فرهنگ حاکم بر حزب الله لبنان که خود از پایه گذاران آن بود از آنجاییکه رژیم صهیونیستی و مناسبات استکباری حاکم بر جهان سیاست را دشمن و معضل اصلی میدانست، با سختگیری بر زنان و جوانان کشور در موضوعات اجتماعی مخالف بود و سیاستهای سختگیرانه و تنگ نظرانه را موجب بری شدن بسیاری از جوانان از اهداف انقلابی و محرومیت جبههی انقلاب از ظرفیت آنان ارزیابی میکرد.
و اما افسوس که محتشمی رفت و از ظرفیت این سیاستمدار متشرع، انقلابی و مردمی آنگونه که باید استفاده نشد. مگر نظام از یک کارگزار یا یک کنشگر موثر سیاسی چه توقعی دارد که او واجدش نبود؟ با تجربه، با هوش، متدین، شجاع، انقلابی، عدالت طلب، خستگی ناپذیر، پاک دست و ساده زیست، ضد استکبار، معتمد، امتحان پس داده، مجاهد، مومن و… این ویژگیها به حد عالی در شخصیت سیدعلی اکبر محتشمیپور متجلی بود اما ظاهرا همه این صفات برجسته که حتی وجود پارهای از آنها آدمی را شایستهی نقش آفرینیهای بزرگی در عرصهی سیاست و حکومت میسازد، کافی نبود تا در فضای تنگ تحمیل شده بر آن انسان بزرگ گشایشی حاصل شود!
باید به آنانی که فضا را بر محتشمی بستند یادآور شد، از شخصیتی که امام بر هوش و درایت سیاسی او صحه گذاشت و خود واجد مرتبهی اجتهاد سیاسی بود، انتظار مطیع بودن و اطاعت کردن بیچون و چرا، انتظاری است بیحاصل! امثال محتشمی را عشق و اقناع تابع میکند و نه تهدید و تطمیع و تدلیس!
او دیگر در میان ما نیست، بسیاری به مناسبت درگذشتش پیام صادر کردند و از او تجلیل نمودند، حتی از کسانی که انتظار نمیرفت! اما باید گفت حال که حضرتش به دیدار معبود شتافته، بر متصدیان امر است که تا دیر نشده محتشمیها را دریابند.